مهدی طاهرخانی: یک گزارشگر عرب که در حال تفسیر زنده و مستقیم فینال رفت لیگ قهرمانان آسیا بین پرسپولیس و کاشیما بود، در همان دقایق اولیه بازی ماجرا را بهدرستی حدس زد؛ علیپور در همان دقیقه 3 موقعیت عالی گلزنی را از دست داد و او گفت: اگر پرسپولیس دستش به جام نرسد باید سراغ این موقعیتسوزی ویژه ابتدای بازی را بگیرد، موقعیتی که میتوانست کاملا نتیجه را تغییر دهد؛ عقب افتادن کاشیما در خانهاش به معنای عوض شدن روند بازی بود اما علیپور به بدترین شکل ممکن ضربه زد به طوری که مدافع ژاپنی که تنها بازیکن بین توپ و تور بود، مانع ورود توپ به دروازه شد. بقیه قصه را همه میدانند. پرسپولیس 2 گل خورد و در تهران هم باز این علیپور بود که یکی دو موقعیت را خراب کرد تا برانکو در بازی آخر بفهمد آن جلو عیار چند است. پنجره باز شد؛ منشا به بدترین شکل ممکن با بیاحترامی تمام اخراج شد، هموطن برانکو به عنوان مکمل خط حمله به پرسپولیس پیوست و مهدی شریفی که در 18 سالگی ستاره لیگی بود که هنوز علیپور را کسی در آن نمیشناخت، این روزها ذخیره ثابت مهاجم مورد علاقه برانکو است.
رد پای علیپور در همه جا مشهود است. میتوان او را به صف بازیکنانی برد که زندگیشان را مدیون برانکو هستند؛ بازیکنانی مثل ستار زارع، علوی، کاملی و حتی همین ربیعخواه. خوشبختی علی علیپور زمانی قابل فهم است که بدانید در صورت حضور بازیکنانی مثل طارمی، امیری و... او تنها یک بازیکن ذخیره بود اما همگی رفتند، مهاجم بزرگی آورده نشد و اینچنین است که این روزها برانکو همه تخممرغهایش را در یک سبد ریخته است؛ سبد مهاجمی که از هر 4 موقعیت عالی، شاید یکی از آنها را تبدیل به گل کند. بازیکنی که برای فهم سخت گلزنیاش باید بازی پرسپولیس و نساجی در قائمشهر را مجددا دید و دید که چگونه از فاصله یکیدو متری دروازه خالی را رها میکند و محکم به کنارش میکوبد. این یک اتفاق نبود، یک واقعیت تلخ از یک پدیده خاص بود.
شرایط گلزنی او چگونه بوده؟
شاید هم کمی بیانصافی باشد نتایج 2 فصل اخیر پرسپولیس در آسیا و لیگ برتر را نادیده بگیریم، گلهای علیپور را نشمریم و بهخاطر شرایط افت امروزش او را مورد نقد قرار دهیم. اما واقعیت درباره علیپور چیست؟ مهاجمی که بیش از 6 سال است در سطح اول فوتبال ایران فعالیت میکند و هنوز به گفته خودش سن 23 را
رد نکرده است؛ مهاجمی که براحتی گل نمیزند و حتما باید قبلش کلی توپ به در و دیوار بزند تا گرم شود. از ابتدای لیگ هجدهم مشخص بود پرسپولیس احتیاج مبرمی به تقویت خط حمله دارد. پنجره باز شد و درست در همان روزهایی که شفر در حال خرید مهاجم بود، ایسما را آورد، منشا را از سبد فروش حریف ربود و بازیکن خلاقی مثل پاتوسی را که همه ارسالهایش بوی گل میدهد جذب کرد، مرغ برانکو اما یک پا بیشتر نداشت و گفت همین بودیمیر برای ما کافی است. مهدی شریفی را کلا قبول ندارد و باقی جوانان را هم میگذارد برای دقیقه 90 به بعد برای اتلاف وقت. درست شبیه همین تعویض آخرش مقابل السد که بعدا بگوید من بازیکن 18 ساله را برابر السد بازی دادم. حالا اینکه کلا یک دقیقه در میدان باشد و پایش هم به توپ نخورد اهمیتی ندارد. درست شبیه دولتها در پایان کارشان که بارش باران از آسمان را هم به اسم خودشان مینویسند.
مردی که عاشق زمین خوردن است
این مقدمه طولانی لازم بود تا به این برسیم که اصولا چرا پرسپولیس این روزها اینگونه امتیاز از دست میدهد و میبازد؟ چرا در بازی با السد که در خانه حریف بود باید بازیکنش چند موقعیت عالی گلزنی را بهخاطر بیکیفیت بودن محض از دست دهد و دست آخر یکی مثل بغداد بونجاح از راه برسد و حتی گل آفساید بزند؟ چرا باید تیمی که بغداد را دارد بازنده مقابل تیمی باشد که در آن علیپور تک به تک را هم در چارچوب نمیزند؟ کار پرسپولیس برای صعود از گروه بسیار سخت شده و کار بزرگترش که تکرار قهرمانی در لیگ برتر است بسیار سختتر از اولی. دلیل هم کاملا مشخص است؛ برانکو اعتقاد عجیبی به علیپور دارد و علیپور که خودش بهتر از هر کسی میداند شم گلزنی ندارد، حتی در حالت تک به تک هم به جای ریسک در زدن ضربه
به سمت دروازه آنقدر تعلل میکند تا خودش را به در و دیوار بکوبد و یک پنالتی بگیرد و بعد از پشت نقطه پنالتی گلزنی کند.
این عادت زشت و پرغلطی است که هر بازی تکرار میشود و گویا مورد علاقه برانکو هم است چون او مرتب تکرارش میکند. یک بار پیش از این در بازی حساس نیمهنهایی فصل قبل مقابل السد این روش گرفت و علیپور که با دروازهبان تک به تک شده بود خودش را به زمین کوبید و پنالتی گرفت اما در بازی سهشنبهشب ترفندش نگرفت. از میانه میدان یک متر جلوتر از مدافع حریف بود اما در ذهنش هیچ نقشه گلی را مرور نمیکرد. تنها میخواست به 18 قدم برسد سپس خودش را در مسیر توپ و مدافع قرار دهد و با کوچکترین برخوردی پنالتی بگیرد. این عادت تکراری علیپور است که بشدت از سوی مربیاش حمایت میشود. علیپور نمیخواهد ضربه زدن درست و اصولی را یاد بگیرد یا میداند تبحری در این کار ندارد پس چه چیزی بهتر از پنالتی؟ مروری به کارنامهاش نشان میدهد در چند مصاف مهم هم با همین ترفند موفق به گلزنی از روی نقطه پنالتی شده است. مثل اولین داربی شفر که علیپور فرصت گل زدن به حسینی را داشت اما آنقدر معطل کرد تا روزبه چشمی تکل بزند و او پنالتی بگیرد. شاید مدافعان حریف هم این را فهمیدهاند و میدانند او شهامت ضربه زدن ندارد، منتظر برخورد است و دیگر کسی تن به این تله نمیدهد.
پایان این اعتماد چیست؟
همیشه معجزه و کامبک در کار نیست. پرسپولیس به السد با گل آفساید باخت اما همان داور در نیمه اول، گل صحیح السد را خورد تا اینچنین عدالت بیرحمانه فوتبال رعایت شود. چسبیدن به اشتباه داوران و توجیه ناکامی، فقط یک خروجی دارد؛ همانطور که از حالا باید پرسپولیس را حذف شده گروه دانست (دست کم اگر معجزهای در کار نباشد) در لیگ هم آنها کار را به رقبا واگذار میکنند.
برانکو آنقدر به علیپور اعتقاد دارد که حتی او را تعویض هم نمیکند اما مهاجم همیشه زیر 23 سال قرمزها (به گفته خودش) در هر بازی باید صاحب چند موقعیت عالی شود تا شاید یکی را گل کند. با این روند زور پرسپولیس به رقبا میرسد؟
در استقلال هیچکس نمیداند کدام مهاجم ثابت است، در تراکتور هم تقریبا دست مربی اینگونه باز و سپاهان منهای کیروش چند گزینه خوب در خط حمله دارد اما در پرسپولیس برانکو فقط یک علیپور دارد که هوادار پرسپولیس مجبور است تحملش کند. هواداری که باید دست به دعا شود جانشین طارمی کمتر گل خراب کند. بودیمیر هم تنها یک گل زده و بیاهمیتی به مهدی شریفی آنقدر وسیع و مشهود بوده که علیپور خیالش جمع است در هر حالتی نهتنها ثابت است که برانکو حتی یک دقیقه هم تعویضش نمیکند.
این حکایت این روزهای پرسپولیس و مهاجم مورد علاقه برانکو است. درست شبیه همان شروع بازی فینال رفت در ژاپن؛ توپی که میتوانست سرنوشت یک باشگاه را عوض کند هدر رفت و 177 دقیقه بعدش هم کاری از دست کسی برنیامد.
نه کار پرسپولیس در آسیا تمام شده و نه لیگ برتر به پایان رسیده است اما اعتماد اینچنین به مهاجمی که پنالتی گرفتن و زمین خوردن را بیشتر از گلزنی مردانه دوست دارد، کمی تا قسمتی برای آنهایی که فوتبال را زیر پوستیتر دنبال میکنند، واقعیت را تلختر نمایان میکند. کسی چه میداند شاید هم یک کامبک تاریخی در کار باشد اما اگر قرار بود کامبک هر بار اتفاق بیفتد که دیگر کسی به آن تاریخی نمیگفت.