printlogo


کد خبر: 207923تاریخ: 1397/12/26 00:00
«علیرضا قزوه» از دیروز تا امروز
سردار جبهه شعر انقلاب

رضا اسماعیلی: من برای نخستین‌بار در حوزه هنری با علیرضا قزوه آشنا شدم. آن‌ روزها قزوه شاعری جوان و پرشور بود که با حضور تأثیرگذار خود در جلسات شعر، نگاه تأمل‌برانگیز شاعران دیگر را به خود متوجه می‌ساخت و همواره شعرهای او مورد توجه و تشویق جمع شاعران حاضر در مجلس قرار می‌گرفت اما علاوه بر «خوب شعر گفتن» و «شعر خوب گفتن»، آنچه باعث می‌شد قزوه به عنوان یک شاعر جوان در مرکز توجه قرار گیرد، ویژگی‌های اخلاقی او بود؛ ویژگی‌هایی همچون خون‌گرمی، شوخ‌طبعی، سادگی، بی‌ادعایی و حاضرجوابی. گاهی نیز بعضی از این ویژگی‌ها- از جمله شوخ‌طبعی و حاضرجوابی- کار دست قزوه می‌داد و به خاطر سوء‌‌برداشت دوستان، باعث ایجاد کدورت‌هایی بین او و دیگران می‌شد. البته قزوه در نخستین‌ فرصت این کدورت‌ها را با دست مهربانی از قلب دوستان پاک می‌کرد؛ چنانکه امروز نیز- بیش از گذشته- بر این مرام استوار است. نقش قزوه در پیوستن بسیاری از شاعران معاصر به جبهه شعر انقلاب و سرودن شعر برای انقلاب، امام و شهیدان، غیرقابل انکار است. مصداق بارز این ادعا، تلاش او برای انتخاب «منوچهر آتشی» به عنوان چهره ماندگار حوزه ادبیات در همایش «چهره‌های ماندگار» صدا و سیما بود؛ انتخابی که با همه حرف و حدیث‌ها، راه را برای همدلی و همزبانی بیشتر جامعه ادبی هموار کرد و این درس بزرگ را به همه ما آموخت که گاهی برای اعتلای شعر و ادبیات کشورمان، باید زخم زبان‌ها را به جان بخریم و از آبروی خویش مایه بگذاریم. این درست است که قزوه شاعری مؤمن، متعهد و آرمان‌گراست اما این آرمان‌گرایی، او را در حصار انحصارطلبی و تنگ‌نظری گرفتار نکرده است. تعریف این شاعر روشن‌اندیش از آرمان‌گرایی، بستن درها و ندیدن دیگران نیست، بلکه تبدیل تهدیدها به فرصت و استفاده از همه امکانات و تریبون‌ها برای تقویت جبهه انقلاب است. بی‌هیچ تردیدی نام قزوه را نیز باید در کنار نام شاعران بزرگی چون «طاهره صفارزاده»، «علی معلم‌دامغانی»، «سلمان هراتی»، «قیصر امین‌پور» و «سیدحسن حسینی» که از پیشاهنگان و طلایه‌داران شعر اعتراض بودند نوشت و به خاطر سپرد و آن هم نه فقط به خاطر شعر «مولا، ویلا نداشت»، بلکه به خاطر همه شعرهایی که تاکنون سروده است، زیرا از یک منظر می‌توان گفت تمام شعرهای او لهجه‌ای حماسی و معترض دارد. اعتراض در شعرهای قزوه چند وجه دارد؛ گاهی اعتراض به تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌های سیاسی‌‌ و اجتماعی داخلی‌ است، گاهی اعتراض به بی‌عدالتی‌های جهانی، گاهی اعتراض به نفاق و تزویر و دین‌فروشی بعضی از مدعیان دین، و گاهی نیز اعتراض به خویشتن خویش؛ چنان که در شعر زیر می‌خوانیم:
ز پا انداخت آخر سرکشی‌های هوس، ما را
شبانگه با کدام امید می‌خوانَد جرس، ما را
به امید رهایی، راه را چون باد می‌رفتیم
رها می‌کرد اگر یک لحظه زنجیر هوس، ما را
هوس کم بود، شد رنگ و ریا هم مشکلی دیگر
دعا کن واعظ ما واگذارد یک نفَس ما را
یکی از شیرین‌ترین خاطراتی که از قزوه دارم به سال 1368 و دوران همکاری من با او در روزنامه اطلاعات برمی‌گردد. در این سال، من نیز بعدازظهرها با سرویس ادبی روزنامه اطلاعات همکاری می‌کردم و هر روز در تحریریه روزنامه در کنار ویرایش و تنظیم مطالب صفحه «وادی ادبیات»، به قزوه نیز در سامان دادن مطالب «بشنو از نی» کمک می‌کردم. البته مدیریت و اداره این صفحه با او بود و من تنها دستی از دور بر آتش داشتم. صفحه ادبی «بشنو از نی» روزنامه اطلاعات، یکی از حرفه‌ای‌ترین، مقبول‌ترین و پرخواننده‌ترین صفحات ادبی بعد از انقلاب بود که سه‌شنبه‌ها چاپ می‌شد. بنیانگذار و مسؤول این صفحه، همچنان که اشاره کردم شاعر متعهد، توانمند و خوش‌نام معاصر، علیرضا قزوه بود که به خاطر برخورداری از سعه صدر شاعرانه و تسلط و اشراف بر حوزه ادبیات معاصر، با دایر کردن بخش‌های متنوع و جذاب در این صفحه، همه سلیقه‌ها و ذائقه‌های ادبی را به همکاری با این صفحه وسوسه کرده بود. نقد ادبی، مصاحبه، ترجمه، معرفی کتاب و چاپ تازه‌ترین و شاخص‌ترین نمونه‌های شعر معاصر ایران، از جمله بخش‌های خواندنی و پرطرفدار این صفحه ادبی بود.
متأسفانه بعد از تعطیلی این صفحه و تا به امروز، هیچ صفحه ادبی دیگری نتوانسته است جای خالی این صفحه را در میان نشریات پر کند و انتظارات و مطالبات جامعه ادبی امروز را برآورده سازد. جان کلام اینکه «بشنو از نی»- به دور از هرگونه تعارف و اغراقی- در تاریخ چاپ صفحات ادبی، همچنان به عنوان یک پدیده غیرقابل تکرار باقی مانده است.
دایره نواندیشی و خلاقیت قزوه، فقط محدود به شعر نیست، به جرأت می‌توانم بگویم او در طول 4 دهه گذشته، در تمام عرصه‌هایی که ظاهر شده، خوش درخشیده است. هنوز سال‌های حضور پرنشاط او در حوزه هنری را به یاد دارم که چگونه با انگیزه بالا و سختکوشی تمام، برای شناسایی و جذب شاعران جوان و چاپ آثارشان خود را به آب و آتش می‌زد. همین‌طور، اصحاب فکر و فرهنگ، خاطره حضور ماندگار او در روزنامه اطلاعات و مدیریت صفحه «بشنو از نی» را که سال‌ها عرصه‌ای پویا برای تعامل و هم‌اندیشی شاعران معاصر بود، فراموش نکرده‌اند.
زمانی هم که مسؤولیت برنامه‌ریزی و مدیریت «دیدارهای سالانه شاعران با رهبری» به دوش قزوه گذاشته شد، او با هوشمندی تمام تلاش کرد از این فرصت ناب و نایاب برای تثبیت ادبیات انقلاب و معرفی شاعران متعهد، شناسنامه‌دار و جریان‌ساز استفاده کند تا از رهگذر این دیدارها، کاروان شعر و ادب انقلاب در مسیر باروری و بالندگی بیشتر حرکت کند و زمینه رشد و اعتلای شعر باشکوه پارسی- بیش از پیش- فراهم شود.
حضور کوتاه‌مدت قزوه در مقام دبیری شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از دیگر عرصه‌هایی بود که او توانست به خوبی در آن قابلیت‌ها و توانمندی‌های مدیریتی خویش را به فعلیت درآورد و با ارائه و اجرای طرح‌های کلانی چون چاپ آبرومند مجموعه کتاب‌های گزیده اشعار شاعران معاصر در شمارگان قابل توجه و بنیانگذاری «جشنواره بین‌المللی شعر فجر»، راه را برای تکریم شعر و شاعران و معرفی شعر انقلاب به جهانیان هموار کند.
اجرای این 2 طرح بزرگ- بی هیچ مبالغه‌ای- شعر انقلاب را از حالت انفعال و شاعران را از پیله انزوا بیرون آورد بویژه برگزاری همایش شاعران ایران و جهان که یکی دیگر از دستاوردهای بزرگ برگزاری جشنواره بین‌المللی شعر فجر بود، راه را برای تعامل بیشتر شاعران ایران با شاعران جهان فراهم کرد که این دستاورد کمی نیست. هر چند مدت ‌زمان حضور قزوه در مقام دبیری شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خیلی کوتاه بود ولی اتفاقاتی که در همین مدت کوتاه و به واسطه حضور تأثیرگذار او در عرصه ادبیات افتاد، آنچنان بزرگ بود که همه چشم‌ها را خیره کرد و زبان‌ جامعه ادبی ایران را به تحسین و آفرین‌گویی گشود. اتفاقاتی از این دست که در طول 4 دهه گذشته برای شاعران به آرزویی محال و دست‌نیافتنی تبدیل شده بود، به همت این شاعر دردآگاه روزگار ما رنگ واقعیت گرفت و امروز به برکت آن خط‌‌شکنی‌ها، گام‌های بلند دیگری توسط مسؤولان در مسیر باروری و بالندگی ادبیات و رشد و اعتلای زبان پارسی برداشته می‌شود که این تلاش‌های خجسته، جامعه ادبی ایران را به آینده‌ای روشن امیدوار کرده است.


Page Generated in 0/0072 sec