گروه بینالملل: انتخابات کنیست رژیم صهیونیستی در حالی روز گذشته برگزار شد که نتایج اولیه انتخابات از پیروزی بنیامین نتانیاهو و حزبش در این انتخابات حکایت دارد، آن هم در شرایطی که نتانیاهو با پروندههای فساد متعددی روبهرو است. آمارهای اولیه نشان میدهد کمتر از 40 درصد واجدان شرایط در این انتخابات شرکت کردهاند. نخستوزیر رژیم صهیونیستی که به جریانهای راستگرای صهیونیستی متصل است، طی سالهای گذشته فراز و نشیبهای متعددی را تجربه کرده اما با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا گویی توانست پیش از آنکه انتخابات زودهنگام کنیست را برگزار کند، پیروزی خود را مسجل کند و عملا گوی رقابت را از دیگر جریانهای صهیونیستی برباید. در صورتی که نتیجه نهایی تاییدکننده نتایج اولیه باشد، به نظر میرسد نتانیاهو مانند دولت چهارمش مجبور شود تن به دولت ائتلافی دهد؛ دولت ائتلافی که احتمالا مانند گذشته شکننده خواهد بود و نتانیاهو مجبور است از لابیهای قدرت در آمریکا و اروپا برای حمایت از خود کمک بگیرد. در حال حاضر حزب لیکود 30 کرسی از 120 کرسی کنیست را در اختیار دارد. این حزب توانسته بود 23 درصد آرا را در سال 2015 کسب کند و به نظر نمیرسد در این انتخابات هم چیزی فراتر از دور گذشته نصیب لیکود شود. از سویی حزب کارگر که 19 کرسی پارلمان را در اختیار داشته است اکنون هم با یک نوسان کوچک در مقام دوم قرار خواهد گرفت اما پیشبینیها از تقویت جریانهای مخالف لیکود در پارلمان حکایت دارد؛ تقویتی که عملا تاثیر چندانی نخواهد داشت. نتانیاهو 13 سال است زمام امور را در رژیم صهیونیستی در اختیار دارد که در این سالها این رژیم ناامنتر شده و روابط پرتنشتری را تجربه کرده است. رژیم صهیونیستی با حمایت از تروریستها در سوریه و عراق عملا روند سقوط و زوال خود را تسریع کرده است و حتی اقدماتی چون انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس نیز نتوانسته است برای این رژیم مشروعیتبخش باشد. رژیم صهیونیستی با چالشهای جدیدی روبهرو است؛ تقویت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در سوریه و از سوی دیگر قدرت گرفتن بیش از گذشته جریان مقاومت در عراق و لبنان، همسویی میان این رژیم و پادشاهیهای فاسد منطقه خلیجفارس را بیاثر کرده است. پیروزی نتانیاهو رکوردی را برای وی به دنبال خواهد داشت. همانطور که اشاره شد او تاکنون 13 سال بر مسند قدرت تکیهزده بود و حالا به نظر میرسد 4 سال دیگر باید در این مسند حضور داشته باشد. نتانیاهو ساختار قدرت در رژیم صهیونیستی و نحوه پیروزی را بخوبی میشناسد. جامعه صهیونیستی همواره با تهدید و ترس زنده است و این رژیم تلاش کرده این تهدید دائمی را حفظ کرده و آن را خطرناکتر از گذشته جلوه دهد. این خطرآفرینی به نتانیاهو اجازه میدهد همیشه خود را در شرایط جنگی ببیند و بتواند با تکیه به بسیج عمومی روی محور «مرگ یا زندگی» خود را به عنوان منجی یهودیهای ساکن در اراضی اشغالی معرفی کند. کانونهای قدرت صهیونیستی در خارج از مرزهای اراضی اشغالی نیز در تقویت قوای نتانیاهو بیاثر نبودهاند. آنها در آمریکا و اروپا پولهای هنگفتی را برای سیاستمداران و لابیگرها خرج کردهاند و منتظر اقدام متقابل آنها برای مشروعیتبخشی به نتانیاهو بودهاند. کشورهایی چون هلند و دانمارک در اروپا کانون صهیونیستها هستند. سال 1390 زمانی که نیکولا سارکوزی به عمد پشت میکروفن روشن از نتانیاهو گله بسیار روشنی کرد کسی باورش نمیشد رهبران غربی تا این اندازه خود را به تلآویو و نتانیاهو نزدیک ببینند. در حال حاضر اما در صورتی که ائتلافی میان جریانهای چپ در اراضی اشغالی تشکیل شود، ممکن است بنی گانتس بتواند به عنوان نخستوزیر رژیم صهیونیستی به مدت 4 سال ایفای نقش کند. البته نظرسنجیها نشان میدهد 37 درصد رایدهندگان حاضرند نتانیاهو را به عنوان نخستوزیر در این مسند ببینند در حالی که بنی گانتس را 35 درصد از صهیونیستها تایید میکنند. در این میان برخی نظرسنجیها نشان میدهد نتانیاهو چندان هم خوششانس نیست و پیروزی او در این انتخابات بسیار شکننده خواهد بود. نباید از نظر دور داشت که بحران مشروعیت سیاسی نتانیاهو با توجه به 3 مساله فساد، روابط خارجی و اقتصاد بیمار اراضی اشغالی که جنگها و نبردهای متعدد نظامی فشارهای شدیدی به آن آورده، کاملا مشهود است و به نظر نمیرسد نتانیاهو راهحل دقیقی برای برون رفت از آنها داشته باشد، در حالی که رقیب اصلی او در جریان رقابتهای انتخاباتی با ایده رفرم وارد کارزار انتخاباتی شده است.