مهدی خدادادی: خاطره از جمله مواد و مصالح در تحقیق تاریخی و همچنین بنیاد تاریخ شفاهی، به عنوان روشی متفاوت در تاریخنگاری است. خاطرهنگاری با شیوهها و قالبهای مختلف، سابقهای طولانی در تاریخ و فرهنگ و ادب ایران دارد. بحمدالله بعد از انقلاب نیز این گونه ادبی مورد استقبال خوب نویسندگان و مخاطبان قرار گرفته و کمک شایانی درباره ثبت وقایع مختلف تاریخی ایران در این مقطع کرده است؛ گونهای ادبی که سبب جاودانگی یاد و خاطره انسانهای موثر در جریان انقلاب و دفاعمقدس و اهداف و آرمانهای این انسانها شده که این کارکرد، موید اهمیت آن است.
همین اهمیت سبب میشود نویسنده علاقهمند به این حوزه، با آشنایی با مولفهها و عناصر در نگارش خاطره دست به قلم ببرد و سعی کند مطلبی را به مخاطب انتقال دهد که علاوه بر پاسخ به سوالاتی پیرامون مکان و زمان وقوع خاطره، افراد و عوامل بروز خاطره و چرایی و چگونگی بروز آن خاطره که از ارکان یک خاطره خوب و کامل بوده، بار ارزشی و معنایی هم داشته باشد و این امر محقق نمیشود مگر اینکه نویسنده مطالعات فراوانی در این زمینه داشته باشد و پای درس اساتید این رشته سالها تلمذ کرده باشد.
«او عموی من است» سرگذشتنامه سردار شهید علی قمی به قلم زهرا قمی کردی اولین کتاب از سری کتابهای فرماندهان دیار 15 خرداد است که به همت موسسهفرهنگی - هنری رسول آفتاب به چاپ رسیده است؛ کتابی که نویسنده آن با شخصیت اصلی آن قرابت خونی داشته است. اثری از نویسندهای نوقلم که بار احساسی آن بر تکنیکی بودن و ادبی بودن آن میچربد.
کتابی که مخاطب با عنوان ذکر شده روی جلد، انتظار قالب روایی داستانی از آن دارد ولی داستان به معنای واقعی داستان نیست. «او عموی من است» را در زمره کتابهای مجموعه خاطرات خوب هم نمیتوان دستهبندی کرد، چون خاطرات از لحاظ ساختار، نقایص و ابهامات فراوانی به همراه دارند. خاطراتی که برای آن جامعه هدف بزرگی ترسیم نشده و به غیر از خانواده، دوستان، مرتبطان با این شهید و با اغماض مردم شهر پیشوا برای مخاطبان دیگر مطالب با اهمیتی نیست و به اصطلاح برد کوتاهی دارد و به گعدهای خانوادگی جهت ذکر یاد این شهید بزرگوار آن هم به شکل مکتوب بدل شده است. در حالی که کارکرد خاطره ایجاد آشنایی مخاطب عام با شخصیت مدنظر است. آن هم شخصیتی چون سردار علی قمی که در زمان حیات خود نقشی فرامنطقهای و ملی داشته است. شهیدی که نابغه عملیاتی مناطق غربی کشور بوده است و رهبر معظم انقلاب در کلام خویش به این موضوع تاکید ویژه میکنند: «نام شهید ستاری و اردستانی و علی قمی و بقیه سرداران باارزش بر سر در این خانوادههای بلندپایه نوشته شده است، اینها شناسنامه یک ملت و یک شهر و یک کشور بوده است». همین موضوع سطح انتظارها را درباره تولید اثر پیرامون این شخصیت بالاتر میبرد.
در این اثر نویسنده با شور و احساس فراوان مطالب پالایش و ارزشگذاری نشده را پشتسر هم قطار کرده و همین شور و احساس باعث شده زبان روایت مناسبی را انتخاب نکند و انباشتگی همین مطالب کم و گاه بیاهمیت سبب میشود مخاطب از مطالعه کامل کتاب سر باز زده و مقاطع مهم زندگی این شهید در غرب کشور که گواهی رشادت این سردار رشید اسلام هست از نگاهش مغفول بماند، هرچند که حق مطلب هم درباره آن رشادتها ادا نشده است.
شتابزدگی در تولید آثاری نظیر این اثر سبب سوزاندن سوژه میشود و این یک هشدار جدی است که عدم توجه به آن منجر به سوژهسوزی میشود؛ سوژههایی که شاید تنها یکبار فرصت پرداخت به آنها فراهم شود و این جفا در حق آنهاست.
نظر به اینکه این اثر اولین اثر از مجموعهای درباره فرماندهان دیار 15 خرداد است، عاجزانه از متولیان این حرکت ارزشی درخواست میشود با نگاهی ویژه به تولید اثر، دقتهای لازم درباره نظارت بر مراحل نگارش، بازخوانی و ویرایش فنی و ادبی را در تولید سایر کتب این مجموعه لحاظ کنند تا آثاری مفید و با قدرت اثرگذاری بالا و در شأن فرماندهان دیار بصیرت و وارثان حقیقی انقلاب یعنی مردم دشت ورامین و خالقان حماسه همیشه جاویدان 15 خرداد تهیه و در تاریخ پرشکوه این انقلاب برای آیندگان ثبت شود.