آرش چراغی: ساختار روایت به همراه شخصیت مرکزی قصه در ادبیات شفاهی و مستندنگاری تاریخ جنگ از بنیادیترین عناصر این ژانر از ادبیات محسوب میشود. مولف اگر بر بنمایههای این گونه از ادبیات مسلط نباشد افسانهایترین شخصیتهای تاریخ را نیز به ورطه سراشیبی تحریف و تقلیل سوق خواهد داد. این در حالی است که اگر مولف چون معماری آگاه بر عناصر ادبیات شفاهی تسلط کافی داشته باشد نهتنها شخصیتهای افسانهای تاریخ را از سراشیبی تقلیل و تحریف رهانیده، بلکه آنان را تبدیل به قطعاتی کلیدی در ساختمان تاریخ (جنگ) میکند. به این صورت که گویی اگر روایت این شخصیتها غایب باشند بخشی از واقعیت تاریخ جنگ نیز غایب خواهد بود. کتاب شگفتانگیز «در هیاهوی سکوت» دقیقا چنین اثری است. به این منظور که پای روایت در آن از یک مستندنگاری شخصی صرف فراتر رفته و شخصیت اثر با خود بخشی از تاریخ جنگ را نیز منعکس کرده است.
بسامد روایت میان انواع زوایا و نظرگاههای روایی تنوع لحنی خارقالعادهای به کتاب در هیاهوی سکوت بخشیده که مخاطب قادر نیست حتی برای لحظاتی کوتاه از همراهی با شخصیت پیچیده شهید عباس ورامینی غافل شود. این امر مهم صرفا به سبب استعمال مولف در بهکارگیری صداها و نظرگاههای گوناگون در روایت شخصیت عباس ورامینی رخ نداده است، بلکه ریشه این امر اساسی را باید در انسجام روایی پیرنگ و تحول شخصیت عباس ورامینی از آغاز تا پایان زندگی منحصربهفردش جستوجو کرد. مولف ضرورت زمانی و موقعیت بازنمایی هر کدام از پارهگفتارها را در جایگاه ویژه خودش گزینش کرده و همین امر سببساز برخورد دراماتیک مخاطب با شخصیت عباس ورامینی از آغاز تا پایان کتاب شده است. در تفسیر کاملتر این بخش از عناصر درخشان کتاب میتوان آن را به درهمتنیدگی زیبای فرم و محتوا تشبیه کرد که همچون یک فرش زیبای ایرانی خود را به ناظرانش باز مینمایاند و در انتها روح و جان آنان را تسخیر میکند.
فضاسازی پخته و هوشمندانه از موقعیتهای جنگ تحمیلی و شخصیتپردازی جذاب از شخصیتهای پررمز و راز اجتماع معاصر چون شهید ابراهیم همت و احمد متوسلیان اتمسفر واقعی و نوستالژی تاریخی جذابی را به روایت بخشیده که بدون شک خوانش اثر را به تجربهای لذتبخش برای مخاطبانش تبدیل کرده است.
در کنار تمام نکات بارز و مستحکم کتاب در هیاهوی سکوت میتوان به پژوهش عمیق و پخته مولف کتاب نیز اشاره کرد که هم اثر را از ابعاد ناشیانه ایدئولوژیک و غیرضروری رهانیده و هم منطق، استدلال و استنباط باورپذیری را در کالبد اثر دمیده است. تقدسزدایی هوشمندانه و باورپذیر از شخصیت عباس ورامینی نیز از جمله دیگر نکات قدرتمند کتاب است که شخصیت شهید را جدای از تعصبات غیرضروری به مخاطب خودش بازمینمایاند. مولف زمانی کمر همت به نگارش کتاب حاضر بسته است که تمام لوازم و ابزار نگارشی زندگی عباس ورامینی را در اختیار داشته و وی تنها با هوشمندی تمام به انتخاب و چیدمان صحیح هر یک از پارهگفتارهای خویشان و همرزمان شخصیت شهید پرداخته که در نهایت آن پارهروایتهای جزئی تبدیل به اثری مستقل و درخشان شده است.
شهید عباس ورامینی در سال 1335 در محله پامنار و درخونگاه تهران به دنیا آمده و پس از کسب شناخت فکری خود و انتخاب مسیر آزادیخواهی و حقطلبی به جرگه انقلابیون پیوسته و پس از انقلاب به عنوان پیشگام دانشجویان پیرو خط امام وظیفه سنگین محافظت از لانه جاسوسی را بر عهده میگیرد تا اینکه زنگهای تجاوز صدام و آغاز جنگ تحمیلی به صدا در میآید و او رهسپار جنوب میشود. عباس ورامینی مسؤول آموزش بسیج تهران میشود و بنا به تجارب نظامیاش به آموزش افراد در پادگانهای تهران و فرستادن آنها به جبهههای جنگ میپردازد.
شهید ورامینی نقش مهمی را در تاسیس و سازماندهی تیپ و لشکر 27 محمدرسولالله(ص) ایفا کرده و به همراه احمد متوسلیان و ابراهیم همت این تیپ را به مهمترین نیروهای پیشمرگ جبهه حق علیه باطل تبدیل میکند. او در تمام عملیاتهای جنگ تحمیلی از فتحالمبین تا والفجر 4 در قامت رئیس ستاد هماهنگی و معاونت فرماندهی و فرماندهی گردان و تیپ جانفشانی میکند. در نهایت او که همچون عاشقی محبوب در آرزوی نوشیدن شربت شهادت بیقراری میکند در عملیات والفجر 4 موفق به وصال با محبوب خود میشود.