printlogo


کد خبر: 208943تاریخ: 1398/2/11 00:00
تاریک، روشن اقتباس در سینمای ایران

 سهم سینمای اقتباسی در کشور ما خیلی اندک است. با وجود اینکه در میان همان تعداد اندک هم، آثار ارزشمندی وجود دارد و خالقان آنها هم جزو کارگردانان صاحب سبک و جایگاه در سینمای ملی به شمار می‌روند، این روند، سیر پیشرفت و ترقی را طی نکرده است و گویا فیلمسازان نسل جدید سینمای ایران، علاقه‌ای برای رویکرد به گنجینه غنی ادبیات داستانی از خود نشان نمی‌دهند. البته اگر با نگاهی جدی‌تر به روند کاری و حرفه‌ای سینماگرانی که از اقتباس هم بهره برده‌اند بپردازیم، می‌توانیم بگوییم برای بیشتر آنها، رویکرد به سمت اقتباس، مفید و سودمند واقع شده است و توانسته‌اند در مسیر خود گامی به جلو بردارند و مسیر پیشرفت خود را هموارتر سازند و حتی گاهی، اقتباس از یک اثر داستانی، سبب شده مسیر اصلی خود را بیابند و در مسیرهای فرعی، خود را محو نسازند و با شناخت بهتری نسبت به توانایی‌های خود، در جهت هر چه بهتر و کاراتر شدن آن توانایی‌ها حرکت کنند. از طرف دیگر، فرآیند اقتباس سینمایی از آثار ادبی، به پیشرفت و ترقی نویسنده ادبی هم کمک شایانی می‌کند و نمی‌توان منکر این حقیقت شد که اقتباس سینمایی سبب شناخته شدن نویسنده در سطحی وسیع و گسترده شده و نویسنده را به خلق آثار ارزشمندی ترغیب می‌کند، چرا که میزان مخاطبان او افزایش یافته‌اند و علاقه‌مندان بیشتری در انتظار اثر جدیدی از او هستند که البته مطابق میل و سلیقه‌شان باشد، زیرا اثر قبلی برای آنها راضی‌کننده و در مسیر علاقه‌شان بوده است. وسیع‌تر شدن طیف خواننده و مخاطب برای یک نویسنده ادبی، یک مزیت است و سبب می‌شود آگاهانه‌تر به خلق یک اثر همت گمارد. درباره داستان کوتاه و اقتباس سینمایی از آن می‌توان به نکاتی اشاره کرد. اقتباس از داستان کوتاه به جای حذف کردن، نیاز به افزودن دارد. معمولا تعداد شخصیت‌های داستان کوتاه از رمان کمتر است و شخصیت‌ها در موقعیت ساده‌ای قرار دارند و در اکثر موارد، طرح فرعی در داستان کوتاه وجود ندارد یا بسیار محدود است؛ پس اقتباس از داستان کوتاه نیازمند افزودن طرح‌های شخصیت‌ها و گسترش صحنه‌ها و خطوط داستانی است. معمولاً موقعیت‌ها و صحنه‌هایی به اثر ادبی اضافه می‌شود تا شخصیت‌هایی جامع خلق شوند و شخصیت‌ها از حالت سطحی خارج شده و ابعاد دیگری هم داشته باشند و خطوط داستانی مجال بیشتری برای بسط و گسترش در اختیار گیرد. اقتباس در واقع سفر از یک رسانه به رسانه دیگر است و در این سفر لزوماً نمی‌توان همه چیز را با خود برد، باید چیزهایی را در توشه قرار داد که ضروری باشد و به موفقیت سفر کمک کند. شاید بتوان فرآیند اقتباس را با جمله‌ای از «میکل آنژ» بخوبی تعبیر کرد؛ «وقتی از او پرسیدند چگونه فرشته زیبایی را از سنگ می‌تراشد، پاسخ داد: فرشته در دل سنگ اسیر است، من تنها چیزهایی را می‌تراشم که  فرشته نیست و در نهایت  فرشته خود را می‌نمایاند».  اقتباس‌کننده هم به گونه‌ای همین کار را می‌کند و اثر را با نگرشی صلاح‌مند برای جا‌گیری در قالب رسانه‌ای دیگر مهیا می‌کند. مسأله اقتباس ادبی در سینمای ایران چندان قابل ذکر نیست و تعداد  فیلم‌های اقتباسی به نسبت تعداد کل فیلم‌های ساخته شده در تاریخ سینمای ایران اندک است. در این میان شاید بتوان از مهم‌ترین فیلم‌های اقتباسی سینما به این ترتیب نام برد: «شوهر آهو خانم» ساخته داوود ملاپور («شوهر آهو خانم» نوشته علی محمد افغانی )،  «گاو» ساخته داریوش مهرجویی (بر اساس یکی از داستان‌های مجموعه «عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی)،  «خاک» ساخته مسعود کیمیایی («آوسنه بابا سبحان» نوشته محمود دولت‌آبادی)، «تاتوره» ساخته کیومرث پوراحمد («علو» نوشته محمدرضا صفدری)، «جاده‌های سرد» ساخته مسعود جعفری‌جوزانی («اگه بابا بمیره» نوشته رضا رهگذر)، «چکمه» ساخته محمدعلی طالبی («چکمه» نوشته هوشنگ مرادی‌کرمانی)، «شرم» ساخته کیومرث پوراحمد («قصه‌های مجید» نوشته هوشنگ مرادی‌کرمانی)، «صبح روز بعد»  ساخته کیومرث پوراحمد («قصه‌های مجید» نوشته هوشنگ مرادی‌کرمانی)، «درخت گلابی» ساخته داریوش مهرجویی («درخت گلابی» نوشته گلی ترقی)، «چشم‌هایش» ساخته فرامرز قریبیان («چشم‌هایش» نوشته بزرگ‌علوی)، «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی («مهمان مامان» نوشته هوشنگ مرادی‌کرمانی)، «گاوخونی» ساخته بهروز افخمی («گاوخونی» نوشته جعفر مدرس صادقی)، «پاداش سکوت» ساخته مازیار میری («من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان)، «اتوبوس شب» ساخته کیومرث پوراحمد («سی‌ونه و یک اسیر» نوشته حبیب احمدزاده)، «همیشه پای یک زن در میان است» ساخته کمال تبریزی («غیرقابل چاپ» نوشته سیدمهدی شجاعی).
منبع: مقاله اقتباس سینمای ایران از ادبیات داستانی معاصر
 


Page Generated in 0/0064 sec