printlogo


کد خبر: 209016تاریخ: 1398/2/12 00:00
خیزشی که سلطه جهانی صهیونیسم را به چالش می‌کشد
یهود‌ستیزی؛ حقیقتی ورای آنتی‌سمیتیسم

مهدی تقوی: در نخستین روز این هفته و آخرین روز از جشن‌‌های عید پاک و عید «پسح» در ایالات متحده، «جان‌تی. ارنست» نوجوان 19 ساله اهل جنوب کالیفرنیا به یک کنیسه در نزدیکی مرز مکزیک رفت و به سوی حضار شلیک کرد که در جریان این تیراندازی یک تن کشته و 3 نفر دیگر مجروح شدند. این حمله موجی از پروپاگاندا علیه «آنتی‌سمیتیسم» یا همان کلیشه صهیونیستی معادل «ضد سامی‌گری» یا به بیان بهتر «جهودستیزی» را در آمریکای شمالی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، کشورهای آنگلوساکسون اقیانوسیه و اروپا سبب شد. حال آنکه نه پس از مسلمان‌کشی‌‌های 5 هفته پیش نیوزیلند، دغدغه عمومی «اسلام‌ستیزی»- جز چند مورد خاص از جمله حساسیت‌‌های خانم ایلهان، نماینده محجبه کنگره آمریکا- به‌وجود آمده بود و نه قتل‌عام هفته پیش بیش از 250 مسیحی سریلانکایی در روز عید پاک باعث شد در جوامع عمدتا مسیحی غرب موضوع «مسیحیت‌ستیزی» تبدیل به سوژه‌ای عمومی  شود. در عوض در هفته‌ای که سپری شد تقریبا هیچ چهره شاخص سیاسی و اجتماعی آنگلوساکسون یا اروپایی نبود که این حمله تروریستی را تحت عنوان «آنتی‌سمیتیسم» یا چیزی شبیه آن محکوم نکند. رسانه‌‌های جریان اصلی این کلیدواژه را در بوق و کرنا کرده‌‌اند و حتی حجم واکنش رسانه‌ای به حمله محلی جنوب کالیفرنیا نیز به هیچ‌وجه با آنچه متعاقب حمله تروریستی یک سفیدپوست نژادپرست استرالیایی به 2 مسجد در شهر کرایست‌چرچ نیوزیلند و قتل‌عام دست‌کم 50 نمازگزار و مجروح کردن 40 تن دیگر شاهد بودیم، تناسب ندارد. «برنتون ترنت» عامل حمله کرایست‌چرچ که سابقه حمایت از گروه‌‌های نژادپرست سفیدپوست را داشت و در فهرست سیاه پلیس نیوزیلند بود، با تجهیزات جنگی و شعارهای کاملا «اسلام‌ستیزانه» و بدون مزاحمت پلیس به مدت یک ساعت در 2 مسجد مختلف در حال قصابی مسلمانان بود اما ارنست 19 ساله، عامل حمله این هفته به کنیسه «شاباد» در شهر «پووای» در غرب ایالات متحده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، صرفا یک نوجوان احساسی به نظر می‌رسد که هیچ سابقه و برنامه خاصی برای «یهودستیزی» نداشته و اگر هم داشته طبق اعترافات خودش نفرت او گریبان مسلمانان را هم می‌گیرد، چرا که پس از دستگیری مدعی شده چندی پیش یکی از مساجد حوالی سن دیه‌گو را به گلوله بسته است. این خود می‌تواند یک رسوایی برای «اف‌بی‌آی» و رسانه‌‌های آمریکایی باشد که چرا حمله به اماکن مقدس مسلمانان در دوره ترامپ سانسور می‌شود؟
اف‌بی‌ای اعلام کرده ارنست قبل از حمله به کنیسه مزبور یک مانیفست منتشر کرده و عامل حمله به 2 مسجد کرایست‌چرچ  را که یک اسلام‌ستیز حرفه‌ای بوده، مورد ستایش قرار داده است. ماجرا وقتی عجیب‌‌‌‌‌‌تر می‌شود که دریابیم با وجود توئیت نه چندان غیرمنتظره دونالد ترامپ- که علنا خود را مفتخر به نوکری یهودیان در کاخ سفید می‌داند- در محکومیت حمله به کنیسه شاباد که از آن به عنوان عملی ناشی از نفرت یاد کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، مهاجم کم سن و سال به احتمال قریب به یقین یکی از نوچه‌‌های جنبش یانکی نفرت‌پراکن «برتری نژاد سفید» به شمار می‌رود که در انتخابات 2016 به ترامپ رای داده‌اند و کماکان او را الگوی خود قرار می‌دهند.
جالب اینکه متعاقب حمله مسلحانه تروریستی بزرگ‌‌‌‌‌‌تر یکی دیگر از حامیان نژادپرست ترامپ که حدود 6 ماه پیش (اکتبر 2018) به  یک کنیسه در پیتسبرگ آمریکا انجام شد و ۱۱ یهودی در آن کشته شدند، پرزیدنت نفرت‌پراکن یانکی‌ها در تماس تلفنی هشدار‌آمیز با فرماندار ایالت پنسیلوانیا و شهردار پیتسبرگ به جای آنکه به قانون فعلی حمل اسلحه ایالات متحده ایراد بگیرد- که خط قرمز برخی از مهم‌ترین گروه‌‌های طرفدار یعنی گروه‌‌های ملی‌گرای افراطی، اقمار کوکلوکس‌کلان‌ها و گردانندگان بازار بزرگ اسلحه محسوب می‌شود- قید «رویای آمریکایی» و ارزش‌‌های دموکراتیک ادعایی‌‌‌‌اش را زد و مجازات اعدام را راه‌حلی برای مبارزه با خشونت‌‌‌هایی مشابه دانست. آقای عاشق نفرت آن بار هم مثل این بار به شکلی طنزگونه علیه نفرتی که خود  در جامعه آمریکایی می‌دمد، ابراز انزجار کرد.
رشد انکارناشدنی یهودستیزی
در ماه‌‌های گذشته نمونه‌ها و گزارش‌‌های متعددی درباره رشد کم‌سابقه یهودستیزی- دست‌کم در دوران پس از جنگ دوم جهانی- وجود داشته‌ است. این در حالی است که طبق آمار«لیگ ضد افترا» که موسسه‌ای است وابسته به آیپک (لابی اسرائیلی در آمریکا)، سال گذشته در ایالات متحده شاهد افزایش 2 برابری حملات لفظی و فیزیکی خشونت‌آمیز علیه یهودیان بوده‌ایم. این بسیار معنا‌دار است در کشوری که طی قرن اخیر پایگاه اصلی صهیونیسم بین‌الملل بوده، یهودستیزی که در واقع تعارضی اجتماعی با سلطه جهودیسم (یهودی‌گری افراطی) به عنوان ایدئولوژی انحرافی پشت‌سر صهیونیسم محسوب می‌شود، رشدی عجیب داشته است.
حتی این هفته نماینده مردم برلین در امور مبارزه با آنتی‌سمیتیسم در واکنش به حمله به کنیسه‌ شاباد ـ پووای، سیاست‌های ترامپ در حمایت یکجانبه از رژیم افراطی اسرائیل را عامل یهود‌ستیزی در جامعه آمریکا دانسته است. این در حالی است که از نگاه حاکمان آمریکا نظیر ترامپ، جامعه آلمان خود با توجه به سابقه نازیسم در موج نفرت از جهودها پیشرو است، چنان که طبق آمار مرکز فدرال پژوهش آنتی‌سمیتیسم آلمان، در سال 2018  فقط در برلین، پایتخت آن بیش از هزار مورد برخورد خصمانه با یهودیان گزارش شده است. گسست سیاست‌‌های لیبرال در آلمان هم که با ظهور پدیده‌ای شبه‌نازی به نام  جریان راست‌گرای آلترناتیو و پیروزی‌‌های پیاپی‌‌‌‌اش رخ داده، چشم‌انداز آنتی‌سمیتیسم را در این کشور تیره و تار کرده است.
با این وجود نظرسنجی مشترک 2 موسسه اروپایی و آمریکایی معتبر «یوروبارومتر» و «پیو» که در اوان سال 2019 انجام شده، نشان می‌دهد در 5 سال اخیر آمریکا در رشد یهودستیزی در میان آحاد جامعه‌‌‌‌اش پیشرو بوده و در کنار آلمان، فرانسه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، بریتانیا و دیگر کشورهای اروپای غربی و شمالی به مراتب در این زمینه از کشورهای شرق و جنوب اروپا افراطی‌‌‌‌‌‌تر شده‌‌اند، بویژه نسبت به جوامع اسلاو یا ارتدوکس شرقی که تا اوایل قرن بیستم متهم بودند بالاترین میزان یهودستیزی را دارند.
همین هفته پیش بود که کنگره جهانی یهود واکنش شدیدی به یک مراسم محلی در شهرکی لهستانی نشان داد و آن را مصداق «احیای جنایتکارانه‌ یهودستیزی متعلق به قرون وسطی» دانست. در این مراسم در روستای پروشنیک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، اهالی به رسم اجدادی و به شکلی نمادین در جشن‌‌های عید پاک اقدام به زدن و سوزاندن یک «آدمک یهودی» می‌کنند که دماغ قرمز و موهای فرفری دارد و بعد از قطع سر و سوزاندن آدمک آن را در رودخانه می‌اندازند(عکس سمت راست). نمونه این رسم در میان اسلاوهای شرق اروپا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، روسیه و اوکراین بسیار است و احیای آن نشان می‌دهد هویت‌خواهی جدید ملت‌ها به طور طبیعی با سلطه بین‌المللی جهودیسم و صهیونیسم در تضاد است.
با این وجود نگاهی به نقشه رشد آنتی‌سمیتیسم (پایین صفحه) که اخیرا توسط «یوروبارومتر» و «پیو» تهیه شده، گویای آن است که این دیگر نه معضلی شرقی، بلکه کاملا غربی است. در ماه‌‌های گذشته در جریان تظاهرات جنبش جلیقه‌زردها در فرانسه، شاهد شعارهای ضدیهودی و ضدصهیونیستی بودیم. علاوه بر چپ‌‌های جدید، حامیان راست‌‌‌‌‌ترین طیف سیاسی یعنی ملی‌گرایان فرانسوی نیز بشدت در این خط حرکت می‌کنند که نمود آن کشیدن صلیب شکسته روی قبرستان‌های یهودیان در زمستان گذشته بود. این موج در فرانسه بیش از ایتالیا که یکی دیگر از پایگاه‌‌های سنتی یهودستیزی در اروپا بوده، رشد داشته است. با این حال ایتالیا هنوز هم در کنار بریتانیا، فرانسه، آلمان، هلند و سوئد جزو پیشتازان نفرت اجتماعی از یهودیان در اروپا با میانگین تمایلات آنتی‌سمیتیستی بیش از 50 درصد جامعه‌ است.
برچسب آنتی‌سمیتیسم به مثابه تروریسم
با وجود تسری یهودستیزی در غرب و به شکل کلی در جهان، اتهام «آنتی سمیتیسم» سویه‌ای سرکوبگر در مواجهه با اعتراضات و انقلابات و شورش‌‌های مردمی دارد، نه اینکه الزاما برای درمان نفرت از جهودیسم دل بسوزاند. رویکرد متناقض کاخ سفید و دولت مستقر واشنگتن به خشونت‌‌های قومی و مذهبی در حال ازدیاد در ایالات متحده، عزاداری کاریکاتوری و اغراق‌آمیز رسانه‌‌های جریان اصلی تحت تملک مالکان و کارتل‌‌های صهیونیستی زیر پرچم «یهودستیزی» را معنایی جدید می‌بخشد. بدین معنا که دستگاه سلطه غرب قرار است این برچسب را نیز مانند افراط‌گرایی اسلامی و تروریسم روی عناصر نامطلوب از نگاه خود بزند. کار به جایی رسید که وقتی برنی سندرز، نامزد دموکرات‌ها برای انتخابات ریاست‌جمهوری آینده از رژیم صهیونیستی انتقاد کرد، به او که خود یهودی است، برچسب آنتی‌سمیتیسم زدند. مساله این نیست که افزایش نگرانی از رشد تمایلات یهودستیزانه با توجه به رشد قابل توجه این پدیده چه در غرب مسیحی و چه در کشورهای مسلمان و عربی واقعیت ندارد، موضوع اینجاست که خود این موج اجتماعی بیش از آنکه کنشگرانه باشد، واکنشگرانه و تعارضی است، بویژه از سوی نسل جدید آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها با سلطه یکپارچه یهودیان افراطی- که پیش روی جریان صهیونیسم بین‌المللی هستند- بر تمام ارکان حاکمیت کشورهای‌شان. در مقابل این موج، «اسلام‌ستیزی» تعارضی است که از سوی همین کارتل‌‌های سلطه‌گر به جوامع غربی تحمیل شده و تلقینی است فرااجتماعی که مردم را وا می‌دارد به پدیده‌‌‌هایی چون تروریسم تکفیری و سیاهنمایی و داعش‌نمایی از اسلام واکنش نشان دهند، حال آنکه اینها محصولاتی از یک خط تولید مشترک هستند که توسط دستگاه‌‌های امنیتی آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و متحدان‌شان کنترل می‌شود. برخلاف «اسلام‌ستیزی» که اساسا زاییده رسانه‌هاست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، «یهودستیزی» به کل در رسانه‌‌های غربی و بین‌المللی ممنوع بوده و تقبیح می‌شود. در مقابل، عوامل تعارض مردم اروپا و آمریکا و بخش‌‌‌هایی از جهان که جوامع به دلایل مختلف آثار سلطه فاجعه‌بار طبقه نخبه یهودی‌تبار بر روندهای جهانی را لمس کرده‌‌‌‌اند، به صورت طبیعی در زندگی روزمره کسانی که به «یهود‌ستیزی» متمایل می‌شوند، حضور دارد. مثلا تا وقتی فلسطین و دیگر مناطق عربی تحت اشغال و تجاوز رژیم اسرائیل هستند، طبیعی است که باب «یهود‌ستیزی» هم در میان مسلمانان و اعراب باز باشد یا تا وقتی بانک‌ها و کارتل‌‌های مالی بزرگ باعث بی‌ثباتی اقتصادی جوامع اروپایی و آمریکایی می‌شوند، مالکان یهودی آنها هدف ابراز خشم مردم قرار خواهند گرفت. در چنین شرایطی «آنتی‌سمیتیسم» به عنوان یک خطر در غرب توسط رسانه‌‌های بزرگ شرکتی که همگی در مالکیت افراد یا لابی‌‌های یهودی هستند، در بوق و کرنا می‌شود. این فقط سران اسرائیل مثل بنیامین نتانیاهو نیستند که از این فضا‌‌سازی رسانه‌ای متعاقب حمله به یک کنیسه نهایت بهره‌برداری را می‌کنند تا به قربانیان فلسطینی خود و مخالفان جنایت‌‌های اسرائیل انگ بزنند، بلکه به نظر می‌رسد سلطه‌گران صهیونیست هم در ابعاد جهانی قصد دارند جنگ ایدئولوژیک جدیدی را با هشتگ «آنتی‌سمیتیسم» علیه مطالبات بحق مردم جهان به راه اندازند.
 


Page Generated in 0/0114 sec