printlogo


کد خبر: 209071تاریخ: 1398/2/15 00:00
مردی با عطر دارچین

مهدی  خدادادی: از عبدالله اسکندری چه می‌دانید؟ شهیدی که پیشه‌اش قنادی بود و در خاطر همسرش نام او با عطر هل و دارچین همراه است. عبداللهی که طعم شیرینی را بیشتر از هر طعمی و بهتر از هرکسی می‌شناخت و چون کامش را دیگر شهد و شکر و عسل شیرین نمی‌کرد، در پی چشیدن طعم شیرینی به مراتب شیرین‌تر از شهد و شکر و عسل، جامه قنادی از تن بیرون کرد و جامه جهاد پوشید.
نجمه طرماح در کتاب «سرّ سر» ما را پای روایت اعظم سالاری، همسر سردار مدافع حرم شهید عبدالله اسکندری می‌نشاند. نویسنده با توانایی قلمش در فضاسازی ما را راهی خانه‌ای در دل یکی از باغ‌های انار و خرمالوی قصرالدشت کرده و از کودکی اعظم و خواهرش سیمین روایت خویش را آغاز می‌کند و ما را پا به پای خود در کوچه‌های خاطرات اعظم سالاری می‌کشاند تا با عبدالله، شخصیت اصلی این کتاب آشنای‌مان کند. از دلدادگی عبدالله و اعظم و از وابستگی‌شان به یکدیگر برای‌مان بگوید. از زندگی در مهاجرت. از تلخی و شیرینی‌های زندگی و خانه به دوشی در خانه‌های سازمانی. از زندگی و اقامت‌ و سکنی گزیدن روزانه، ماهانه و سالانه و گاه چندین ساله  در اهواز، تهران، بندرعباس، سبزوار و اراک. از دوستی کردن  و برخلاف میل ذاتی هر انسان که دلبستگی است، دل نبستن به انسان‌هایی که در مهاجرت با آنها آشنا شده‌اند. نویسنده‌ هنرمندانه مقاطع مختلف زندگی شهید عبدالله اسکندری را در کتاب «سرّ سر» به تصویر کشیده است. شهیدی که پس از فعالیت‌های سخت در دوران دفاع مقدس، تلاش شبانه‌روزی در پروژه‌های مهندسی جنگی و مسؤولیت ریاست بنیاد شهید استان فارس دوباره هوای قنادی به سرش می‌زند، مغازه اجاره می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، لوازم قنادی تهیه می‌کند برای گرفتن جواز کسب آزمون می‌دهد و با نمره 98 از 100 قبول می‌شود ولی شوق شیرینی شیرین‌تر از همه شیرینی‌ها دوباره لباس رزم را به قامتش می‌پوشاند و او را این‌بار راهی سوریه می‌کند. نویسنده بی‌قراری راوی کتاب، اعظم سالاری در مواجهه با آخرین سفر شهید عبدالله اسکندری را اینچنین برای مخاطب بیان می‌کند: «چشم از او برنمی‌داشتم. از لحظه نشستنم داخل ماشین دلم می‌خواست حرف می‌زدم یا برایم حرف می‌زد. با خودش زمزمه می‌کرد. ذکر می‌گفت. روبه‌رو را نگاه می‌کرد. اقرار می‌کنم که دیگر تحمل دوری‌اش را نداشتم. دستش را که پشت صندلی علیرضا گذاشته بود، فقط نگاه می‌کردم. آنقدر که شکل ناخن‌ها و انگشت‌هایش در ذهنم حک شد. رگ‌هایی که پشت دستش بیرون زده بود، ناخن‌های از ته چیده ‌شده‌اش. خدایا تا چند ساعت یا چند دقیقه دیگر کنارم خواهد بود!»
نویسنده عنوان کتاب را هم با توجه به آخرین ماجرای زندگی این شهید بزرگوار برمی‌گزیند. از خبری که چند روزی در شهر و محله و کوچه و خانه‌های اطراف منزل عبدالله پیچیده و تنهای تنها اهل این خانه از آن بی‌خبرند. از خبری که پس از اطلاع  از آن و تصمیمی پیرامون آن، اهل آن خانه اینچنین مورد تحسین مقام معظم رهبری قرار می‌گیرند: «آفرین به این استقامت و به این روحیه، به این تربیت بزرگ‌منشانه! احسنت به شما! اجر شما با حضرت زینب(س) و با خود شهدا».
کتاب «سرّ سر» سرگذشتنامه شهید مدافع حرم سردار عبدالله اسکندری به روایت اعظم سالاری همسر شهید به قلم نجمه طرماح در 200 صفحه توسط نشر روایت فتح چاپ و به بازار کتاب عرضه شده است. گفتنی است «سرّ سر» با توجه  به جذابیت سوژه و قلم روان نویسنده مورد استقبال مخاطب قرار گرفته و تاکنون 4 نوبت تجدید چاپ شده است.


Page Generated in 0/0053 sec