printlogo


کد خبر: 209139تاریخ: 1398/2/16 00:00
مرد داریم تا مرد

آهای خبر دار!
خوابی یا بیدار؟
خاله یادگار!
تو شب سیا  
تو شب تاریک  
از چپ و از راست
از دور و نزدیک  
یه نفر داره
جار می زنه جار
آهای غمی که  
مثل یه بختک
رو سینه من
شده‌ای آوار
از گلوی من  
دستاتو وردار
توی کوچه‌ها
یه نسیم رفته
پی ولگردی
توی باغچه‌ها
پاییز اومده
پی نامردی
توی آسمون
ماهُ دق می‌ده
درد بیدردی
خاله یادگار!
نمی‌آیی بریم
شهرو بگردیم
قدم به قدم؟
نمی‌آیی بریم
چراغ ور داریم
پرسه بزنیم
دنبال آدم؟
کوچه‌های شهر
پر ولگرده
دل پر درده
شب پر مرد و
پر نامرده
همه پا دارن
همه دست دارن
اما بعضیا
دور خودشون
یه قفس دارن
بعضیا شونم
توی دستشون
یه جرس دارن
آره خاله جون!
خاله خبردار!
باغ داریم تا باغ
یکی غرق گل
یکی پرخار
مرد داریم تا مرد
یکی سر کار
یکی سر بار
یکی سرِ دار
آهای خبر دار
خاله یادگار!
تو میخونه‌ها
دیگه کی مسته؟
دیگه کی هوشیار؟
تو ویرونه‌ها
دیگه کی مرده؟
کی شده مردار؟
تو افسونه‌ها
دیگه کی دیوه؟
دیگه کی دیوار؟
دیگه خبردار
خاله یادگار!
می خوان بین ما
دیوار بزنن
میله بکارن
خندق بکنن
تو رو ببرن
اونور بازار
منو بیارن
این ور بازار
از من و توها
بازار شلوغه
تا ما با همیم
دیوار دروغه
بارون نزنه
آبت نبره
من دارم میام
خوابت نبره
خبر، خبر دار
خاله یادگار!
من به یاد تو
بیدار می‌مونم
تو به یاد کی
می‌مونی بیدار؟
 


Page Generated in 0/0054 sec