محسن شهمیرزادی: در سالهای اخیر و همزمان با برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر، شخصیتهای برجستهای از سینمای جهان به ایران سفر کردند. از جمله آنها میتوان به «اولیور استون»، «الله راخا رحمان»، «ریتی پان» و اخیرا «پل شریدر» اشاره کرد. یکی از اتفاقات قابل تامل پیرامون حضور این شخصیتها تحول نگاهشان به ایران بود. تحولی که برخلاف بازنمایی فیلمهای ایرانی در جشنوارههای خارجی، حکایت از نگاهی مثبت به جامعه ایرانی داشت. بعد از سخنان قابل توجه اولیور استون در سال گذشته، پل شریدر نیز با انتشار خاطرات خود از ایران، تصویر متفاوتی از واقعیت ایرانیان را در رسانههای خارجی به نمایش گذاشت.
ایران، استون و خونگرمترین مردم دنیا
سال گذشته اولیور استون پس از حضور در جشنواره جهانی فیلم فجر و سفر به برخی نقاط ایران با بیان اینکه «ایرانیان خونگرمترین مردم دنیا هستند» نظر بسیاری از مخاطبان خود را جلب کرد. استون درباره سفر خود به این ایران اظهار داشت: ایرانیان خونگرمترین مردم دنیا هستند. شما همیشه لبخند میزنید و این گویای اخلاق شماست. ایران فرهنگی چند هزار ساله دارد و همیشه دوست داشتم به ایران سفر کنم اما فرصتش پیش نمیآمد. او افزود: پسرم مدتها پیش به ایران آمد و من را هم تشویق کرد به ایران سفر کنم. وی اما عمده فیلمهای ایرانی و روایتی که از ایران ارائه میدهند را خستهکننده دانست و گفت: بیشتر این فیلمها خستهکننده هستند اما در میان آنها نیز فیلم جذاب وجود دارد. مواجهه استون با ایران واقعی که متفاوت از بازنمایی رسانهها از این کشور بوده، موجب میشود در سال جاری پل شریدر را تشویق به حضور در ایران کند.
هنوز بخشی از من در ایران است
پل شریدر پس از سفر به ایران در فیسبوک خود نوشت: «چند روز طول کشید که سفرم به ایران را هضم کنم، و بخشی از من هنوز در آنجاست. خیلی از ایرانیها مردمی بافرهنگ و سخاوتمند هستند و به میهماننوازی خود افتخار میکنند که کاملاً درست هم هست». وی در بخشی دیگر از پست خود آورده است: «با اینکه فیلمهای آمریکایی و غربی امکان نمایش عمومی در ایران را ندارند، همه در ایران هر چیزی را که بخواهند میبینند. وقتی در یک روز سرد در پارکهای اصفهان قدم میزدم، تحت تأثیر حسی از اشتراک قرار گرفتم. خانوادهها به پیکنیک آمده بودند، بچههای دبیرستانی دور هم حلقه زده بودند، مردان، آوازهای محلی میخواندند، و از خودم پرسیدم این حس چرا اینقدر آشناست. بعد متوجه شدم در دهه ۱۹۵۰، وقتی در «گرند رپیدز» در میشیگان بزرگ میشدم همین حس را داشتم، دورانی که زندگی اجتماعی حاکم بود. البته که ایرانیها همه گوشیهای پیشرفته اپل خود را دارند، اما در عین حال زندگی اجتماعی هم دارند».
راویان منصفتر!
آنچه به نظر میرسد این است که مواجهه شخصیتهای برجسته سینمای جهان با ایران، باعث شده نگاه آنها متفاوت از بازنمایی فیلمهای ایرانی جشنوارهپسند و رسانههای جریان اصلی جهان باشد. در عمده روایتهای آنها نگاهی مثبت به مردم و جو حاکم بر آنها مشاهده میشود. در حالی که رویکرد فیلمسازان جشنوارهپسند ایرانی، نگاهی تیره به کشور و توام با یاس و ناامیدی به کشور خود است. قرائتی که برخلاف آن در تجربههای این سینماگران برجسته، ایران، کشوری با مردمی خونگرم و اجتماعی و سرشار از روحیه زیست جمعی به چشم میآید. این اتفاق شاید بهترین فرصت فیلمسازان ایرانی به حساب بیاید تا روایتهای غیرجانبدارانه افرادی چون اولیور استون و پل شریدر را به عنوان راویان منصف و واقعگرا مورد توجه قرار دهند، چرا که این روایت میتواند منشأ ایدههای بسیار نزدیک به واقعیت برای خلق سوژههای اجتماعی و ملودرام باشد. کشوری که باید خوبیهایش را هم درکنار نقاط ضعفش دید؛ نه از این کاست و نه آن را نادیده انگاشت.