printlogo


کد خبر: 209313تاریخ: 1398/2/21 00:00
نگاهی به فیلم سینمایی در حال اکران «سامورایی در برلین» ساخته مهدی نادری
نچسب مثل «مرکوری» با صدای «شب‌پره!»

احسان سالمی: «سامورایی در برلین» دقیقا چیزی در مایه‌های شنیدن صدای شهرام شب‌پره روی تصاویری از «فردی مرکوری»، خواننده سرشناس گروه راک‌کوئین است! یک ملغمه عجیب و غریب که نه قصه سرراست و مشخصی دارد و نه معدود موقعیت‌های کمدی فیلم پتانسیل خنده گرفتن از مخاطبانش را دارد. ماجرای 3 خلافکار که ماموریت پیدا می‌کنند برای پس گرفتن سند یک زمین قدیمی راهی برلین شوند اما درگیر اتفاقاتی تازه می‌شوند. شاید اصلی‌ترین مشکل «سامورایی در برلین» را باید مشخص نبودن قصه آن دانست؛ گویی فیلمساز با یک ایده یک‌خطی جذاب که همان حضور 3 خلافکار ایرانی در برلین است، تیمش را جمع کرده و برای ساخت فیلمی راهی خارج شده است و احتمالا با جملاتی شبیه به اینکه «هر چه بادا باد!» سعی کرده این ایده یک‌خطی را تبدیل به یک اثر سینمایی کند؛ بدون آنکه مشخص باشد این ایده قرار است چگونه شاخ و برگ پیدا کند و تبدیل به یک قصه کمدی شود.  «سامورایی در برلین» نیز همچون اغلب کمدی‌های سال‌های اخیر سینمای ایران به جای خلق موقعیت‌هایی کمدی، بر پایه حماقت‌های ذاتی شخصیت‌ها و لودگی شکل گرفته پیرامون شخصیت آنها پیش می‌رود؛ روندی تکراری که احتمالا در طولانی‌مدت و با اشباع شدن فضای سینمای کمدی ایران از محصولاتی مبتنی بر لوده‌بازی، دیگر خریداری در میان مخاطبان سینمای ایران نخواهد داشت. معدود موقعیت‌های در ظاهر کمدی فیلم هم چیزی فراتر از صحنه مصرف موادمخدر در آسایشگاه سالمندان و تاثیرات پس از آن یا سکانس مربوط به خواندن ترانه شهرام شب‌پره در میان مخاطبان آلمانی توسط کاراکتر هومن حاجی‌عبداللهی که او را به شکل فردی مرکوری درآورده‌اند، نیست. جالب اینکه سومین ساخته مهدی نادری که نویسندگی آن را نیز خود برعهده داشته، حتی در زمینه پیش بردن قصه‌های فرعی نیز موفقیتی ندارد. ورود کاراکتری که میترا حجار ایفاگر آن است در مخاطب این حس را پدید می‌آورد که در ادامه قصه شخصیت او قرار است بر مسیر قصه تاثیرگذار باشد، در حالی که این حضور کوتاه آنقدر در جریان کلی فیلم بی‌تاثیر است که حذف شدن سکانس‌های مربوط به نقش‌آفرینی کاراکتر میترا حجار از فیلم هیچ خللی در روند کلی قصه ایجاد نمی‌کند؛ گویی که فیلم از اساس چنین قصه فرعی‌ای نداشته است! به این ضعف‌ها باید، پایان‌‌‌بندی ضعیف فیلم را هم اضافه کرد؛ هر چند از آن قصه نیم‌بند فیلم، پایان‌بندی بهتر از این را هم نمی‌شد انتظار داشت.  «سامورایی در برلین» قطعا آخرین تجربه سینمای ما در ساخت فیلم‌هایی خارج از مرزهای ایران نخواهد بود؛ مسیری که در این سال‌ها طرفداران خاص خود را پیدا کرد و برای مثال در همین روزها، فیلم سینمایی «چهار انگشت» نیز با پیروی از همین الگو روی پرده رفته است؛ مسیری که در صورت استفاده درست می‌تواند کمکی جدی برای سینمای ایران بویژه در زمینه به تصویر کشیدن قصه‌هایی تازه در ژانرهای کمتر تجربه‌شده سینمای ایران باشد؛ هر چند در حال حاضر علاقه شدید فیلمسازان ایرانی به درآمدزایی از ژانر طنز باعث شده نگاه سینماگران ایرانی به این ظرفیت جدید بیشتر محدود به استفاده از فضای بازتر آن برای تولید کمدی‌های سطحی باشد.


Page Generated in 0/0073 sec