محسن شهمیرزادی: اگر بخواهیم 20 برنامه پربیننده تلویزیون را در ماه رمضان برشماریم، قطعا «هزار راه نرفته» در این لیست نخواهد گنجید اما یک اشتباه در یکی از قسمتهای این برنامه تلویزیونی موجب شد به سرعت در فضای مجازی بحثهای زیادی پیرامون آن شکل بگیرد. زوج اینفلوئنسر اینستاگرامی در یک برنامه تلویزیونی حضور پیدا میکنند و از توبه میگویند؛ توبه از زندگی اینستاگرامی در گذشته خود، در حالی که مراجعه به اینستاگرام این زوج بعد از پخش برنامه نشان میداد آنچه روی آنتن روایت شده، هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. این تناقض خیلی زود «هزار راه نرفته» و «زوج اینفلوئنسر» را در فضای مجازی برجسته کرد. نظرات و تحلیلهای متفاوتی در این باره مطرح شده اما وجه مشترک اظهارنظرها انتقاد به تلویزیون است؛ انتقاد از سیستم نظارتی و گافهای اینچنینی که به زعم مخاطبان نباید جایی در تلویزیون داشته باشد. فارغ از مواجهات هیجانی با این اتفاق که نه کمسابقه است نه چندان دور از طبیعت تلویزیون، این مساله در بستری روی داده که برای حل آن باید آن بستر مورد اصلاح و بازبینی قرار گیرد.
فضای مجازی بدون تلویزیون!
دهه 90، پرچالشترین ایام برای تلویزیون بوده است. گسترش دسترسی به اینترنت و ظهور فضای مجازی موجب شد رقبای بسیاری برای تلویزیون سر برآورند؛ از شبکههای تلویزیونی یک نفره در اینترنت گرفته تا مرجعیت خبری مردم در فضای مجازی موجب شده بود تلویزیون با چالشهای جدیتری مواجه شود. حالا پس از نزدیک به یک دهه میتوان کارنامه سیما در برابر این چالش را برخورد «واکنشی» نسبت به فضای مجازی دانست. در واقع نه تنها تلویزیون از ایجاد و گسترش شبکههای تعاملی باز ماند، بلکه ساختارهای سنتیاش مانع از آن شد که به صورت جدی وارد پلتفرمهای جدیدی بر بستر فضای مجازی شود. بنابراین تلویزیون تفاوت ساختاری چندانی با چند دهه پیش خود نداشته و تنها ظهور و بروزش پخش زنده و آرشیو برنامهها بر بستر اینترنت بوده است. تلویزیون در حالی که خود میتوانست تامینکننده خوراک فضای مجازی باشد، در مواجههای انفعالی صرفا از سوژههای «وایرال شده » در این فضا استفاده کرد تا به عنوان رسانه دست دوم، مخاطبان این فضا را به سوی خود جذب کند. مورد هزار راه نرفته نیز از همین اتفاق نشأت میگیرد.
4320 ساعت برنامه برای یک روز!
در دوران ریاست عزتالله ضرغامی بر تلویزیون، بزرگترین تحول ساختاری رسانه ملی رقم خورد. شبکههای تلویزیونی از نظر کمیت گسترش بیسابقهای یافتند و نزدیک به 70 شبکه تلویزیونی محصول تحولاتی است که صداوسیما در دهه 80 تجربه کرد. این حجم از شبکههای تلویزیونی در کنار کانالهای رادیویی، شبکههای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را به حدود 180 شبکه میرساند و برای پرکردن آنتن تنها در یک روز نیاز به 4320 ساعت برنامهسازی است که در ساختار رسانههای دنیا این عدد کاملا بزرگ است و ساخت برنامه برای آن دشوار به نظر میرسد. گسترش بیرویه شبکههای تلویزیونی و لزوم پرکردن آنتن با برنامههای غیرتکراری موجب میشود تا اتفاقاتی نظیر آنچه در «هزار راه نرفته» رخ داد، در این فرآیند طبیعی به نظر برسد. در واقع اگرچه صداوسیما توانسته از لحاظ کمی به رشد قابل تامل دست یابد اما سطح کیفی پایین آثار تولیدی و سوژههای پرداختی ضعیف، انتقادات به رسانه ملی را دوچندان کرده است.
چالش برنامه باکیفیت!
انبوه شبکههای تلویزیونی و رادیویی برای صداوسیما صرفا چالش تکنولوژی و برنامهسازی را به همراه ندارد؛ مهمترین عنصر هر سازمان رسانهای نیروهای انسانی صف یا همان عوامل تولیدگر هستند که حالا از جمله مهمترین چالشهای سازمان صداوسیما به حساب میآید. از نزدیک به 50 هزار نیروی کارمند صداوسیما سهم عمده آنها به نیروهای غیرتولیدی و بروکراتیک اختصاص پیدا کرده است. این کمبود نیروهای تولیدی در سازمان موجب شده برای پر شدن آنتن به نیروهای خارج از سازمان احتیاج پیدا کنند.
فعالیت پروژهای سازمان بسیاری از مواقع بین مدیران و تهیهکنندگان اختلافات بنیادین ایجاد میکند. از همین رو میتوان یکی از دلایل خلق برنامههای بیکیفیت و گافهایی مشابه آنچه را در برنامه هزار راه نرفته شاهدش بودیم، به نبود نیروی انسانی متخصص و تولیدگر نسبت داد.
سیستم نظارت حین تولید!
سازوکار نظارت بر برنامههای تلویزیون امر دیگری است که رسانه ملی همواره بهواسطه آن دچار چالش شده است. عمده فعالیتهای نظارتی صداوسیما متکی به افراد و نه دستورالعملهای از پیش تعیین شده است که عمدتا پیش از تولید یا پس از نمایش شکل میگیرد. این در حالی است که بسیاری از اوقات نظارت در زمان تولید و قبل از نمایش، با اهمیت به خلاقیت تولیدکننده میتواند راهکار مناسبتری برای رعایت خط مشیهای تلویزیونی به حساب آید. اینکه برنامه مناسبتی «ماه ماه» با اجرای بنیامین بهادری در روز اول پخش خود از آنتن کنار میرود، حکایت از لزوم وجود سیستم نظارتی دارد که باید پیش از فرآیند تولید تمام دستورالعملهای محوله را اعلام و اعمال کند. روند نظارت به این شکل موجب اضطراب تهیهکنندگان حتی پس از تولید شده و برای بسیاری، خط مشی تلویزیون مبهم است که این مساله به صورت مستقیم همچنان روی کیفیت برنامههای سیما اثرگذار بوده است.