حسن رضایی: طی روزهای گذشته برخی مطبوعات اصلاحطلب، بیآنکه جنگی در میان باشد، در نقش ستاد تبلیغات جنگی دولت ایالات متحده ظاهر شدند. تا آنجا که یک نشریه منتسب به همین جریان سیاسی از تصویر تبلیغاتی ناو و جنگندههای ارتش آمریکا که مربوط به سال 2017 و اقیانوس آرام است برای عکس روی جلد خود استفاده کرده و علنا دست به ارعاب افکار عمومی ایرانیان زد. هدف این شامورتی بازی جدید هم ناگفته مشخص است: تبلیغ «مذاکره با ترامپ و فروش کلی کشور» از طریق «تزریق کاتالیزور ترس به بدنه افکار عمومی». سانسور خبر حضور فرمانده کل سپاه پاسداران در جلسه غیرعلنی مجلس، بخش دیگری از اقدامات رسانههای اصلاحطلب طی روزهای گذشته بوده است. بنا به گفته نمایندگان، سرلشکر سلامی در جلسه مذکور، دلایل متعددی برای نامحتمل بودن جنگ ارائه و اظهار کرده آمریکا جرأت و توان حمله به ما را ندارد.
کانالها و پیجهای طرفدار جریان اصلاحات در فضای مجازی اما باز هم دستبردار نیستند و مدام سرگرم مخابره عرض، طول، وزن، ارتفاع و تعداد تجهیزات نظامی اعزامی آمریکا به منطقه خلیجفارس بوده، مردم را از جنگی قریبالوقوع میترسانند. براستی در برش مضحکی از تاریخ ایستادهایم! کسانی که در 6 سال گذشته مدام گفتهاند باید برجام را امضا کنیم تا سایه جنگ از کشور دور شود و برای ایجاد آنچنان رونقی، چشم بسته تکرار کردهاند، حالا 3 سال پس از اجرای برجام، نهتنها پاسخگوی نتایج اقتصادی ناشی از آن نیستند، انگار که به صورت تخصصی، خبرنگار حوزه جنگ هم شدهاند و «وای جنگ، وای جنگ» میکنند! همان جنگی که قرار بود برجام سایهاش را از سرمان دور کند! حفظ تعادل و سلامتی همزمان با حمل این حجم از تناقضات، کار آسانی نیست، غربگرایان ایرانی اما استعداد عجیبی در این زمینه دارند!
همزمان با این تحرکات، سفیر انگلیس در تهران نوشته است: «باعث افتخار بود که میزبان تعدادی از همکاران دولت، بخش خصوصی و دیگر دیپلماتها برای صرف افطار در سفارت بودیم!» وی سپس به فاصله یک روز از این توئیت، با بیان اینکه انتقادهای عجیبی از افطاری دادن سفارتخانه دولت متبوعش به برخی ایرانیان(!) شنیده، مجددا توضیح میدهد: «من خبرنگاران منتقد را به یک مراسم افطار دعوت میکنم تا نظراتشان را با ما در میان بگذارند!» خبرنگاران منتقدی که پیشتر هم بیبیسی از لیست انتخاباتی مدنظر آنها در انتخابات مجلس و خبرگان حمایت کرده بود، طبعا قدر نان و نمک سفارت را خوب میدانند و ما هم نباید برای این دوستی پاک(!) آقای سفیر و آنها را شماتت کنیم. خیل همفکران و همکاران قدیمی این افراد، هماکنون در بیبیسی فارسی، رادیو فردا، رادیو زمانه و دیگر اصطبلهای سلطنتی مشغول خدمت هستند و از قضا مانند دوستان مقیم ایران خود، بشدت بر طبل جنگ و ارعاب مردم میکوبند.
وقوع جنگ اما به کدام دلایل منطقی، بسیار نامحتمل و دور از ذهن است؟ بگذارید با فرض بدبینانه مطبوعات انگلیسی شروع کنیم: وقوع جنگ حتمی است و برابر با نابودی ایران خواهد بود. سوال اینکه آیا روسیه، چین و دیگران در صورت وقوع آن جنگ خیالی ساکت خواهند نشست؟ آیا این غول سرمست از فتح کشور بزرگی مانند ایران، پس از آن اساسا قابل کنترل خواهد بود؟! چگونه با روسیه، چین و دیگران تعامل خواهد کرد و آیا اساسا آنها را تحمل خواهد کرد یا ممکن است نوبت بعدی، آنها باشند؟! وقتی جابهجایی یک سامانه پاتریوت در چند هزار کیلومتری چین یا روسیه هم سطح تنش بین آنها و یانکیها را تا حد برخورد اتمی بالا میبرد، محو ایران از نقشه(!) معنا و پیامدهای روشنی برایشان خواهد داشت. لذا پرواضح است که شروع جنگ با ایران با کباب پختن در یک گوشه از جنگل فرق دارد، بلکه به معنای سوختن تمام درختهاست. به قول صحیح آقای روحانی، جنگ با ایران، مادر جنگها و صلح با ایران، مادر صلحهاست و به گفته رهبر انقلاب، بعید است یانکیها اینقدر هم «چیز» باشند که اینها را نفهمند!
ترامپ در طول حضورش در کاخ سفید ثابت کرده هر چه باشد، دیوانه نیست و بلکه بسیار خودشیفته و منفعتطلب هم هست. رئیسجمهور آمریکا میداند در اولین لحظات جنگ، اگر اسرائیل هم سالم بماند- که هرگز نمیماند- جان حداقل 20 هزار نیروی نظامی آمریکایی حاضر در منطقه از دست خواهد رفت و همین به معنای باختن 100 درصدی انتخابات 2020 خواهد بود. جامعهای که روزانه 20 کهنهسرباز آن خودکشی میکنند، همین حالا هم به زور ترامپ را تحمل میکند و او را موجب سرشکستگی ملت آمریکا در جهان میداند. برگ برنده ترامپ برای انتخابات 2020 اما دستاوردهای قابل توجه اقتصادی او در زمینه اشتغال و رشد اقتصادی با تاکید بر شعار انتخاباتیاش با عنوان «اول آمریکا» است. در این شرایط، او باید چقدر کودن باشد که با شروع جنگی که میتواند هزاران برابر هولناکتر از جنگهای لیبی، عراق، افغانستان و ویتنام باشد، تمام دستاوردهای خود را نابود کند؟!
عقل میگوید نه ترامپ، که هیچکس دیگری جرأت و جسارت جنگ با ایران را ندارد. قدرت نظامی ایران، هر بازیگر دیگری را هم برای رویارویی با آن به هراس میاندازد. آمریکا در همین 20 سال اخیر 2 تجربه شکستخورده مطلق را بهصورت مستقیم در عراق و افغانستان داشته که به لحاظ قدرت نظامی با ایران قابل مقایسه نیستند، در جنگ نیابتی با ایران در سوریه نیز شکست مفتضحانهای را متحمل شده است. شروع جنگ آمریکا با ایران، معنای بسیار بسیار متفاوتی با جنگهای ویتنام، عراق، افغانستان و هر جنگ دیگری- جز جنگهای اول و دوم جهانی- دارد و به معنای دگرگونی نظم کنونی جهان خواهد بود. دگرگونی مذکور منافع و جایگاه تمام کشورها را در فردای پس از جنگ، دچار تغییر خواهد کرد و طبعا آنها در طول این جنگ خیالی، ساکت نخواهند نشست تا در سلسله مراتب هرم قدرت جهانی، سقوط خود را نظاره کنند یا طعمه بعدی آمریکا باشند، هر چند در یک نگاه واقعبینانه، آمریکا تنها جنگ را شروع خواهد کرد و این ما هستیم که نقطه پایان آن را خواهیم گذاشت! آمریکاییها این را هم بخوبی میدانند! رئیسجمهور آمریکا اما برای تکمیل دستاوردهای اقتصادی خود برای انتخابات 2020 نیازمند آن است با عقد توافقی دیگر با ایران، در سختترین پرونده سیاست خارجی آمریکا هم، روی دست اوباما بزند.
در آن صورت آنها که پرزیدنت موبور و کلاش خود را موجب سرشکستگی ملت آمریکا در جهان میدانند نیز ماستها را کیسه خواهند کرد و خیال عموترامپ برای تکیه مجدد بر تخت راحت خواهد شد. قبلا درباره روانشناسی خاص ترامپ گفتهام «او یک بازاری کهنهکار است؛ از آنها که پیش مشتری، برای نفس کشیدنشان هم برنامه دارند! ترامپ معتقد است برای موفقیت در چانهزنی، همان ابتدا باید بالاترین قیمت ممکن را پیشنهاد داد و به قولی، به طاق زد تا حریف آچمز شود و اجباراً در زمین شما بازی کند». پرونده مذاکرات او با کرهشمالی به وضوح درستی این مطلب و همچنین کلاش بودن این فرد را نشان میدهد. اصلاحطلبان اما چنانکه چشم و گوش بسته تکرار میکنند، دوست دارند چشم و گوش بسته و از ترس جنگی که نیست، پای مذاکرهای ذلیلانه و بیفایده با ترامپ بنشینیم. کسی هم نیست بگوید مگر برجام مرده است که شما اینقدر از سایه جنگ میترسید عزیزان؟! یا افطاری سفارت به جای پلوخورش، پلوجنگ بوده است؟!