printlogo


کد خبر: 209595تاریخ: 1398/2/29 00:00
یادداشتی بر مجموعه‌ شعرآیینی «مصرع به مصرع این ‌همه خورشید» اثر محمدحسین انصاری‌نژاد
آیینه‌ای مقابل آیینی‌ها

الف. گیلوایی: مجموعه ‌شعر آیینی «مصرع به مصرع این‌ همه خورشید» از محمدحسین انصاری‌نژاد را انتشارات آرام دل در 95 صفحه منتشر کرده است. این مجموعه ‌شعر آیینی دارای یک مقدمه تقریباً مفصل از دکتر محمدرضا سنگری و شامل غزل، مثنوی، چارپاره، رباعی، شعر سپید، ترکیب‌بند و دوبیتی است، البته تعداد غزل‌ها و رباعی‌ها بیشتر است.
در مقدمه، دکتر سنگری نوشته است: «از شب پانزدهم ماه صیام آغاز شد؛ شبی که محمدحسین در محضر رهبر فرزانه انقلاب شعر خواند و تحسین همگان را برانگیخت و با دو سه شعر دیگر همتراز و زیبا و بدیع، تکیه‌گاهی شد برای بحثی تازه که رهبر شعرشناس و ادب‌آشنا گشود و آن هم بحث ظهور سبک تازه در شعر امروز ایران بود».
دکتر سنگری سپس درباره شاعران روحانی ـ که انصاری‌نژاد هم از شاعران روحانی است ـ و سپس از شعر آیینی و انتظاری که از یک شاعر روحانی می‌توان داشت و در آخر از شعر انصاری‌نژاد می‌گوید: «مجموعه «مصرع به مصرع این ‌همه خورشید»، سیر و سلوک، گرما و تاب و آفتاب دارد و همین به گره‌خوردگی آن با جان و نشستن بر روان و زبان کمک می‌کند. دریغا که کمتر شاعری بر پیشانی شعرهای الهامی خویش نقش و نشان می‌گذارد اما بسیار سروده‌های بزرگ چون ترکیب‌بند محتشم، «علی ‌ای همای رحمت» شهریار و در عصر پیامبر، شعر «حسان» در غدیر، مهر تایید روح‌القدسی دارند».
دکتر سنگری در مقدمه، بعد از اتفاق‌های اول و دوم و سوم به اتفاق چهارم می‌رسد و می‌گوید: «مصرع به مصرع این ‌همه خورشید مجموعه دیگری است که بر مجموعه‌های‌ آیینی افزوده می‌شود با سروده‌هایی که «سوگ» در آنها چشم‌نوازتر است. سروده‌هایی در سوگ امیر مومنان علی(ع)، فاطمه زهرا (س)، سوگ‌سروده‌ها و مرثیه‌های عاشورایی، مرثیه رضوی و در کنار آنها و شاید هم هم‌وزن همه این سوزها و سوگ‌ها، شعر موعود و انتظار حسن ختام دفتر نیز با همین سروده‌هاست. همه سروده‌ها همگون و هم‌افق نیستند و مگر دریا پستی و بلندی ندارد؟... در نتیجه جزر و مدها در شعر او که محصول مدت‌ها سرودن است پیداست اما سمت سبز تکلم، فرداهایی بارورتر را اشارت دارد؛ معبدی از نور که چشم به راه آینده شاعر دارد.
باید منتظر طلوع مصراع‌های خورشید دیگری نشست و با این مجموعه، یقین دارم شاعر عزیز حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد در آینده، بسیار خورشیدها به آسمان شعر این پهنه شاعرپرور خواهد بخشید».
غزل‌مثنوی «مُهر بعثت»، ابیات درخشانی دارد که به فضای شعر امروز نزدیک است؛ ابیاتی نظیر:
«گل محمدی آیینه اشارت تو
که خوانده یک ورق از دفتر ملاحت تو...
بخوان که بتکده‌های زمین فروریزند
فدای لهجه ترتیلی تلاوت تو...
در آن مکاشفه حس کرد زخم گنبد را
هوس هوس هوس آن‌جا هبوط مردم را...
در آن میانه نفس‌های سامری رویید
هزار بتکده بت‌های آذری رویید...
خیال خال لبش عرش را فرود آورد
به سمت قبله قنداقه در سجود آورد...»
بعد از غزل‌مثنوی «مهر بعثت» که چند بیتی از آن در بالا نوشته آمد؛ چند بیتی که در آنها جلوه‌های نوگرایی و تازگی بیشتری نسبت به مابقی ابیات دیده می‌شد، می‌رسیم به یک چارپاره، یک غزل، یک رباعی، 3 شعر سپید نه چندان جالب و بعد از آن به چند غزل که تقریباً از دیگر اشعار این دفتر در دیگر قالب‌ها بهتر است؛ نظیر غزل «ای مادر سبزپوش» که نذر حضرت زهرا (س) شده است:
«هفت‌آسمان موج تبسم در نگاهت
ژرفای صد دریا ترنم در نگاهت
با خلسه خیس گل یاسین شکفته‌ست
باران یاس از عرش پنجم در نگاهت
ای مادر سبزینه‌پوش آل‌دریا!
عطر نجیب نان گندم در نگاهت...»
و نیز یکی دیگر از این غزلیات مبتلا به زیبایی، غزل «یک ‌ظهر محرم» است که اینک 5 بیت اول آن:
«تجلی کرد دستی، پرده بالا رفت آدم را
در آن تاریک‌روشن‌ها تبسم کرد عالم را
هوس بارید، شیطان پشت گندم‌زار می‌خندید
هبوط ناگهان در ناکجا افکند آدم را
نگاهی کرد آدم خیره بر بام بلند عرش
در آن‌جا دید چرخا چرخ ارواح مکرم را
خدایا توبه‌ام آیا قبول افتاد؟ آدم گفت
بگیرم دامن سبز کدامین ‌اسم اعظم را؟!
خطاب آسمان: آدم تماشا کن، کشید آنگاه
سرانگشت خدا تصویر یک ظهر محرم را...»
فصل رباعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چه در شعر آیینی و انقلاب و دفاع‌مقدس و چه در شعر به‌طور عام، فصل شکوفای  منحصر به فردی است، چرا که رباعی، هم بلافاصله بعد از احیای غزل احیا شد و هم بهترین و بیشترین و شایسته‌ترین جایگاه را بعد از غزل پیدا کرده است و هم تولید آن، یک تولید انبوه و رقابتی بوده است؛ جریانی که تا امروز هم ادامه دارد، چرا که جریان احیا و بازسازی و تداوم دیگرباره رباعی همچنان ادامه دارد. محمدحسین انصاری‌نژاد در دو سه بخش، دفتر «مصرع به مصرع این‌ همه خورشید» خود را به رباعی و دوبیتی اختصاص داده است اما با یک تورق کوچک می‌توان دریافت که رباعیات انصاری‌نژاد نه از قدرت و صلابت رباعیات سیدحسن حسینی و نه از طراوت و اندیشه‌ورزی رباعیات قیصر امین‌پور و نه حتی از نوگرایی و تازگی رباعیات بیژن ارژن برخوردار بوده است. از این رو، نظیر رباعیاتی که در تاثیر از رباعیات ایشان رواج یافته، نقش نداشته است. مثلاً حتی در رباعی ذیل که انصاری‌نژاد سعی در تازه‌شدن دارد، باز حضور آشکار شعار را نیز می‌توان در آن دید:
«آن سر که از او رنگ شفق خون می‌ریخت
از نای بریده بر طبق خون می‌ریخت
در بزم شراب، شب‌پرستان دیدند
قرآن که از آن ورق ورق خون می‌ریخت»
***
اما در رباعی ذیل صمیمیت و عاطفه بیشتر و لطافت و معصومیتی که در دو سه کلمه ظهور کرده، آن شعار آشکار رباعی قبلی را پنهان و طبعاً شاعرانگی شعر را پررنگ‌تر کرده است:
«فردوس به زیر سایه ماه حسین
گل، حاصل تسبیح سحرگاه حسین
مهتاب، اشارتی‌ست از جلوه او
خورشید، چراغ کوچک راه حسین»
دوبیتی‌های ذیل و دوبیتی‌های پایان مجموعه ‌شعر آیینی «مصرع به مصرع این همه خورشید» نیز یا شبیه مرثیه‌های معمولی‌اند یا در کل حرفی برای گفتن ندارند:
«تو و مشک و دو چشم تر اباالفضل
و نخلستانی از خنجر اباالفضل
فرات از شرم، چکه‌چکه شد آب
از آن دستان آب‌آور اباالفضل»
***
عموی لاله‌ها بی‌تاب برگرد
فدای قامتت سیراب برگرد
جلوتر شب‌پرستان در کمینند
نمی‌خواهیم بی‌تو آب، برگرد»
البته در بعد از انقلاب، قالب دوبیتی نیز در کنار سایر قالب‌های کلاسیک احیا شد اما آنقدر که قالب‌های غزل، رباعی و مثنوی جدی گرفته شدند، قالب دوبیتی بیشتر در حد تفنن مطرح شد؛ اگرچه اوایل انقلاب چند شاعر تلاش‌هایی درخور اما نه چندان چشمگیر و بسیار جدی داشتند؛ شاعرانی همچون قیصر امین‌پور که بخشی از اولین‌دفتر شعرش، «در کوچه آفتاب» را به رباعی و دوبیتی اختصاص داده بود و بعد از او محمدرضا مهدی‌زاده نیز دوسه دفتر از اشعارش را به دوبیتی اختصاص داد که دوبیتی‌های بسیار زیبایی بودند و تازگی‌های قابل توجهی داشتند اما از آن نوگرایی که قدرت حرکت‌دادن داشته باشد خبری نبود. سلمان هراتی و علیرضا قزوه هم تلاش‌های اندکی در رواج دوبیتی داشته‌اند اما کمیت کار آنقدر نبود که کیفیت را آشکار کند و نشان دهد.و این هم یکی از دوبیتی‌های زیبای مجموعه ‌شعرآیینی «مصرع به مصرع این ‌همه خورشید»:
«زمین دلواپس آشفته‌حالی
غروبی خسته سهم این حوالی
دعای ندبه‌مان لبریز غربت
دوباره جمعه و جای تو خالی!»
 


Page Generated in 0/0042 sec