نگاه جدید به ارواح معذب و ادبیات جدید در دیالوگها در شبکه سه
روح مال مردم خوری که در خواب عروس و پسرش پلاس است و رویش نمیشود به خواب پسر بزرگ بیاید و هی واسطه می فرستد تا مبادا حرمت پدر و پسری خدشهدار شود!
جملات سنگین و حکیمانه که گاه به زبان زرگری شباهت بیشتری دارد و مخاطب را دچار حالاتی مثل سرگیجه میکند. نمونهاش این دیالوگ که «غلطو لاک نمیگیرن. وقتی خمار بودی من لاکت گرفتم؟ پا به پات نشستم از خماریت خمار شدم، لاکت گرفتم؟ شدم عقدت. شدم عقدت، لاکت گرفتم؟ من عشقمم لاک نگرفتم برادرمم لاک نمیگیرم... (به دلیل رعایت حال خوانندگان در این ماه عزیز از بیان ادامه دیالوگ خودداری میکنیم.)
نگاه عمیقتر این سریال آنجایی بیشتر به چشم میآید که خانوادههایی را میبینیم که جانشان برای هم درمیرود ولی وقتی پای پول وسط میآید، مخاطب دنبال چیزی شبیه علامت زیر هجده سال در پایین تلویزیون میگردد.
تاثیر معجزه آسای پوشش فرنگی درشبکه یک
این نوع نگاه در ماه مبارک رمضان به مخاطب یادآوری میکند که آب فرنگ خاصیتی دارد که میتواند یک ندیمه را به یک سیندرلای با کمالات تبدیل کند و اگر دخترتان احیانا گیر داده که چادر میخوام، در این ایام با شکم گرسنه پای این سریال بنشانیدش حتما نتیجه خواهید گرفت.
دغدغه اصلی جوان ایرانی درشبکه دو
وسط شبکه سه و یک، چند جوان نه در عهد بوق هستند نه شکم هم را بهخاطر پول سفره میکنند بلکه کارگردان از زاویهای به دغدغههای جوان ایرانی نگاه کرده است که «آقا تا کی جوان ایرانی را طوری نشان دهیم که سرش در کتاب و درس و موشک و نانو و پزشکی است! مگر نه این است که کشور را همین جوانهایی اداره میکنند که عین مار به دور درخت میپیچند و در کسری از ثانیه عاشق دختری میشوند که در حال عبور است». به نگاه این کارگردان در مورد رشیدهای رعنای کشور باید تبریک گفت.