printlogo


کد خبر: 209779تاریخ: 1398/3/1 00:00
مظلوم فاطمیون

عاطفه جعفری
کوچه‌هامان پر از سیاهی بود، شهر را از عزا درآوردند
چشم‌های ستاره‌ها خندید، ماه را سمت دیگر آوردند
شاخه‌هایی که سرفرازانند، میوه‌هایی که جلوه‌ باغند
مادران مثل ام لیلایند، که پسر مثل اکبر آوردند
روی تابوت‌های‌شان بستند، پرچمی که به رنگ خورشید است
فاطمیون فداییان حرم، سرورانی که سر برآوردند
قصه‌ها را یکی یکی خواندند، آخر ماجرا سفر کردند
عاشقی هم برای‌شان کم بود، عشق بردند و باور آوردند
عصر یک جمعه بهاری بود، همه در انتظارشان بودیم
بادهای بهاری از هر باغ، لاله‌هایی معطر آوردند
 اشک و بغض رهبر انقلاب پس از پایان شعر؛ ایشان در واکنش به این شعر فرمودند: خیلی ممنون خانم. خیلی خوب! شهدای مظلوم فاطمیون؛ جا دارد که به آنها واقعا پرداخته بشود.

 سیدوحید سمنانی
برای من که پُرم از قفس پری بفرست
اگرنه... یک‌دو نفس بال باوری بفرست
برای مشق جنون شهر جای محدودی‌ست
برایم از ورق دشت دفتری بفرست
دو بغض چشم مرا میزبان باران کن
تر است دامن من... دیده‌ تری بفرست!
تو تا «عزیز» منی راه و چاه هر دو یکی‌ست
هنوز منتظرم، نابرادری بفرست!
خیال خانه‌ام از نور و پنجره خالی‌ست
میان«بسته‌ دیوارها» دری بفرست
دلم گرفته از این آسمان بی‌پیغام
دلم گرفته... برایم کبوتری بفرست
 


Page Generated in 0/0069 sec