حسن رضایی: زندگی در دنیای امروز امر پیچیدهای است، تحلیل مناسبات میان رویدادها آسان نیست و مسائل، هر روز تخصصیتر میشوند. فهم برخی واقعیات بدیهی اما نه نیاز به سواد چندانی دارد، نه محتاج تحلیلهای پیچیده و چندضلعی است. مثلا اگر شما همین حالا اعلام کنید سفری یکروزه به قزوین خواهید داشت ولی 2 سال بعد، تازه در سواحل قشم پیدایتان شود، معلوم است جایی از کار عیب دارد؛ یا مسیر را عوضی رفتهاید یا اساسا مسأله قزوین رفتن، ظاهر ماجرا بوده و حتی همان قشم هم معلوم نیست هدف نهایی بوده باشد! نسبت اکنون افکار عمومی با رویکردهای اقتصادی و سیاسی دولت آقای روحانی هم دقیقا همین است. وقتی طرفداران سرسخت دولت هم از کاهش محبوبیت آن به زیر 10 درصد خبر میدهند، یعنی آنکه جامعه اعم از متخصصان، لبوفروشان، سلبریتیها، راننده تاکسیها، بیسوادها و باسوادها! و مهمتر از همه؛ اصلاحطلبان، به این نتیجه واحد رسیدهاند: راهی که در 6 سال گذشته طی شده، به هر جا ختم شود، مقصدش «آنچنان رونقی» نبوده و نیست!
دولت باید به این فهم عمومی احترام بگذارد و اگر هویتی به نام «ایران» و مردمش را دوست دارد، نقشه راه خود را تعویض کند. محمدجواد ظریف 3 هفته پس از انعقاد برجام (12 مرداد 94) در پاسخ به سوال یکی از اساتید دانشگاه تهران مبنی بر تهدید یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری آمریکا مبنی بر پاره کردن برجام گفته است: «میگویند رئیسجمهور بعدی میخواهد با یک امضا تحریمها را برگرداند؛ خب برگرداند؛ چه کسی در دنیا اجرا میکند؟ نمیتواند این کار را بکند؛ قاعده حقوقی دارد. من به شما اطمینان میدهم؛ تام کاتن این را گفت، جوابش را که دادم، همه زیر توئیتش نوشتند، برو پولت را از هاروارد پس بگیر، خوب حقوق یادت ندادند!»
امروز غلط محض بودن روایتهای این دستگاه محاسباتی به قیمت وضعیت اقتصادی کشور- که همه از آن خبر داریم- واگذاری امتیازات یکجانبه هستهای- که هنوز هم ادامه دارد- و خسارتهای هنگفت دیگر در ابعاد اجتماعی و... روشن شده است. کشور، نظام و مردم، تاوان لازم برای حرکت در نقشه قزوین مدنظر آقایان ظریف، روحانی و لاریجانی را پرداختهاند. جان کری، وزیر سابق خارجه ایالات متحده هم قریب یک سال پیش در مصاحبهای گفته بود: «ما هم قصد داشتیم با مطرح کردن مسائل منطقهای و موشکی و دادن مهلتی به ایران برای اجرای خواستههای آمریکا در این زمینه، به موقعش از برجام خارج شویم. اشتباه ترامپ این بود که اول خارج شد و بعد تقاضای مذاکره کرد!» با وجود این مستندات روشن و دردناک، بهراستی اگر کشور تماما ملک شخصی کسی هم بود، آیا حاضر میشد باز هم تغییری در مسیر خود ایجاد نکند؟! خلاف این استدلال روشن، این روزها اما خبرهای تلخی از اقدامات مشکوک آقای ظریف منتشر میشود.
بخش رسانهای شده این اقدامات شامل دیدار وی با داین فینشتاین، سناتور دموکرات ایالت کالیفرنیا در سفر چندی پیش وزیر امور خارجه به آمریکاست. سخنگوی دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل اخیرا با تایید دیدار مذکور گفته است: «این جلسه در راستای روند عادی جلسات نمایندگی ایران با اعضای کنگره انجام شده است!» تاریخ دیدار مذکور به روایت نشریه آمریکایی پلیتیکو، شامگاه 25 اردیبهشت به وقت تهران بوده است. اقدام محمدجواد ظریف در دیدار با این سناتور دموکرات اما در حالی انجام شده است که یک روز پیش از آن، رهبر فرزانه انقلاب در دیدار رمضانی با مسؤولان نظام، مذاکره با آمریکا را سم و مذاکره با دولت کنونی این کشور را سم مضاعف خوانده بودند. مسأله وقتی جالبتر میشود که بدانیم وزیر خارجه آمریکا گفته است از فینشتاین خواسته نشده بود با ظریف دیدار کند!
این یعنی آنکه دیدار مذکور از نظر دولت ایالات متحده در ردیف دشمنیهای معمول دموکراتها با دولت ترامپ ارزیابی میشود. با لحاظ آنچه تا اینجا گفته شد، مسأله از 2 حال خارج نیست؛ یا دولت به اندازه ملک شخصی خود هم برای منافع ملی ارزش قائل نیست یا اینکه اساسا قرار نبوده و نیست قزوینی در کار باشد و هدف چیز دیگری است. در این شرایط خوب است نمایندگان مجلس که خود را حافظ منافع ملت ایران میدانند از آقای ظریف بپرسند پس از 6 سال خسارت محض و نهی شدید رهبر انقلاب، با چه عقل و منطقی به دیدار سناتور آمریکایی رفته است؟ جان کری، وزیر سابق خارجه آمریکا پیش از این در دیدارهای غیررسمی به آقای ظریف توصیه کرده بود ایران منتظر پایان دولت ترامپ بماند و با جانشین دموکرات او مذاکره را ادامه دهد!
دیدار اخیر وزیر امور خارجه با سناتور دموکرات را نیز ظاهرا باید در همین پازل تحلیل کرد. آقایان قرار است راهی را که با صرف 6 سال وقت و هزینه ملت ایران، پایان شوم آن مشخص شده است، باز هم ادامه دهند. آقای روحانی فروردینماه 96 میگفت: «چرا دروغ میگوییم و واقعیتها را به گوش مردم نمیرسانیم، دروغ گفتن امری حرام است؛ یک عده میگفتند بایستید، مهم نیست، تحریمها را دور میزنیم؛ از جیب چه کسی مهم نیست؟ از جیب خودتان هرچه میخواهید بروید دنبال تحریم، نه از جیب مردم؛ برجام ما را آزاد کرد، تا از هرکس که میخواهیم خریداری کنیم؛ آثار برجام، شکستن حصر ایران است». حالا اما 5 اردیبهشتماه سال جاری محمدجواد ظریف با افتخار میگوید: «دکترای دور زدن تحریم داریم!» سوال این است که این دور باطل کی قرار است تمام شود و ملت تا کی باید هزینه اشتباهات فاحش آقایان را بپردازد؟!