گروه فرهنگ و هنر: افطاری «دفتر مطالعات فرهنگی جبهه فرهنگی انقلاب» حالا تبدیل به یکی از سنتهای همیشگی ماه رمضان شده است. یک گعده و دورهمی بزرگ برای فعالان جبهه فرهنگی انقلاب که بعد از 10 دوره برگزاری حسابی جای خود را در میان فعالان این حوزه باز کرده و دیگر برای همه عادت شده که حداقل اگر شده سالی یک بار در این ضیافت دور هم جمع شوند و دیداری تازه کنند.
امسال اما دهمین گردهمایی آقایان فعال در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی یک اتفاق ویژه و ابتکاری هم داشت که مربوط به برگزاری نخستین شب خاطره با موضوع روایت پیشرفت بود. امسال هم مثل هر سال چهرههای مختلفی از حوزههای مختلف فرهنگی در این ضیافت حضور داشتند که ابوالقاسم طالبی، محمد خزاعی، حبیب احمدزاده، محمدرضا سرشار، سیلم غفوری، محمدحسین نیرومند، رضا برجی، مهران رجبی، علیمحمد مودب، ناصر قوجق، بیژن نوباوهوطن، علیرضا قزوه، علی صدرینیا، محسن اسلامزاده، محمدرضا باقری، حسن سبحانی، ابراهیم فیاض، حجتالاسلام محمد قمی، ناصر هاشمزاده، هادی آزرم، سیدمحمود رضوی، جواد موگویی، آرش دریابندری، سینا واحد، امید مهدینژاد، فواد ایزدی، میلاد گودرزی، حسین قرایی و حسین توحیدی برخی از آنها بودند.
به روال هر ساله برنامه با اقامه نماز در حسینیه هنر و صرف افطاری آغاز شد و در ادامه مدعوین به تالار حسینیه هنر رفتند تا مراسم نخستین شب خاطره با موضوع روایت پیشرفت برگزار شود. همچنین در بخش جنبی این مراسم پویش «روایت پیشرفت» نیز برگزار شد که با همراهی و استقبال حاضران همراه شد. در ابتدای مراسم و پس از قرائت قرآن و توضیحات مجری درباره بخشهای مختلف و متنوع برنامه، کلیپی از ادوار مختلف برگزاری گردهماییهای بزرگ فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در سالهای گذشته برای مخاطبان پخش شد.
حسین توحیدی، مدیر شرکت «پویا فناوران کوثر» در ابتدای این برنامه روی صحنه آمد و در سخنانی گفت: برای پروژهای که در دست ساخت داریم در ناجا مدیر شجاعی را پیدا کردیم و با او یک قرارداد 18 میلیون تومانی در آن سال بستیم. مبلغ 18 میلیون تومان هم از یک موسسه پژوهشی دیگر گرفتیم که اگر این طرح به نتیجه رسید 5 برابر این مبلغ را به آنها بدهیم که اینطور هم شد و مبلغ مورد توافق را به آنها برگرداندیم. چند ماهی از شروع کار ما گذشته بود که کارشناسی از ناجا آمد و گفت ما بررسی کردیم و دیدیم اصلا این کار شدنی نیست اما هفته آینده ما برنامه را برای آنها دمو کردیم و ورق برگشت و در سال 87 یک قرارداد یک میلیارد تومانی با ما بستند. در نهایت نیز برنده جشنواره خوارزمی هم شدیم.
حسن غلامی، کارآفرین اهل روستای کریمآباد رشتخوار خراسان رضوی در بخش دوم این برنامه با بیان خاطراتی، گفت: دهیار روستای کریمآباد خراسان رضوی هستم. این روستا تا سال 86 در حال خالی شدن از سکنه بود و حتی برای متولیان امر توسعه منطقه خدماتدهی به این روستا مقرون به صرفه نبود. ما یک نشریه سیاه و سفید را با همکاری تعدادی از بچهها برای روستا چاپ کردیم. بعد از مدتی که به روستا بازگشتم 28 خانواده را هم به همراه خود به روستا بازگرداندم. ما با همکاری جوانان روستا سند راهبردی 20 ساله تا افق سال 1411 برای روستا نوشتیم. در نگارش این سند راهبردی حتی از کارشناسان تهرانی هم کمک نگرفتیم و از مردم و جوانان روستا استفاده کردیم. امروز این روستا جزو 28 روستای برتر خراسان رضوی است.
در ادامه این مراسم دکتر ابراهیم فیاض، روی صحنه آمد و ابتدا برای حجتالاسلام خرسند امام جمعه شهید کازرون که بتازگی به شهادت رسیدند، درخواست قرائت فاتحه کرد و سپس در سخنانی با اشاره به جایگاه این شهید عزیز، گفت: شهید حجتالاسلام خرسند آخرین بار در مراسم تشییع جنازه پدرم نماز خواند و دیگر تا امروز او را ندیدم. او هرچه به سمت جلو میرفت اخلاص و علم و سواد و تقوایش بیشتر میشد. خداوند هم به او توفیق داد که زندگی او با شهادت تمام شود. یقین دارم روح او یک برکتی را به شهر کازرون خواهد داد. امیدوارم ما هم همانند او یاد بگیریم که صبر و گذشت داشته باشیم. در گذشته عقیده داشتیم باید تئوری بسازیم تا جمهوری اسلامی رو به جلو حرکت کند. الان به شما میگویم جمهوری اسلامی در حال ساخت تئوری است. امروز جمهوری اسلامی به سطحی رسیده که خودش در حال ساخت تئوری در جهان است اما متاسفانه سیاستمداران ما یا این مساله را نمیدانند یا آن را نمیفهمند. امروز شاهد رشد اسلام خوارجی در ایران هستیم و شهرهای شیراز، اصفهان و قم در این مسیر قرار دارند. بحث دیگر سکولاریزیشن است که این روزها به دلیل رشد دانشگاه و علوم تجربی در ایران اوج گرفته است.
در ادامه سرودی توسط گروه سرود «بانوایان» برای حاضران در سالن برگزاری این مراسم اجرا شد که با استقبال بسیار خوبی همراه شد. ترانه آن را محمدمهدی سیار، سروده بود و تک خوانی آن نیز بر عهده نوید توحیدی بود. این کار در مرکز فرهنگی - هنری «سینوا» ساخته شده است. در بخش بعدی برنامه محمد صاحبکار، سرپرست امور شرکتها و مؤسسات دانشبنیان معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به طرح بحث درباره شرکتهای دانشبنیان پرداخت و متنی را که از صحبتهای مقام معظم رهبری آماده کرده بود، خواند. این متن از صحبتهای مقام معظم رهبری بود که منتشر نشده بود. او توضیح داد این متن در دیداری که به همراه جمعی از شرکتهای دانشبنیان خدمت ایشان بودیم نوشته شده است. در بخش دیگری از این مراسم جواد موگویی، نویسنده و پژوهشگر که در وقایع سیل امسال، روزهای متمادی در مناطق سیلزده حضور داشت و رویدادهای مختلفی را ثبت و از طریق فضای مجازی منتشر کرد، به بیان خاطرات خود از جهاد خدمترسانی به سیلزدگان پرداخت که به گفته وی، روایتی از پیشرفت در حوزه اجتماع، فرهنگ و رسانه محسوب میشود.
البته این همه آنچه در افطاری پرخبر شنبه شب در حسینیه هنر تهران گذشت، نبود، چرا که مثل هر سال بخشی از برنامه نیز به گعدههای مختلفی اختصاص داشت که با حضور فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تشکیل شد و محلی برای بحث و تبادل نظر آنها شد.
یک نمونه از صدها پیشرفت دیده نشده!
بچههای حسینیه هر سال یک ایده جدید را عرضه میکنند که جالب توجه میشود. امسال بچهها تدارک یک «شب خاطره پیشرفت» را دیده بودند که روایتی بود از پیشرفتهایی که وجود دارد اما در عرصه رسانهای کشور نمودی از آن دیده نمیشود! در بین آدمهایی که روایتگر خاطرات پیشرفت بودند اما «حسن غلامی» سوژه جذابتری بود؛ از روستای کریمآباد رشتخوار در خراسان رضوی آمده بود. 18 ساله بوده که برای سربازی به مشهد رفته و بعد هم همانجا ماندگار و در آشپزخانه یک هتل مشغول به کار شده! بعد از چند سال که روند خالی شدن روستایش را میبیند، به روستا بازمیگردد و شروع به توسعه کشاورزی روستایش میکند تا اینکه روند معکوس مهاجرت شهر به روستا را رقم میزند. روزی را به عنوان «روز روستا»یشان نامگذاری میکند و در آن روز همه کسانی را که اصل و نسبی از آن روستا دارند از سرتاسر کشور دعوت میکند که همیار روستا باشند. کشاورزی روستا را 3 برابر افزایش میدهد و حالا روستایشان جزو روستاهای برتر استان خراسان رضوی است! سال 91 با کمک اهالی روستا سند 20 ساله روستا را نوشته و حالا میگوید کاملا منطبق بر آن سند در حال پیشرفت هستند؛ آسیب اجتماعی در روستایشان در حداقل است و به قول خودش «آسیب اجتماعی را در نطفه خفه کردهاند! (خنده حضار) دست آخر هم میگوید: ما به تهران و مشهد نیازی نداریم؛ نمیخواهیم دستمان را بگیرند، پایمان را ول کنند که سرعت پیشرفتمان چند برابر شود! او حالا دهیار آن روستاست.