محسن شهمیرزادی: مدتها بود که مانتوهایی با طرح «Keep Calm Im Queen» در میان قشر متوسط و رو به پایین جامعه ایرانی گسترش پیدا کرده بود؛ مانتوهایی که کسی از پیشینه و غرض عبارات پشتشان خبر نداشت و تنها در قبال آن طنزهای متعددی از جهت وفور «ملکه»ها در کشور مطرح میشد. با اقدام توهینآمیز سفارت انگلستان در ایران مبنی بر برگزاری جشن تولد 93 سالگی ملکه در سفارت و درخواست پول از شرکتهای ایرانی برای تامین هزینههای این جشن، نخستین هنرمندانی که بابت این کار دست به کار شدند کاریکاتوریستهایی بودند که هماکنون میتوان آثارشان را در نمایشگاه «آسوده باش، من ملکهام» مشاهده کرد. این واکنش در حالی شکل گرفت که برخی هنرمندان و مسؤولان ایرانی مدتی قبل در پارتی سفارت انگلستان حضور داشتند. این نخستینباری نیست که کاریکاتور در برهههای حساس با وجود کملطفی مدیران، خود را به خط مقدم مبارزه در عرصه فرهنگ و هنر میرساند. این رویداد تحسینبرانگیز بهانهای شد تا نگاهی به جایگاه کاریکاتور در ایران و مشکلات کارتونیستها بیندازیم.
از جشن تولد ایرانی تا تئاتر انگلیسی
روز سهشنبه نمایشگاه «آسوده باش، من ملکهام» افتتاح شد که در آن سیدمسعود شجاعیطباطبایی با اشاره به نام این نمایشگاه اظهار داشت: ابتدای جنگ دوم جهانی حدود 5/2 میلیون پوستر با عنوان «آسوده باش، من ملکهام» چاپ میشود و تاکنون نیز این پوسترها در قالبهای مختلف در دنیا پخش شده و حتی دیروز پشت پیراهن یک جوان این شعار را دیدم. متأسفانه خیلیها نمیدانند این شعاری استعماری و نمود کاملی از سلطه ملکه است. وی با اشاره به دعوت بانوان ایرانی برای تولد ملکه انگلیس اظهار کرد: انگلیسیها کاسه گدایی برداشتهاند و ایمیلی به علاقهمندان به حضور در پارتی تولد ملکه در سفارتخانه ارسال شده است که البته باید مبلغی برای حضورشان بپردازند. وی با اشاره به ویزا ندادن به تکواندوکاران ایران برای شرکت در مسابقات جهانی منچستر که سبب طلا گرفتن ورزشکاران انگلیسی شد، اظهار داشت: تئاتر «الیور توئیست» یکی از نمونههای تبلیغی انگلیس در ایران بود که به ناگهان تابلوها و بیلبوردهای آن در سطح شهر فراگیر شد و در واقع توسط این تئاتر که بیشتر به لاکچری بودن آن در رسانهها اشاره شد، فرهنگ استعماری در ایران جای پایش را تثبیت میکرد.
کاریکاتور؛ زبان بینالمللی کنایهها
هنر کاریکاتور در ادبیات انتقادی به عنوان یکی از پیشتازترین گونههای هنری به حساب میآید. فرآیند خلق یک کاریکاتور به نسبت ساخت اثر سینمایی یا موسیقی به مدت زمان کمتری احتیاج دارد. از همین رو کاریکاتور به واقع هنر واکنش سریع است که به سرعت میتواند نسبت به وقایع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... واکنش نشان دهد. این هنر از زبان بینالمللی تصویر استفاده میکند تا در کمترین زمان ممکن بیشترین مفهوم را به مخاطب خود برساند. مخاطبان کاریکاتور و زبان تصویر از بیشترین گستردگی برخوردارند؛ فهم کاریکاتور فراتر از هر زبان و فرهنگی برای عمده افراد قابل درک است و از سویی دیگر سادگی روایت و مشخص بودن پیام آن طیفهای متنوعی از مخاطبان را با خود همراه میکند. اگر ذائقه مخاطب فضای مجازی نسبت به هر قالب هنری و خبری تغییر کرده باشد، این ذائقه درباره کاریکاتور نهتنها تغییر نکرده و نزول نیافته، بلکه تقویت نیز شده است. از جمله هنرهایی که فضای مجازی به رونق آن افزوده کاریکاتور است که پیش از این تنها در مجلات قابل رویت بود.
جا پای قدمهای هیچکس!
اگرچه کاریکاتور را میتوان ذاتا هنری ضدظلم و استبداد دانست اما در سالهای متمادی کمتر فعالیت ساختاریافتهای را میتوان پیدا کرد که به صورت جدی علیه ظلم جهانی شورش کرده باشد. در این راه معدود افرادی بودند که مرزهای کاریکاتورهایشان جهانی شده باشد و از این هنر واکنش سریع برای مقابله با ظلم و گسترش عدالت بهره برده باشند. در این لیست قطعا سیدمسعود شجاعیطباطبایی از شخصیتهای پیشتاز به حساب میآید که ریشهاش در دل دنیای کاریکاتور جوانه زده است. او اگرچه هماکنون مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری است اما سابقهاش از مدیریت مدیر خانه کاریکاتور تا مدیر مسؤولی مجله کیهان کاریکاتور وسعت دارد. موضوعات ضداستکباری عمده مضامین کاریکاتورهای شجاعی را تشکیل میدهد که به همین واسطه موجهای کاریکاتوری که بهواسطه وی خلق شدهاند عمدتا به همین مضمون اشاره دارند. اما شجاعیطباطبایی لشکر یک نفره کاریکاتور ایران نیست، بلکه شخصیتهای دیگری نیز وجود دارند که در جهان کاریکاتور انقلابی حضورشان به همان اندازه مثمرثمر و تاثیرگذار است، از جمله آنها میتوان به مازیار بیژنی، محمدحسین نیرومند و عباس گودرزی اشاره کرد.
معیشت کاریکاتوری!
بهرغم اینکه هنرمندان ایرانی جزو کارتونیستهای تحسین شد در جهان به شمار میآیند اما به نظر میرسد بستر حمایتی برای تولید و توزیع این آثار به هیچوجه مناسب ظرفیت این هنر در کشور نیست. بیلبوردهای شهری یکی از مهمترین امکانات برای بازنمایی کاریکاتورها در سطح عمومی شهر است اما آنچه از سیاستهای شهری به چشم میآید، اولویت تجاری بیلبوردهاست که درج کاریکاتور در تناقض با این سیاست به حساب میآید. این بستر البته محدود به بیلبوردها نیست، بلکه محیطهای عمومی شهری، ظرفیتی برای انتشار کاریکاتور است که از عمده آنها غفلت میشود. نمایشگاههای شهری، محیطهای فرهنگی و فرهنگسراها، وسایل حملونقل عمومی اعم از مترو، اتوبوس و... همگی بخشی از ظرفیت عظیم شهری است که توجهی نسبت به آن نمیشود. همچنین حمایت از تولید اثر و فراهم کردن بستر انتشار آن در فضای مجازی و مکتوبات دیگر راهکاری است که میتواند کاریکاتور را زنده نگاه دارد، چرا که هنر حرفهای نیازمند فراغت هنرمند از امور معیشتی است، در غیر این صورت آثار باکیفیتی تولید نخواهد شد.