printlogo


کد خبر: 210473تاریخ: 1398/3/26 00:00
یادداشتی بر مجموعه ‌شعر «سلام بر خورشید» از محمدجواد غفورزاده (شفق)
شاعری آیینی با سنت‌هایی از نسل دیروز

الف.م. نیساری: محمدجواد غفورزاده (شفق) از شاعران آیینی‌سرای مشهور و مقیدی است که اشعار مذهبی و آیینی‌ تنها بخشی از اشعارش را دربرنمی‌گیرد، بلکه همه اشعارش مذهبی است و نیز تمام ابیات شعرش به معنای واقعی درگیر موضوع دین و مذهب است. یعنی تمام ابیاتش اشاره به موضوع و مطلبی یا کنایه از مساله‌ای و واقعه‌ای دارد که مربوط به دین اسلام و مذهب تشیع است. از این رو، می‌توان به نوعی از اشعار شفق و اشعار شاعرانی نظیر او نیز به‌عنوان بخشی از منابع و مآخذ  اسلامی و شیعی بهره برد؛ اگرچه خود این اشعار برگرفته از منابع و مآخذ معتبر است. بی‌شک علت این امر، احاطه شاعرانی همچون شفق بر منابع اسلامی و شیعی است که طبعاً از راه مطالعه و ممارست در آن حاصل شده است. اداره امور فرهنگی آستان قدس رضوی مجموعه ‌اشعاری را با عنوان کلی «در سایه‌سار آفتاب» از چند شاعر شاخص آیینی‌سرا آماده کرده که یکی از آن مجموعه‌ها از آن شفق است که نامش «سلام بر خورشید» است؛ اشعاری که به سفارش اداره فوق، اشعار رضوی تازه‌سروده‌ شده‌اند؛ اشعاری در قالب‌های مختلف، اعم از غزل، قصیده، مثنوی و... .
شعر «مسیر عترت نور» یکی از جاافتاده‌ترین اشعار این دفتر است با ردیف «صبح». یکی از ویژگی‌های شعر رضوی شفق، استفاده از مظاهر طبیعی و طبیعت است:
«بهار آمد و بر روی گل تبسم کرد
شکوفه وا شدن غنچه را تجسم کرد»
یا:
«دست دعا بلند کند چون بر آسمان
همچون شفق امید اثر دارد آفتاب»
یا:
«تو ابر بارش فیضی در آسمان کویر
من از کویر عطشناک هم، کویرترم»
بیشتر ابیات و اشعار شفق توصیف امام هشتم(ع) است؛ توصیفات کلی ممکن است درباره دیگر امامان هم مصداق پیدا کند:
«ای بت‌شکن‌تر از خلیل! ای یار موسای کلیم!
ای رمز تنزیل کتاب، ای ترجمان «حا» و «میم»!
یا:
«ای چتر یاسین بر سرت، یاس بهشتی‌بو تویی
ماه هدایی‌منظر و مهر هلال‌ابرو تویی
آن کس که خیزد آفتاب از آستان او تویی
در آفرینش، نکته باریک‌تر از مو تویی»
در واقع اشعار دینی شفق بیشتر شباهت به اشعار آیینی‌سرایان پیش از انقلاب دارد و آنهایی که سنتی یا سنتی‌ترند. شعر آیینی شفق تحت تاثیر شعر معاصر نیست، در صورتی که بسیاری از  اشعار آیینی معاصر، اعم از کلاسیک و نو، نه‌تنها تحت تاثیر، بلکه خود در ردیف و دسته شعر معاصر قرار می‌گیرند. اگرچه به واسطه گرایش بیشتر عام به شعر مذهبی و آیینی، طبعاً در این زمینه اشعار نو کمتر سروده شده است. با این‌همه، بیش از 90 درصد اشعار شفق پیرو سبک و زبان شعر قدیم، بویژه سبک و زبان اشعار مذهبی قدیم است، تا آنجا که جلوه‌های نوگرایی در اشعار مذهبی عمان سامانی و محتشم کاشانی (بدون در نظر گرفتن مقام شاعری ایشان و...) بیش از جلوه‌های نوگرایی در اشعار مذهبی شفق است. البته نباید این مهم را نادیده گرفت که عمان و محتشم در دوره‌ای که سبک هندی رواج داشت زندگی می‌کردند؛ سبکی که داعیه نوگرایی داشت. با این‌ همه بودند و هستند آن دسته از شاعران اشعار مذهبی که در دوره قاجار و پهلوی و بعد از انقلاب زندگی می‌کردند و می‌کنند و همچنان شعرشان به سبک قدیم است؛ شاعرانی نظیر نیر تبریزی و خوشدل تهرانی که پیروانی همچون چایچیان و شفق داشته و دارند و اتفاقاً به همان زبان قدیم نیز گاهی اشعاری بسیار جانانه سروده یا می‌سرایند. جدای از نظم‌ها و اشعار مطوّلی که در آثار چایچیان بسیار پیدا می‌شود و این نیز بخشی از خاصیت شعر قدیم است، مگر می‌شود اشعار جانانه، دلنشین، جانگداز و حتی جاودانه‌ای همچون: «بریز آب روان اَسما ولی آهسته آهسته» و نیز شعر «امشب شهادتنامه عشاق امضا می‌شود» او را فراموش کرد؟! دفترهای شعر شفق نیز از نظم‌ها و مطوّل‌هایش که گاه باب میل عامه مردم هم هست، پر است:
«جلوه‌گاه لطف حق یا کوثر نور است این؟!
بارگاه زاده موساست، یا طور است این؟!
آستان قدس تو شایسته بوسیدن است
چون مقام وحی و جای بوسه حور است این؟!
نعمت قُرب جَوارَت را مگیر از دوستان
از حضورت ای سلیمان! حاجت مور است این؟!...»
اما این کشکول (منظور همان دفترهای شعر شفق است)، اشعار خوب کم ندارد و حتما خالی از اشعار درخشان هم نیست؛ اگرچه ممکن است خوبش را در این مجموعه بیابیم اما درخشانش را در جایی دیگر. در ضمن شعر ذیل نسبت به دیگر اشعار این دفتر گاه از تعابیر، تشبیهات و استعارات نو و حتی گاه زبان نوکلاسیک بهره برده است؛ علاوه بر این یکی از فصیح‌ترین و شیواترین غزل‌های این دفتر نیز محسوب می‌شود:
«از باغ گفت و از غم بی‌برگ و باری‌اش
از باغبان و زمزمه‌های بهاری‌اش
از شاهدان سایه‌نشین حرم،کسی
همراه او نبود که آید به یاری‌اش
آن مهربان از وطن ‌آواره، بسته شد
با دست ظلم، دفتر شب‌زنده‌داری‌اش
هرجا که سوخت قامت شمعی در انتظار
خون گریه کرد و آب شد از سوگواری‌اش
در چشم خون‌گرفته آهو، نمانده است
اشک گریزپا و سرشک فراری‌اش
دروازه مدینه پس از آن وداع تلخ
تنها نشسته است به‌چشم‌انتظاری‌اش
در بوستان او «شفق» از خار کم مباش
 فیضی ببر به قدر خود از همجواری‌اش»
یک ویژگی دیگر در اشعار دینی یا بهتر است بگوییم اشعار رضوی پیش از انقلاب (بسیار دور تا نزدیک به انقلاب) بود که در اشعار شفق نیز بسیار نمود دارد و آن مظاهر و جلوه‌های خاص مکان‌ها، صحن‌ها و رواق‌های حرم مطهر امام هشتم (ع) است؛ همچنین القاب خاص و باورها و نظایر آن:
«ای تجلای صریح آفتاب
ای ضریح تو ضریح آفتاب
آفتاب اینجا به عزم خاک‌بوس
از تو رخصت خواهد ای شمس‌الشموس
ای تمام اختران دل‌بسته‌ات
چلچراغ آسمان گلدسته‌ات
چیست، ای آیینه‌دار کاینات
«گنبد زرین» تو؟ چتر نجات
ای پرستوها همه پروانه‌ات
آب زمزم آب «سقاخانه»ات
ای دل و جان از ازل در رهن تو
آفتاب آیینه‌دار «صحن» تو
صحنه بشکوه شور عشق ناب
«صحن آزادی» و «صحن انقلاب»
دل که سرگردان در «ایوان طلا»ست
یک زیارتنامه‌اش «قالوا بلی»ست
ای حریم قدس تو «دارالسرور»
ذکر «دارالذکر» تو آیات نور...»
اشارات شفق به ضریح، خاک‌بوسی، شمس‌الشموس، گلدسته، گنبد زرین، سقاخانه، چند صحن متعدد، ایوان طلا، دارالسرور و دیگر مکان‌ها که در ادامه شعر آمده‌اند، از نشان‌هایی است مبنی بر پیروی شفق از سنت شاعران دیرینه و قدیمی، بویژه شاعران قدیمی آیینی‌سرا.
البته جلوه‌هایی از این دست در شعر رضوی شاعران بعد از انقلاب هم بسیار دیده شده و می‌شود؛ اگرچه یکی‌دو دهه‌ای می‌شود که آن دسته از شاعرانی که مدام در پی لفاظی با این‌گونه از جلوه‌هایند  و در کل کاری به شأن و شخصیت و سیره امام ندارند، مورد نقد شدید قرار گرفته‌اند و... هرچند از نظر من، مهم نوع نگاه و پرداخت شاعران به این جلوه‌هاست؛ نگاهی که در سطح نگذرد و پرداختی که تازه و مدرن باشد، اگرنه با دیدن «پنجره‌پولاد» هم می‌توان به در خانه امام رسید؛ بستگی به رهرو دارد!
 


Page Generated in 0/0066 sec