printlogo


کد خبر: 210751تاریخ: 1398/4/3 00:00
بودجه‌‌‌هایی که حیف شد!

حسن رضایی: مختصات نظم جهانی در حال تغییر است؛ این شاید مهم‌‌‌‌‌ترین گزاره‌ای باشد که کارشناسان حوزه بین‌الملل طی یک دهه اخیر بر آن اتفاق نظر داشته‌‌‌اند. در میانه همین دهه مذکور اما ما دولتی در ایران داشته‌‌‌‌‌ایم که به نظم موجود به‌مثابه واقعیتی متصلب، آهنین و  نفوذناپذیر نگریسته و تمام برنامه‌‌های کلیدی خود را بر مبنای همین مفروض اشتباه تدوین و اجرایی کرده است. سال 92 حسن روحانی از مرکز بررسی‌‌های استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام آمده بود تا پس از قریب 2 دهه ریاست بر این مرکز، بزرگ‌ترین برآورد اشتباه تاریخ حیات سیاسی خود را به افکار عمومی ایران ارائه کند. روحانی حرفی تازه و عجیب داشت! او اتفاقا یگانه راه سعادت و توسعه کشور را در گرو پیوستگی با نظمی می‌دید که تمام آگاهان دنیا بر تزلزل آن تاکید داشتند! گره به باد زدن و خانه بر آب ساختن اما تقدیر محتوم آن روز جامعه ایرانی بود و روحانی با سه‌گانه «کدخدا»، «کلید» و «آنچنان رونقی» با اختلاف رأیی ناپلئونی، در میان تعجب ناظران سیاسی، ناباورانه رئیس‌جمهور ایران شد.
روحانی برنامه خاصی در داخل مرزها نداشت و تمام تمرکزش روی سیاست خارجی بود. قسم جلاله می‌خورد که «سیاست‌ خارجی، شناخت دنیا را می‌خواهد؛ والله‌العظیم!» متاسف بود که جامعه ایرانی با 10 سال تاخیر به او فرصت داده تا کشور را به این مسیر صحیح و یگانه ببرد: «۱۰ سال پیش باید سیاست تنش‌زدایی با آمریکا را در پیش می‌گرفتیم». شاید اعتقادی به تکثر قدرت و آغاز تولد جهان چندقطبی نداشت، لذا لفظ کدخدا از زبانش نمی‌افتاد: «آمریکایی‌ها کدخدای ده هستند؛ با کدخدا بستن راحت‌تر است». من دقیقا نمی‌دانم بودجه مرکز بررسی‌‌های استراتژیک در تمام آن سال‌ها خرج چه چیزی شده، گذر زمان اما نشان داد واقعیات دنیای کنونی با نتایج آن بودجه‌‌های بی‌زبان چقدر فاصله داشته است! رئیس سابق مرکز خودش در کمتر از 6 سال به این نتایج رسید: «مذاکره با آمریکا دیوانگی است!»، «بینی آمریکا را به خاک می‌مالیم!» و عجیب‌‌‌‌‌‌تر از همه اینکه: «مشکل اروپا این است که آمریکا را کدخدا می‌داند!»
رسیدن به این نتایج در یک آزمایشگاه هشتاد و چند میلیونی انسانی اما طبعا تفاوت روشنی با کاغذبازی در راهروهای مرکز بررسی‌ها داشت و هزینه‌هایش هم بسیار دردناک‌‌‌‌‌‌تر از بودجه‌‌های بی‌زبان صرف شده در مرکز مذکور بود. حالا 6 سال پس از شروع آزمایش، ارزش پول ملی به کمتر از یک‌سوم رسیده و تورم و نقدینگی افسار پاره کرده‌‌‌اند. روند کاهش ضریب جینی معکوس شده و زمان انتظار خانوار ایرانی برای خانه‌دار شدن از 20 سال در ابتدای دولت روحانی به 53 سال در سال 97 رسیده است. قیمت سکه، گوشت، پراید، پوشک و... هم هر روز مثل هوای بهاری در تلاطم است. کدخداگرایی اما فقط شامل آدم حساب کردن «آمریکا و اروپا» و علف دانستن مابقی قطب‌‌های نوظهور قدرت در دنیای جدید نمی‌شد. تفکر مذکور در داخل مرزها هم تمایل وافری به تحقیر توان ملی داشت؛ می‌گفتند ما در هیچ صنعتی جز آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی توان رقابت با دنیای خارج را نداریم و حتی ممکن است لازم باشد مدیر خارجی هم وارد کنیم!
وضعیت فعلی ایران امروز تابلویی رنگارنگ از نتایج 6 سال اجرای این آزمایش سخت و ملی در ابعاد داخلی و بین‌المللی است. آقای روحانی و همفکرانش می‌گویند دستاورد مهم این آزمون نفسگیر این است که ما جام اخلاق را در فضای بین‌الملل بالای سر برده‌ایم! مسائلی از قبیل «آنچنان رونقی» را هم بهتر است به روی هم نیاوریم و خلاصه! در شرایط حساس کنونی لازم است وحدت ملی به سختی بتن‌‌های قلب رآکتور اراک، بلکه نفوذناپذیرتر باشد. در لزوم حفظ وحدت ملی و حمایت از دولت در شرایط فعلی شکی نیست ولی آیا دولت در مقابل، حداقل خود را متعهد به بهره‌‌‌گیری از نتایج آزمایشی که روی زندگی و کس و کار ما اعمال کرده، می‌داند؟! آیا با تمام این تفاسیر اگر کسی باز هم منتظر شکست ترامپ و مذاکره مجدد با دموکرات‌ها باشد، اساسا چیزی به نام «عقل» دارد و ما مجازیم مثلا به خاطر حفظ وحدت ملی سکوت کنیم؟! پاسخ طبعا کاملا منفی است!
سفر اخیر آقای روحانی به تاجیکستان و شرکت در اجلاس سیکا- پس از شرکت در اجلاس شانگهای- اما می‌تواند نویدبخش شروع اصلاح روند سراسر خسارت و اشتباه گذشته باشد. در دنیایی که سرعت تحولات سیاسی بعضا تنه به سرعت پیشرفت‌‌های علمی-تکنولوژیک می‌زند، تکیه یکسویه بر غرب و کدخدا نامیدن یک کشور همانقدر اشتباه است که سیاه نامیدن رنگ ماست یا خاموش خواندن خورشید در روز! ما برای فهماندن این مسأله به روسا و تحلیلگران مرکز بررسی‌‌های استراتژیک 6 سال هزینه، زمان و خون دل صرف کرده‌‌‌‌‌‌ایم. چندی پیش در همین جا نوشتم «چین در سال 2014 با تاسیس «بانک سرمایه‌گذاری زیربنایی آسیا»، عملا استقلال خود از مدل‌‌های اقتصادی توصیه شده به وسیله بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را اعلام کرد. روند کنونی تضعیف روزافزون اقتصاد آمریکا و معضلات اقتصادی ناحیه یورو، کارشناسان اقتصادی را به این نتیجه رسانده است که این نهاد مالی چینی در طول دهه‌‌های آینده، مرجعیت اقتصادی جهان را از موسسات آمریکاساز مانند بانک جهانی بازخواهد ستاند... آمریکا از ابتدای تاسیس این نهاد یکی از مخالفان سرسخت آن بود ولی حتی نتوانست مانع عضویت کشورهای متعدد اروپایی در این نهاد چینی شود. اکنون استرالیا، آلمان، فرانسه، سوییس، انگلستان، اتریش، فنلاند، ایتالیا، هلند، نروژ، اسپانیا، پرتغال، سوئد و چند کشور کم‌اهمیت‌‌‌‌‌‌تر اروپایی، به‌رغم مخالفت شدید و صریح ایالات متحده، به این نهاد مالی پیوسته‌‌‌اند. بلژیک، کانادا، اوکراین و جمهوری چک نیز در حال طی مراحل پیوستن به این سازمان هستند. قریب به اتفاق کشورهای آسیایی نیز طبعا در کنار روسیه و ترکیه به عضویت این پیمان درآمده‌‌‌اند. نوعی هوشیاری فراگیر درباره تغییر مختصات رهبری اقتصادی جهان آینده در حال شکل گرفتن است». حالا پس از توافق چین و روسیه مبنی بر کنار گذاشتن دلار از مبادلات مالی دوجانبه، 2 روز پیش، روسیه با اتحادیه اروپایی نیز چنین توافقی را امضا کرده است.
همه این تحولات در حالی رخ می‌دهد که ما طی یک سال گذشته به مدت چندین ماه در کشورهای مهم هند و چین سفیر نداشته‌‌‌‌‌ایم ولی وزیر امور خارجه‌مان چند ملاقات خارج از عرف دیپلماسی با جان کری، وزیر اسبق خارجه آمریکا داشته است! حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی چندی پیش پس از بازگشت از سفر به سوریه گفت: «آقای بشار اسد در نشست با هیات پارلمانی ایران، تاکید داشت ایران در رأس همکاری اقتصادی سوریه است که با وجود این صحبت، جای گریه دارد که ما هنوز در سوریه رایزن اقتصادی نداریم!» این واقعیت تلخ هم وجود دارد که سهم ما از بازار هزار میلیارد دلاری 15 کشور همسایه‌مان، فعلا تنها 2 درصد است! بینی آمریکا را گذشت زمان دارد به خاک می‌مالد آقای روحانی! شما تنها کافی است دست از دامن آمریکا و نوچه‌هایش بردارید تا بیش از این بینی اقتصاد را به خاک نمالید!


Page Generated in 0/0224 sec