امید زند کریمخانی: آیا تاکنون دقت کردهاید که ویژگی مشترک قابها و محافظهای گوناگونی که برای گوشی آیفون شرکت اپل ساخته میشود این است که معمولا دارای یک بخش خالی است و جلوی آرم گوشی در پشت آن را نمیپوشاند؟ چرا؟! آیا این تاثیری در کارایی سختافزاری و نرمافزاری آن برای فرد دارد؟ خیر! اینکه کسی از گوشی آیفون استفاده کند کافی نیست، مهم این است که دیگران ببینند او این کار را میکند.
در هر دوره از تاریخ و در جوامع گوناگون، انسانها برای هویتیابی و یافتن جایگاه در فرهنگ پیرامونی خود، روشها و معیارهای ویژهای داشتهاند؛ زمانی قدرت و توانایی بدنی عامل برتری فرد بود، در فرهنگ دیگری زیبایی ملاک بهتر بودن شناخته میشد و در بخشی از جهان ثروت و اندوختههای مالی جایگاه و ارزش هرکس را بیان میکرد. امروز در بسیاری از جوامع مدرن، عنصری که افراد جامعه برای شناساندن خود از آن بهره میبرند مصرف است. نکته قابل توجه، دگرگونی کارکردی همین عمل مصرف و تبدیل شدن آن به «مصرف متظاهرانه» است. عملی که با آنچه پیش از این به نام مصرف میشناختیم کاملا متفاوت است. «تورستن وبلن» اقتصاددان آمریکایی برای نخستین بار در ۱۸۹۹ این مفهوم را به کار برد.
در روزگار گذشته کالاها برای رفع نیازها به کار میرفتند ولی امروز از آن ماهیت تکسویه خود خارج شده و وظایف دیگری نیز به عهده دارند. کالاهای بسیاری هستند که هیچیک از نیازهای طبیعی زندگی را برطرف نمیکنند و فقط ابزاری برای معرفی ما به دیگران هستند. افراد با مصرف کالاها و مهمتر از آن نمایش این مصرف، طبقه اجتماعی و توانمندی مالی و دارایی خود را به رخ دیگران میکشند و تمایز میان افراد و طبقات اجتماع بر اساس تمایز در نوع مصرف آنها شکل میگیرد. شرکت سازنده خودروی فرد، رستورانی که در آن غذا میخورد، برندی که از آن لباس میخرد و نوع ورزشی که انجام میدهد، همه بخشی از مصرف متظاهرانه است. همه اینها نشان دهنده منزلت او در چنین فرهنگی است و کمکاری در انجام هر کدام از آنها، اتهام فرودستی، خسّت و بیکلاسی را برای فرد به دنبال خواهد داشت. اعتبار هر کس به میزان ولخرجی او بستگی دارد.
گسترش فضای مجازی در سالهای گذشته کمک بسیار بزرگی به نیرومند شدن این مصرف متظاهرانه کرده و امروز شبکه اینستاگرام نقش ویژهای را در این میان ایفا میکند. نکته مهم در مصرف متظاهرانه، نمایش و ارائه مصرف به مشاهدهگران است و این همان چیزی است که در این شبکه به آسانی در دسترس همگان قرار گرفته است.
یکی از ویژگیهای مهم این مصرف متظاهرانه شیوه و آداب انجام آن بوده است. صرف شام در گرانترین رستوران شهر، پوشیدن لباس گرانقیمت و سوار شدن بر فلان مدل خودرو الزاما نشانه تعلق شما به طبقه مرفه نخواهد بود. ظرافت، آشنایی، تبحر و خبرگی افراد در انجام این کارها نشاندهنده این است که فرد براستی به طبقه مرفه و متمول تعلق دارد یا اینکه قصدش تنها تقلید از آنها برای به دست آوردن اعتبار و منزلت اجتماعی است. این همان نکتهای است که به مرور در شبکهای همچون اینستاگرام خود را نشان داد. برای نمونه در چند فایل تصویری، افراد مختلفی برای نمایش قدرت مالی خود، در کنار خودروهای گرانقیمت و در خانههای بهاصطلاح لاکچری، اقدام به پخش کردن و پاشیدن اسکناس و دلار روی زمین و هوا میکنند. به این معنی که خرج کردن پول برای خرید خودرو و خانه و ساعتهای گرانقیمت کافی نبوده و خود پول در خامترین و ابتداییترین شکل آن ابزار نمایش و فخرفروشی میشود که این هیچگونه ظرافت و مهارتی را با خود به همراه ندارد.
در مصرف متظاهرانه، حتی زشتیها، اشتباهات و خرابکاریها نیز امتیاز و دلیلی برای فخرفروشی خواهند بود. شاید کسانی را دیده باشید که پس از تصادف با خودروی گرانبهای خود، در حالی که لبخند به لب دارند از خود و خودروی له شدهشان عکس میگیرند. البته اینگونه نیست که همیشه خود اشخاص ثروتمند به مصرف متظاهرانه بپردازند. این کار معمولا بهدست افراد خانواده انجام میگیرد. به دلیل ساختار عموما مردانه عرصه ثروت، بیشتر ثروتمندان را مردان تشکیل میدهند و بیشترین میزان مصرف متظاهرانه بر دوش همسر و فرزندان آنهاست. ولخرجی همسر و فرزندان و نمایش آن، به نوعی کسب اعتبار برای صاحب این ثروت نیز است.
درصد بسیار بالایی از کسانی که گام در راه مصرف متظاهرانه میگذارند، هیچگاه در چارچوب زندگی شخصی خود اینگونه عمل نمیکنند و اتفاقا در خلوت خود و هنگامی که دور از چشم تماشاگران هستند، زندگی فقیرانه و مصرف سطح پایینی را تجربه میکنند تا منابع خود را برای نمایش پیش چشم دیگران ذخیره کنند. با تبدیل شدن ولخرجی و مصرف متظاهرانه به نمادی از طبقه بالای جامعه، افراد دیگر طبقات نیز به دنبال راهی برای کسب این بهاصطلاح اعتبار برمیآیند. آنها ولخرجی و همانند ساختن خود به طبقات بالاتر و تقلید از آنان را راهی برای کسب منزلت دانسته و این خود عامل مشکلات بیشتری در زندگی این افراد خواهد شد.
مصرف متظاهرانه در اروپا و آمریکا نتایج کاملا متفاوتی با آنچه در کشور ما رخ میدهد خواهد داشت. افراط در مصرف و نمایشش در آن کشورها، معمولا با مصرف کالاهای خودشان است و چرخش سرمایه در داخل کشور و از طبقه متوسط به سوی چنددرصد بالایی جامعه خواهد بود ولی شوربختانه در کشور ما، به دلیل واردات بیش از اندازه و بیچارچوب و همچنین کشش مصرف متظاهرانه به کالاهای وارداتی و خارجی، در کنار روحیه غربدوستی و خودکمبینی اقشار خاصی از جامعه، سرمایه بزرگی از کشور به بیرون منتقل و میزان بالایی از منابع کشور صرف واردات کالاهای لوکس و گرانی میشود که جز نمایش مصرف هیچ کاربرد دیگری ندارند.