printlogo


کد خبر: 210790تاریخ: 1398/4/3 00:00
یادداشتی درباره داستان بلند «تفنگ بادی» که محسن محمدی آن را نوشته است
بچه‌های دهه 60

محمد قائم‌خانی: بسیاری از ما در دوره نوجوانی، عضو یک گروه دوستی متشکل و پرشور بوده‌ایم، معمولا هم همسایه همدیگر. در مدرسه، توی کوچه، خانه یکدیگر، زمین بازی، حتی صف نانوایی، با هم بودیم و بازی می‌کردیم و درس می‌خواندیم و نان می‌خریدیم و شر به پا می‌کردیم! محسن محمدی در داستان بلند «تفنگ بادی» دوربینش را برده روی یکی از همین جمع‌‌های نوجوانان، که هر لحظه ممکن است سر از جایی دربیاورند یا کاری بکنند. همین تمرکز به او امکان داده تا با واسطه یک شیء (یعنی همان تفنگ بادی)، نقبی بزند به شرایط دهه 60 یک شهر بزرگ و مسائلی که برای خانواده‌ها پیش می‌آمد، بویژه معضل بمباران شهرها. شروع بسیار خوب داستان ما را ناگهان به داخل این گروه دوستی پرتاب می‌کند و با حفظ تعلیق بالای روایت، ما را با موقعیت جنگ روبه‌رو می‌کند. همان شروع خوب به او امکان می‌دهد به‌سرعت سراغ موقعیت‌های بعدی برود و با ریتمی تند، تصمیمات عجیب و غریب نوجوانان را از خلال گفت‌وگوها و واکنش‌های آنها به ما بنمایاند. ویژگی بسیار خوب داستان «تفنگ بادی» این است که مسأله اصلی را در همان ابتدا فاش نمی‌کند و گام به گام ما را از خلال صحنه‌های مختلفی که گروه در آن دور هم جمع شده‌اند، به تصمیم بزرگ داستان نزدیک می‌کند. این ویژگی می‌تواند مخاطب نوجوان را نسبت به ادامه کار ترغیب کند و در ضمن شخصیت‌پردازی را هم جلو ببرد اما متأسفانه کار خیلی زود به پایان نزدیک می‌شود. در نقطه‌ای که گروه برای تصمیم بزرگ خود جمع شده‌‌‌‌اند، لحظات زیادی پیش می‌آید که شرایط علیه این گروه بشود و آنها به هدف‌شان نرسند، بویژه که موقعیت جنگی حوادث زیادی را محتمل و باورپذیر می‌کند اما نویسنده از کنار همه آنها می‌گذرد و مستقیم سراغ کاری می‌رود که نوجوانان قصد انجامش را دارند. این در حالی است که نوع روایت و موقعیتی که حوادث داستان در آن می‌گذرد، دست نویسنده را برای گسترش پیرنگ باز گذاشته و مخاطب فرصت کافی برای پیچیده‌تر شدن ماجرای این گروه دوستی می‌دهد. این نقطه می‌توانست جایی باشد که خانواده‌های این نوجوانان را وارد ماجراها بکند و زمینه را برای گسترش سریع پیرنگ در سطحی وسیع فراهم آورد تا موقعیت‌های زیادی برای نقش‌آفرینی تک‌تک افراد این گروه دوستی فراهم آید و صحنه آخر داستان با قدرت و قوت بیشتری روایت شود. در پیرنگ فعلی، اکثر افراد گروه تماشاگر ماجراها هستند و فرصت کافی برای عرض اندام خویش پیدا نمی‌کنند، بویژه که هرکدام از آنها ویژگی خاص خودشان را دارند و از این منظر هم دست نویسنده برای خلق موقعیت‌های داستانی بسته نیست. در نسخه فعلی وزن 2 نفر از بچه‌ها خیلی بیشتر است و بقیه، با وجود آنکه شخصیت دارند و امکان کنش برای ایشان فراهم است، صرفا تمهیداتی برای گسترش پیرنگ داستان فراهم می‌آورند.


Page Generated in 0/0054 sec