مهدی طاهرخانی: آنهایی که کمی حرفهای و جدیتر فوتبال را دنبال میکنند، همانهایی که تعلق خاطر به رنگ قرمز دارند، همانهایی را میگویم که بعد از بردهای برانکو بیتوجه به کریخوانیهای رایج در فوتبال، فقط از یک چیز شاکر بودند؛ شکر از اتمام دوره قبل و پایان دلالبازیها برای انتخاب سرمربی خارجی. آن روزهایی که برانکو بود، پرسپولیسیهای واقعی و آنهایی که درد دوره قبل را کشیده بودند، فقط از یک چیز خوشحال بودند؛ دیگر خبری از انتخاب سرمربی غریبه با فوتبال ما نیست. یک برانکو است که حتی آمار بازیکنان لیگ یک را دارد، آمار مدافع متوسط پیکان تهران، آمار نادری ناشناخته و جوان در بلژیک و آمار خیلی از چیزها را. یک برانکو بود که نه دنبال بمب بود نه خریدهای گران و بیمصرف. کلا 14 بازیکن داشت که بازی بین آنها تقسیم میشد و خیال همه آنقدر راحت بود که وقتی شاهمهرهای مثل طارمی در پنجره بسته رفت؛ همه گفتند ایرادی ندارد برانکو میتواند تیم را قهرمان کند و اعجابآور اینکه کرد. دبل هم کرد.
آرامشی که به یغما رفت
اشتباه نشود، این نوشتهها در مدح برانکو و بالا بردن افراطیاش نیست. فقط اشاره به یک دوره آرام 4 ساله است که در آن 4 سال هیچ خبری از اخبار گیجکننده امروز نبود. حتی اگر برانکو فصل قبل
2 جام را هم به دست نمیآورد باز هم اکثریت، رای به ماندنش میدادند چون آن چیزی را به پرسپولیس برگردانده بود که سالها در نبودش، تیم ضربه خورد؛ آرامش، آرامش و آرامش. حتی وزارت ورزش هم که هیچ نقشی در ماندن و حضور برانکو نداشت و فقط عرضه پراندنش را با انتخاب افرادی همانند ایرج عرب و نبی داشت، بعد از قهرمانیهای قرمز سینه سپر میکرد و خودش را «سهامدار» موفقیت میدانست. تردید دارید؟ سری به توئیتر مازیار ناظمی بزنید.
دلالی با طعم اسپاگتی مسموم
برانکو رفت و حالا پرسپولیس مانده و دلالهایی که 4 سال تمام لحظه شماری میکردند. هر رسانه در حال «پرزنت کردن» یک سرمربی خارجی است. اما به طور اتفاقی همه ایتالیایی! عجیب نیست؟ چرا فقط ایتالیایی؟ سرنخ را بگیرید به یک «اتاق واحد» میرسید که پولها از آنجا «تخس» میشود. فقط گزینههای ایتالیایی و صد درصد شکستخورده و ناکام در آن هست؛ مردانی که هرجا رفتند اخراج شدند. بدون جام، بدون عنوان، بدون هیچ نقطه درخشانی. ایرج عرب که حتی عرضه راضی کردن یحیی گلمحمدی «که بزرگترین آرزوی زندگیاش نشستن مجدد روی نیمکت پرسپولیس بود» را هم نداشت، همچون کودکی معصوم بین این گرگها افتاده و خودش هم نمیداند تکلیفش چیست. روابط عمومی پرسپولیس هم کلا تعطیل و وامانده. همویی که یک روز کلمه پر شر «خیریت» را در دهان طارمی چپاند تا بدترین مشاوره رسانهای زندگیاش را به این بازیکن دهد هم دیگر نمیآید دست کم با تکذیب کردن این اسامی کمی به هواداران آرامش دهد.
مدیران قبل چرا ورود نمیکنند؟
کاش همین امروز محمد رویانیان، حبیب کاشانی، محمدرضا سیاسی و محمدحسن انصاریفر خودشان را به عرب برسانند و به او بگویند چگونه در گذشته وضعیت پیچیده امروز او را داشتند و چگونه با انتخابهای «غلط» روزهای سیاه را به تاریخ قرمزها تحمیل کردند. کاش رویانیان بیاید و بگوید چگونه آن همه پول بیزبان را هدر داد، بازیکن بزرگ آورد اما دست آخر در فاصله یک هفته به آغاز لیگ سراغ پیرمردی رفت که اصلا نمیدانست ایران کجاست و فوتبالش چیست. رویانیان، خام دلالها شد و بیش از یک میلیون یورو به مانوئل ژوزه پرتغالی داد و باقی ماجرا که احتیاج به بازگویی مجدد ندارد. کاش کاشانی بیاید و بگوید چگونه مرتکب اشتباه شد و کرانچار را ناگهان آورد و بدتر از همه چگونه او را زود اخراج کرد. نتایج خاطرتان هست؟ آنهایی که کمی حرفهایتر و جدیتر فوتبال را دنبال میکنند، همانهایی که تعلق خاطر به رنگ قرمز دارند خاطرشان هست چگونه یک دهه بیجامی شکل گرفت. خشت خشتش را همین مدیران ناآگاه از جریانات فوتبال روی هم گذاشتند. ملاتش هم از اتاق دلالها جور شد. مهندسیاش هم روی سکوها. پای دلالها هم کاملا مشخص؛ همانهایی که شماره کارت میگرفتند و بعدش ناگهان یک گزینه جدید خارجی در صفحه یک روزنامههای ورزشی معرفی میشد. آخرین بار زمانی که برانکو آمد هنوز کانالهای تلگرامی اینچنین قوی نشده بودند. حالا دلالها سراغ «فیکنیوزها» میروند و ناگهان میبینید اسم چند ایتالیایی بیکار و بیکارنامه، پخش میشود. زبلترها پول گرفتند و در کانالشان گذاشتند، احمقترهای بیجیره و مواجب هم در حال کپیپیست هستند و بیچاره هواداران.
خارجی با کدام شناخت؟
سوال این است، چرا باید حتما گزینه خارجی جانشین برانکو شود؟ اشتباهی که رویانیان و باقی مدیران سابق پرسپولیس کردند و آن روزهای سیاه را به ارمغان آوردند باید حالا «چراغ راه» پرسپولیس باشد. مربی خارجی که تا به حال در فوتبال ما کار نکرده، دستکم به یک فصل کامل زمان احتیاج دارد تا به شناخت کافی و لازم برسد. طبیعتا این فرصت در استقلال و پرسپولیس به هیچ مهره خارجی و حتی داخلی داده نمیشود. پس همانطور که آینده استقلال با استراماچونی کاملا نامشخص و پرخطر است، پرسپولیس هم اگر مرتکب چنین اشتباهی شود، بدون شک تاوان سنگینتری را بعد از 3 قهرمانی متوالی پس خواهد داد. برانکو به عنوان یک خارجی وارد پرسپولیس شد اما همین گزینه خارجی، تجربه سالها زندگی در ایران را به عنوان مربی و سرمربی تیمملی فوتبال ایران در کارنامه داشت. برانکو آنقدر ایرانیزه شده بود که میدانست از همان بدو ورود نباید کروات بزند چون در اینجا متداول نیست. کُرواتی که قانون کِروات را میدانست با این وجود در سال اول هیچ جامی را صید نکرد. اما به واسطه نزدیکی دست پرسپولیس به جام لیگ پانزدهم که تنها به واسطه تفاضل گل به استقلال خوزستان فقید رسید، هواداران قرمز به برانکو اعتماد کردند و ماحصلش 7 جامی بود که در 3 سال بعد جارو شد. مهمتر از آن 7 جام، فینال لیگ قهرمانان آسیا بود که آن هم محصول صبر هواداران و اعتمادشان به همه تصمیمات سرمربی تیم بود. حتی اخراج ستارههایی مثل طارمی، رضاییان و مسلمان هم مانع این حمایت نشد.
سومین اشتباه هم از راه میرسد؟
داستان برانکو دستکم برای یکی، دو سال باید فراموش شود. اما چاره چیست؟ بهترین راهکار استفاده از اشتباهات مدیران قبل ورود برانکو است. همه گزینههایی که هیچ شناختی از فوتبال ایران ندارند فراموش شوند. آنها زمان کافی ندارند و با توجه به بالا رفتن سطح توقع هوادارانی که در این 3 ساله در صدر جدول بودند و جام دیدند، محال است تا نیمفصل کسی تحمل شکست و میانهنشینی جدول داشته باشد. انتخاب یحیی میتوانست از بروز یک فاجعه جلوگیری کند اما ایرج عرب اصولا شناختی از مناسبات فوتبال ندارد و تصور کرده با گدایی از مدیران شهرخودرو میتواند سرمربی موفقشان را برباید. عمل ربایش سرمربی را عرب برود از مدیریت الاهلی سعودی یاد بگیرد که بدون آنکه منت کسی را بکشند راحت مربی تحت قرارداد را ربودند به سمت جده.
عرب تا امروز 2 اشتباه بزرگ و تاریخی انجام داده که هر یک از آنها برای بیاعتبار کردن هر مدیری کافی است؛ باز کردن درها برای خروج بدون غرامت برانکو و عدم موفقیت در راضی کردن یحیی برای فسخ قرارداد با شهرخودرو. اشتباه سوم که بهای سنگینتری هم دارد میتواند انتخاب یکی از همین ایتالیاییهای بیکار و بیکارنامه باشد. ایرج عرب که محصول بیدرایتی محض وزیر ورزش است، از حراست وزارتخانه یک شبه مدیرعامل پرسپولیس شد و ناباورانه در حال برگرداندن قرمزها به دوره پیشابرانکو است.
او تا امروز 2 گام اساسی را برداشته و اگر وزیر همچنان منفعل باقی بماند آن وقت ماموریت نابود کردن «موفقترین پرسپولیس تاریخ» توسط این مدیر «غریبه با فوتبال» به سرانجام میرسد.
این هم ارمغان وزیری که متهم به پرسپولیسی بودن بود!