محمدرضا کردلو: عمل سیاسی سخت است. پیچیده است. درباره رفتار سیاسی سادهانگار نمیتوان بود. صرف داشتن برخی ویژگیهای روحی یا رویکردهای اجرایی، نمیتوان فردی را واجد تخصص در سیاست دانست. سختی رفتار سیاسی البته دلایل متعدد دارد؛ یکی آنکه تصمیم سیاسی صرفا فرد یا افرادی محدود را متاثر نمیکند و ممکن است گاهی یک جامعه برای یک تصمیم سیاسی در مسیر نادرست بیفتد. گاه نیز یک تصمیم سیاسی مقدمه رستگاری یک ملت میشود. همزمان با افزایش مسؤولیتهای فرد در جامعه، ویژگیهای رفتاری او مهمتر تلقی شده و قابل مطالعه میشود.
در سختی عمل سیاسی و اجتماعی، در میان خاطرات یکی از چهرههای سیاسی به خطبهای از نهجالبلاغه برخوردم. خطبه 54 نهجالبلاغه که به ماجرای بیعت و بیعتشکنی عدهای و تصمیم امیرالمومنین(ع) در مواجهه با آنان اشاره میکند. در بخشی از خطبه 54 (ترجمه دشتی- خطبه 53 ترجمه فیضالاسلام) آمده است: قَدْ قَلَّبْتُ هَذَا الْأَمْرَ بَطْنَهُ وَ ظَهْرَهُ حَتَّى مَنَعَنِی النَّوْمَ: [چون بعد از آن دستهاى مانند طلحه و زبیر نقض عهد کرده و پیمان شکستند] من ظاهر و باطن این امر را زیر و رو کردم به حدى که [اندیشه در این باب] مرا از خواب باز داشت.
دقیق شدن در این خطبه و حالتی که حضرت علی(ع) به توصیف آن میپردازد، به خودی خود به ما نشان میدهد مساله سختی و پیچیدگی تصمیم و عمل سیاسی تا چه اندازه است. وقتی به سالهای اول پس انقلاب اسلامی ایران نگاهی دوباره میاندازیم و «تصمیمهای مهم در سالهای سرنوشتساز» را از نظر میگذرانیم، ظرافت و دقت برخی رفتارهای سیاسی و بویژه دوراندیشی آنها ما را به تامل وامیدارد. یکی از چهرههای تاثیرگذار در تصمیمسازی سالهای نخست انقلاب شهید آیتالله دکتر بهشتی بود. تعبیری که امام برای ایشان بعد از شهادت به کار برد، تعبیر عجیبی است. بهشتی یک ملت بود. در تفسیر «یک ملت» از بسیاری از چهرههای سرشناس سیاسی و اجتماعی گزارههای فراوانی شنیدهام. یکی اما از میان آنها انگار کارکردیتر است. باری از استادی این تعبیر را شنیدم که در تفسیر «یک ملت بودن بهشتی» میگفت: یک ملت؛ یعنی ما آدمهای خوب در کشور زیاد داریم. در ادارهها و نهادها، در بین آدمهایی که میآیند کارت میزنند، روز میگذرانند و میروند آدمهای خوبی هم هستند اما از میان همه آنها «یک نفر»هایی هستند که «یک نفری» کلی کار پیش میبرند. گاهی آنقدر بزرگ میشوند که یک نفری به اندازه یک ملت تاثیرگذار میشوند. شهید بهشتی نیز از این جنس آدمها بود؛ کارهایی را بهعنوان ریلگذاری و سیستمسازی در جمهوری اسلامی انجام داده که هنوز میتوان به آنها اتکا کرد. گرچه اگر خودش بود بارها و بارها آنها را تغییر میداد، چون استاد تغییر بود و واجد همه آن چیزی بود که برای تغییر لازم و اساسی است. یک بار در یادداشتی البته به تفصیل یادآور شدم انقلاب کمتر کسی در طول تاریخ دارد که به اندازه بهشتی مولد و منشا تغییر بوده باشد اما چه تغییری در چه بستری و با کدام استراتژی. شهید بهشتی دارای 4 ویژگی برجسته در ایجاد تغییر بود. دانش تغییر، جرات تغییر، قدرت تغییر و از همه مهمتر و بااهمیتتر «تقوای تغییر» از مولفههایی بود که از بهشتی یک شخصیت فعال و پویا برای نهادسازی و اداره تشکیلات، مواجهه با مخالفان و تعامل با همفکران ساخته بود.
نقش مؤثر در شورای انقلاب، حضور جدی و تاثیرگذار در کادرسازیهای پس از انقلاب، نقش موثر در مجلس خبرگان قانون اساسی در حضور بزرگان انقلاب و بزرگان طیفها و جریانهای مختلف، از آیتالله طالقانی تا مهندس بازرگان، هدایت فکری و نگاه باز سیاسی در مسائل روز جامعه، بزرگمنشی در مواجهه با تهمتها و توهینها، ایجاد سازوکار حزبی و ساختارهای تشکیلاتی نوین در سالهای پس از انقلاب، تفکیک جایگاههای اجرایی و سیاسی، مدیریت گفتاری و رفتاری در مواجهه با شایعهها و برچسبها و ویژگیهای متعدد سیاسی در رفتارشناسی آیتالله بهشتی قابل تامل و بررسی است.
دقت در اظهارنظر در برهههای مختلف و ظرافت در تصمیمگیری را میتوان از سخن و عمل شهید بهشتی در مدت کوتاه حیات پس از انقلاب وی فهمید. در موضوعات مختلف نیز این دقت و ظرافت وجود دارد که تلاش میشود به برخی از آنها اشاره شود.
پیش از انتخابات ریاست جمهوری اول، کاندیدای حزب جمهوری اسلامی امکان حضور در انتخابات را پیدا نمیکند. آیتالله بهشتی مساله مهم در انتخاب رئیسجمهور را فرآیندی میداند که انتخاب از سوی مردم انجام شود و نکاتی را خاطرنشان میکند: مردم ما باید در انتخاب رئیسجمهور هم دقیق باشند و هم در شناخت رئیسجمهور از هر نوع مبالغه، گزافهگویی و ساده اندیشی پرهیز کنند. هم در تبلیغ برای رئیسجمهور مورد علاقهشان از هر گونه دروغ و خلاف واقعگویی و مبالغهگویی پرهیز کنند و هم اینکه درباره نامزدهای مورد علاقه افراد و گروههای دیگر، منصفانه داوری و موضعگیری کنند، تا نوع انتخاب و تبلیغات ریاست جمهوری در جامعه اسلامی- انقلابی ما، نوعی اسلامی باشد و دور باشد از آن آلودگیهایی که در انتخاب ریاست جمهوری یا انتخاب نمایندگان مجلس در جامعهای غیراسلامی و جامعههای منحط پیش میآید. (روزنامه جمهوری اسلامی، 4/11/58)
تلاش آیتالله بهشتی برای تفکیک رفتار حزبی از رفتارهای مدعی طرفداری از شورای انقلاب یا حزب جمهوری اسلامی از مسائلی است که در طول دوره فعالیت این حزب زیاد پیش میآمد. به عنوان مثال، دانشجویان دست به اقداماتی میزدند که ممکن بود به پای حزب جمهوری اسلامی تمام شود، یا فردی از اعضای حزب نظرات شخصیای داشت که ممکن بود نظرات حزب نباشد. سرعت آیتالله بهشتی در واکنش و فاصلهگذاری از اقدامات و رفتارهای اشتباه قابل تامل است. به این سوال و جواب روزنامه کیهان در تاریخ 18/11/58 توجه کنید: «- چندی قبل دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مدارکی علیه روزنامه بامداد افشا کردند و روزنامه چند روزی است که منتشر نمیشود؛ علت عدم انتشار این روزنامه چیست؟
روزنامه به سبب تصمیمات قانونی بسته نشده است؛ آنها خودشان روزنامه را بستهاند، چون نگران عکسالعمل جامعه هستند.
- آیا شورای انقلاب به دانشجویان مسلمان پیرو خط امام درباره کارهایی که انجام میدهند توصیههایی میکند یا خیر؟
شورای انقلاب به آنها توصیههایی میکند، ولی نه در هر مورد و نه به این صورت که شورای انقلاب مسؤول تصمیمات آنها باشد. توجه داشته باشید که ما در حد وظیفهای که داریم عمل میکنیم و ما باید آزادی مردم کشورمان را تا حدودی تأمین کنیم. شورای انقلاب باید به تنهایی تصمیم بگیرد و باید این تصمیمها را مورد بررسی قرار دهد؛ ما دوست نداریم که تصمیم ما به شخص یا گروه دیگری وابسته باشد».
در مساله نواری که ادعا میشد از سخنان شهید حسن آیت، عضو حزب جمهوری اسلامی و توسط روزنامه انقلاب اسلامی(ارگان بنیصدر- رئیسجمهور وقت) پیاده شده است نیز پاسخی مشابه میدهد که حزب، مسؤول اظهارات شخصی نیست. البته همیشه اولویتها را نیز متذکر میشود: این نوار و این مطالب اگر صحت داشته باشد چیزی است که منحصرا به آقای آیت مربوط میشود و هیچ ارتباطی با حزب جمهوری اسلامی بهعنوان یک تشکیلات ندارد و همچنین ارتباطی با من و دوستانم بهعنوان اعضای موسس حزب و اعضای شورای مرکزی حزب ندارد، بنابراین هر توضیحی را باید آقای آیت در این زمینه بدهد که آیا اساسا چنین مطلبی و چنین نواری صحت دارد یا خیر و اگر واقعیت دارد توضیح آن چیست؟ از اینها گذشته با علاقه جدی که من و دوستانم در شورای انقلاب برای ایجاد جو تفاهم و هماهنگ کردن نیروها و مسؤولان کنونی کشور داریم، تصور میکنم این مسائل را توی بوق کردن صحیح نباشد. بر فرض که آقای آیت چنین چیزی گفته باشد، اظهارنظری است که فردی در مسالهای کرده است. این را علم کردن و آن همه دربارهاش سر و صدا به راه انداختن، به هیچ وجه با مصلحت انقلاب سازگار نیست و ما با دوستان این مساله را رسیدگی خواهیم کرد که ببینیم به چه داعیه و چه انگیزهای روزنامه انقلاب اسلامی بهعنوان پرده برداشتن از مسائل پشت پرده و امثال اینها چنین جوی را میخواهد در جامعه ایجاد کند. (روزنامه جمهوری اسلامی، 23/03/59)
در سخنرانیای به مناسبت 15 خرداد سال 59 در جمع مردم شیراز حتی برای حزب جمهوری اسلامی نیز خط قرمز میگذارد: گروهگرایی به هیچ عنوان نباید باشد، بلکه ارزشها، ضوابط و لیاقتها باید مورد توجه قرار بگیرد و در تعیین انتصاب بیغرضانه ارزشها مورد نظر قرار بگیرد، حالا فرد مورد نظر عضو تشکیلات باشد یا نباشد، بنابراین اگر این تشکیلات از این اصل منحرف شود مخالفت خودم را با آن اعلام میکنم.
حزب جمهوری اسلامی کاندیدایی برای ریاست جمهوری ندارد و شهید بهشتی رهبر این حزب است. پاسخش را به سوالی در همین رابطه ببینید که از جمیع جهات پاسخی واقعنگرانه است: من فکر نمیکنم که وضعیت حزب جمهوری اسلامی لطمه زیادی خورده باشد چون کاندیدای ما به دلیل دیگری در انتخابات شرکت نکرد، بنابراین با نتیجه انتخابات نمیتوانیم میزان نفوذ حزب را اندازهگیری کنیم.
شکست ظاهری در انتخابات او را از دوراندیشی و نگاه به انتخابات آینده بازنمیدارد و در پاسخ به این سوال که «آیا شما فکر میکنید نفوذتان را در مجلس آینده خواهید داشت؟» میگوید: شاید و از این طریق ما وظیفهمان را بهتر انجام خواهیم داد. حزب ما سعی خواهد کرد بهترین افراد را کاندیدا کند بدون توجه به عضویت آنها در حزب، نه تنها برای امروز، بلکه برای همیشه؛ حزب ما در میان گروههای اسلامی بهترین فرد را در نظر خواهد گرفت. من بارها توضیح دادهام هدف اصلی حزب جمهوری اسلامی به دست آوردن قدرت نیست، بلکه حمایت از انقلاب است و بنابراین کاندیداهای ما از انقلاب حمایت خواهند کرد، در این صورت ما به هدفهایمان رسیدهایم. (روزنامه کیهان، 18/11/58)
مساله اسناد مرتبط به شهید بهشتی در لانه جاسوسی که توام با شایعه و دروغ در جو آن روز مطرح شده بود، مساله دیگری است که میتوان نوعی از رفتار اسلامی صحیح را در نسبت واکنش به آن از شهید بهشتی دید.
«من در خاطراتی که به مناسبت سالگرد انقلاب، چند شب قبل در رادیو تلویزیون گفتم، یادآوری کردم که در یکی از این تقاضای ملاقاتها که یک آمریکایی بهعنوان ایرانشناس و علاقهمند به ایران و ملت ایران، ولی واقعا علاقهمند به آمریکا تقاضای ملاقات کرده بود، با اینکه شخص وقتگیرنده مدعی بود این مردی است که مطالعات زیادی درباره ایران دارد، وقتی از من پرسید: «ما درباره امام اطلاعاتی داریم که ایشان مرجعی هستند، مقلدینی دارند و اختلافات هم هست که آیا مقلدین ایشان از مراجع دیگر در ایران بیشترند، ولی چون میگویند شما بیش از 30 سال است که با امام در رابطه هستید، میخواهیم از شما درباره شرح اوصاف امام چیزهایی بشنویم». و وقتی من اوصاف امام را در نقش یک رهبر و تأثیر ایشان را در این انقلاب و اینکه با هیچ فرد دیگری قابل مقایسه نیست، بیان میکردم، این فرد با همه سیاستمداری و آب زیرکاهی در چهرهاش کاملا آثار تعجب دیده میشد. توی دلم گفتم این آقا خیلی درباره ایران مطالعات داشته! برای اینکه آن مسائلی را که من درباره نقش امام گفتهام، مسائلی بود که خیلی از مردم ایران میدانستند و آن اینکه امام نقشش حتی با همه مراجع دیگر نقش جدا و ویژهای است. درباره این ملاقاتها و دیدارها علىالقاعده در آنجا اوراقی هست و من قبلا به دلیل اینکه بعضی گروهها حتی بعضی از چهرهها ادعاهایی در این زمینه داشتند، چندین بار اعلام کردهام که این اوراق را منتشر کنید؛ البته امانت به خرج داده، هر چه هست منتشر کنید؛ مردم هم با حوصله و بردباری و نه با هوچیگری یا تحت تأثیر هوچیگری، همه را بخوانند و بعد جمعبندی - جمعبندی، نشاندهنده آن است که ما چه کار میخواستیم بکنیم». (روزنامه جمهوری اسلامی، 23/11/58)