شاید بد نباشد برای آشنایی بیشتر با تاثیر نهادهای امنیتی آمریکا بر روند ساخت بسیاری از فیلمهای مهم هالیوود به یکی از موارد گفته شده در این کتاب اشاره کنیم. «مرد آهنی» از جمله این فیلمهای سرشناس است. در بخشی از این کتاب در ارتباط با نسبت پنتاگون با این فیلم میخوانیم: «این فیلم که با حمایت پنتاگون ساخته شد، به منظور مجاب کردن بیننده به خوب بودن پدیده جنگ، در مقایسه با خیلی از فیلمها از روشهای زیرکانه بیشتری استفاده میکند. شخصیت اصلی این فیلم «تونی استارک» که جوانی عیاش و مالک یک کمپانی اسلحهسازی است، پس از دزدیده شدن و زندانی شدن، دچار تحولی عظیم میشود. او کارخانه اسلحهسازیاش را تعطیل میکند، لباس مرد آهنی را ارتقا میدهد و خودش عملیات کشتن تروریستها در افغانستان را به مثابه وظیفهای که برای خود تعریف کرده است، آغاز میکند. بسیاری از منتقدان، فریب این افسون را میخورند. آنها فیلم را به دلایل مختلف «دارای محتوای ضدجنگ و نجاتبخش» شبیه «بیانیه صلح» توصیف کردند اما نکتهای را در نظر نمیگیرند، آن هم توجه مرد آهنی به تولید سلاحهای پیچیدهتر است. این سلاحها را دقیقا برای همان هدفی که پنتاگون تعریف کرده استفاده میکند؛ یعنی کشتن گروههای تروریستی مسلمان! هیچ یک از مقالات انتقادی به حضور چشمگیر نیروی هوایی ایالات متحده در فیلم اشارهای نکردهاند. کاپیتان نیروی هوایی «کریستین هاج» که افسر مسؤول این طرح از سوی وزارت دفاع بود، میگوید: «نیروی هوایی قرار است شبیه ستارگان محبوب راک به نظر برسد». در ازای این چهره مثبتی که قرار است از آنها به تصویر کشیده شود، تقریباً در هر زمینهای به فیلم کمک خواهند کرد؛ از تحقیقات مربوط به فیلمنامه گرفته تا تامین هواپیما و خدمه آن برای تولید فیلم.