printlogo


کد خبر: 211127تاریخ: 1398/4/13 00:00
مظلوم‌تر از بهشتی

حسین قدیانی: «جمهوری اسلامی» نه فقط نخستین، بلکه مهم‌ترین ثمره «انقلاب اسلامی» است! میوه‌ای برآمده از درختی! نظامی متکی به نهضتی! و بی‌شک اتکای «نظام جمهوری اسلامی» به «نهضت انقلاب اسلامی» ادامه دارد! این نیست که «نهضت» تبدیل به «نظام» شده باشد و رفته باشد پی کارش در موزه‌های تاریخ! نه! «اداره‌های جمهوری اسلامی» و «اراده‌های انقلاب اسلامی» هر دو با هم جلو می‌روند! این درست که گاهی امثال حقیر در عالم مطالبات آرمان‌خواهانه که سر جای خود مطالبه‌ای کاملا درست هم هست، گاهی از کارشکنی فلان اداره نظام علیه بهمان اراده نهضت، سخن می‌گوییم لیکن همه باید مراقب باشیم که به بهانه انقلابی‌گری در زمین ضدانقلاب بازی نکنیم! قبلا هم این را نوشته بودم و مجددا می‌نویسم که مظلوم‌تر از «انقلاب اسلامی» همانا «جمهوری اسلامی» است، چه اینکه علی‌القاعده دفاع از نهضت، آسان‌تر از دفاع از نظام است! ما همه حججی را یا همین سامانه حماسه‌آفرین سوم خرداد را و حتی روز سوم خرداد سال ۶۱ را تنها به «اراده‌های انقلاب اسلامی» ربط می‌دهیم و غافل از این نکته‌ایم که امثال فهمیده و طهرانی‌مقدم و همت و متوسلیان به «اداره‌های جمهوری اسلامی» نیز مرتبط و حتی بعضا از مردان و مدیران نظام بوده‌اند! مگر شهید مهدی باکری، شهردار همین نظام نبود؟! و مگر شهید مصطفی چمران، نماینده مجلس همین نظام نبود؟! و مگر دیالمه‌ها و قندی‌ها و کچویی‌ها و لاجوردی‌ها و شیرودی‌ها و صیادها نبود که در دفاتر همین اداره‌های نظام، میز و صندلی و سمت و پست و مقام داشتند؟! هم‌الان فراوان مدیر و دست‌اندرکار می‌شناسم که هم مشی مردمی و مشرب عدالت‌خواهانه دارند و هم موضع درست سیاسی! اما واحیرتا از این طنز تلخ روزگار که حتی پس از شهادت مطهری هم، قلیلی از فاتحان لانه جاسوسی که صدالبته مدعی‌تر و بعضا زبان‌درازتر بودند، رسما مخالفت کردند با نصب تصویر شهید مطهری روی دیوار که «مطهری انقلابی نیست!» اینها همان‌هایی بودند که از دل اسناد سفارت، حتی دنبال پرونده‌سازی برای بهشتی مظلوم بودند تا مثلا ثابت کنند سیدالشهدای انقلاب اسلامی که برخلاف مطهری هنوز در قید حیات بود، آمریکایی است، متکبر است، اشرافی است، دیکتاتور است، ضدمردم است و چه و چه! بماند که امام؛ آن ابرمرد حکیم بصیر روشن‌ضمیر، زد در دهان جماعت! و این نیز بماند که تشکیک‌کنندگان در حقانیت مطهری و بهشتی که این ۲ بزرگ را انقلابی یا اقلا انقلابی کامل نمی‌دانستند، بعدها گدایان پنجره‌های اتاق بیضی کاخ‌سفید شدند و رونمایی از گونه نادری از غربزدگی کردند که هرگز زنده‌یاد جلال آل‌احمد فرصت زیارت‌شان را پیدا نکرد و الا حتما جلد دوم «غربزدگی» خواندنی‌تر می‌شد! الغرض! بهشتی و مطهری هم در شمار مسؤولان نظام بودند! پرسش بسیار مهم اینجاست؛ آیا ما در راه وزوایی و ورامینی هستیم که هم فاتح لانه جاسوسی بودند و هم فاتح نفس‌شان یا مثل آن بخش کوچک اما پرادعای بالاروندگان از دیوار سفارت که حتی اندازه یک عکس، برای مطهری؛ مطهری بزرگ، ارزش قائل نبودند و ذره‌بین انداخته بودند مگر علیه بهشتی؛ بهشتی بزرگ به سندی برسند؟! لطفا به این جملات دقت کنید! «مسؤولان نظام، اهل بخوربخورند!» یا «فرزندان مسؤولان اکثرا در خارج هستند!» مع‌الاسف، این حرف‌های کیلویی را گاه خود ما... آری! من و شما هم می‌زنیم تا شاهدی باشد بر این ادعا که مظلوم‌تر از بهشتی، نظام جمهوری اسلامی است! شگفتا! حتی از بهشتی هم دفاع می‌شود اما مدافع نظامی که و جمهوری اسلامی‌ای که بهشتی فقط یکی از رجالش بود، کیست جز خدا؟! حواس‌مان به این مهم هست اینکه «ما انقلابی هستیم» هرگز مجوز این نمی‌شود که در نقد نظام از همان تعابیر بهره ببریم که BBC دلش می‌خواهد؟! و بعضا حتی تندتر از رسانه‌های دشمن! یک جاهایی چنان اخلاق‌مدار می‌شویم که حتی به موضع‌گیری کاملا درست و کاملا بدیهی و کاملا حرفه‌ای دوستان‌مان در ورای حادثه‌ای، ماجرایی، قتلی، واکنش تند نشان می‌دهیم اما عین آب خوردن، جوری سخن می‌گوییم و پست می‌گذاریم و توئیت می‌زنیم کأنه همه مسؤولان نظام را و همه فرزندان مسؤولان جمهوری اسلامی را اهل همه‌رقم فسادی می‌دانیم! ما که شهره به نقد این دولتیم اما این شرف و حریت و آزادگی را داریم که بنویسیم؛ «اکثرا بچه‌های‌شان را فرستادند خارج» یا «اکثرشان دزدند» حتی در وصف این دولت و توصیف این خیل عظیم از دولتمردان فعلی صدق نمی‌کند! حرفی اگر داریم، سوار می‌کنیم روی مصداقش، آن هم با سند و بینه، نه اینکه عاری از تقوای الهی، مدعی «فساد سیستماتیک» شویم. اصلش همین که مردم‌داری، عدالت‌طلبی، ساده‌زیستی و رفتن میان توده‌ها و مراوده با مردم کوچه و بازار «ارزش» تلقی می‌شود و جز اینها «ضدارزش» یعنی در جمهوری اسلامی «فساد سیستماتیک» امکان بروز ندارد! اگر فساد، سیستمی بود، هرگز با برادر رئیس‌جمهور مستقر یا آقازاده‌های عالیجناب در زمان حیات مرحوم هاشمی برخورد نمی‌شد! فساد، سیستمی نیست که کشف می‌شود و برخورد می‌شود! فساد سیستماتیک مال رژیم آن شاهک زپرتی بود که یک‌طرفش را خودش می‌چاپید و طرف دیگرش را اشرف! و اصلا معلوم نبود قوه‌قضائیه‌ای در کار بود یا نه! اینجا رئیس دستگاه قضای ما یعنی رئیس قوه‌قضائیه نظام جمهوری اسلامی کنار مردم می‌نشیند و به درددل‌شان گوش می‌کند و زندگی‌اش مثل مردم عادی است. آن دیگری که از السابقون انقلاب اما دارای نگرشی متفاوت با ما است، هنوز سوار پیکان می‌شود! دیگری با پایی مجروح از جبهه و جنگ، افتخار می‌کند که عوض خدم و حشم، پراید دارد! یکی دیگر نماینده رهبر است و از شمار زندان‌رفته‌های زمان شاه و همسرش نیز پزشک باسابقه اما هنوز برای خانه‌اش مبل نخواسته! آن دیگری فرزند رهبر انقلاب است و سوار تیبا می‌شود! و تو وقتی در پارچه قبای پدرش دقیق می‌شوی، می‌فهمی که رهبر توصیه‌کننده به مصرف کالای تولید داخل، برای خود نیز همین را تجویز می‌کند! دهه‌ای قبل، رفتم سراغ همرزمان شهید احمد کاظمی تا خاطرات‌شان را گزارشی کنم برای «کیهان» و جالب اینکه جملگی از دنیاپرهیزی این سردار آسمانی، سخن‌ها گفتند! چرا صیاد که خود بهتر از همه می‌دانست منافقین تا چه حد به خونش تشنه‌اند، محافظ نخواست برای خودش؟! نابغه‌ای چون طهرانی‌مقدم، مگر چند تا صفر داشت فیش حقوقی‌اش؟! شهریاری مگر چگونه زندگی می‌کرد؟! و آیا این همه که تنها مشتی از خروار هستند، مسؤول جمهوری اسلامی نبوده و نیستند؟! گویا غریب گیر آورده‌ایم این عبارت «مسؤول جمهوری اسلامی» را! و بالاتر؛ خود «جمهوری اسلامی» را! بپرهیزیم از نگاه کاریکاتوری به مقوله عدالت! خانه داشتن در شمال شهر، جرم نیست! صیاد در فرمانیه زندگی می‌کرد اما حقیقتا از اولیای الهی بود و تمام زندگی‌اش وقف این مردم بود. امثال بهشتی و مطهری در رژیم قبل هم بالاشهرنشین بودند اما وقف مردم بودند! بله! آن روحانی که اول انقلاب، مستأجر بوده و حالا زندگی آنچنانی دارد، باید توضیح بدهد که این رشد آسانسوری در وضعیت مالی، عادی بوده یا با رانت! اما اجازه دارم از تو هموطن عزیز، سوالی بپرسم؟ خیلی اگر شاکی از بخوربخوری، پس چرا دقیقا به همین جماعت، رأی می‌دهی؟! این حضرات، مسؤول تو و محصول رأی تو هستند، نه مسؤول جمهوری اسلامی! جالب است! اینگونه مواقع که نتیجه رأی بر اساس لج‌بازی خود را می‌بینی، گله می‌کنی که اصلا چرا شورای نگهبان، صلاحیت این جماعت را تأیید می‌کند! حالا پرسش دوم! بینی و بین‌الله اگر شورای نگهبان، صلاحیت همین آقای روحانی را رد می‌کرد، متهمش نمی‌کردی به بستن فضا؟! و احیانا دیکتاتوری؟! ۷ تیر ۶۰ و فقط در یک جنایت، مگر نه آنکه ۷۲ تن از بهترین مسؤولان این نظام به شهادت رسیدند؟! حرفم این است؛ اگر تروری بوده و اگر تحریمی و اگر تهدیدی و حتی اگر جنگی، مسؤول جمهوری اسلامی همپای مردم هزینه داده! و کنار مردم بوده! حتی در خط مقدم جبهه و جنگ! بودند ائمه جمعه‌ای که در اوج پیری، لباس رزم پوشیدند زیر عبای خود! این نظام مظلوم، وزیر نفتی داشت که به دل خطر زد و در اوج جنگ، اسیر شد و در اوج اسارت - که شما حتما بخوانید آزادگی! - به شهادت رسید! آیا تندگویان، مسؤول جمهوری اسلامی نبود، که اینقدر راحت، همه را از بهشتی‌ بگیر بیا پایین، با یک چوب می‌رانیم؟! بخوربخور بهشتی، آن پیکر زخم‌خورده بود که چون پروانه در آتش سوخت اما آخرش هم لب به شکوه نگشود! لیکن «مظلوم‌تر از بهشتی» هم داریم و آن «نظام جمهوری اسلامی» است! نظامی که گویا گناهکار شده به رأی مردم مراجعه دارد! از سویی باید رأی مردم را بخواند و شیخ‌حسن روحانی را تنفیذ کند و از سویی باید پاسخگو و حتی شرمنده از کار و کارنامه منتخب مردم هم باشد! خوب است به حرمت خون بهشتی و به احترام خون‌دل این نظام، کمی پای صندوق آرا، عقل‌مان را بیاوریم جلو، نه سلبریتی‌های‌مان را! امضای سلبریتی‌ها فقط برای یادگاری خوب است؛ اصلا تضمین نیست! و دیدیم که تضمین هیچ چیز نیست! حکایت امضای کری! لذا خیلی اگر شاکی از بخوربخوریم، رأی را بر مدار عقل بدهیم، نه شکم! که نخستین قربانی رأی شکمی، شکم است! این را بنویسم و خلاص! مسؤول جمهوری اسلامی، بهشتی است! و آن روحانی که تو کردی‌اش رئیس‌جمهور، مسؤول رأی توست، نه مسؤول نظام! بپذیر مسؤولیت رأیت را! مسؤول جمهوری اسلامی، دشت به دشت و صحرا به صحرا و وادی به وادی و آبادی به آبادی و خرابه به خرابه و بیابان به بیابان، تمام این منطقه را دنبال داعش گشت تا پای اجنبی، خاک مقدس وطن را آلوده نکند تا صلح و امنیت، مستدام باشد تا مسؤول رأی تو، چنان رونقی به اقتصاد ببخشد که من و شما اصلا به این ۴۵ هزار تومان نیازی نداشته باشیم! این بار دیگر واقعا تمام! خیلی اهل بخوربخوری حاج‌قاسم!
 


Page Generated in 0/0066 sec