printlogo


کد خبر: 211139تاریخ: 1398/4/15 00:00
نگاهی کوتاه به پیشینه و اهمیت شهر حضرت فاطمه معصومه(س) در تاریخ شیعه
قم مرجع

موزه ملی ایران- موزه ایران باستان؛ در میان سفالینه‌ها و دست‌آفریده‌‌‌هایی که متعلق به 7 تا 10 هزار سال پیش هستند، آثاری را می‌بینید که در توضیح محل کشف آن به نام «قم» برمی‌خورید. شهری چند هزار ساله که در گذر تاریخ فراز و نشیب‌‌های فراوانی را به چشم دیده است. گمان برخی البته این نیست که این شهر پیشینه‌ای دور و دراز به اندازه تاریخ ایران داشته باشد. اما دارد. برخی باستان‌شناسان معتقدند، قم از نخستین مکان‌های روی زمین است که برای نخستین بار میزبان تجمعاتی از انسان‌های نخستین بوده ‌است. شهری در مسیر جاده ابریشم که به خاطر چشمه پرآبی که از میان آن می‌گذشته، قم نامگذاری شده است. در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی که روایتی افسانه‌ای از تاریخ ایران باستان است، نام قم 3 بار یاد شده ‌است. ابوالقاسم فردوسی نام قم را در زمره شهرهای عصر پیشدادیان و کیانیان آورده‌ است. در ویس و رامین که از جهت اصالت، مجموعه‌ای متعلق به پیش از اسلام است نیز نام قم آورده شده است. آنچنان که گفته شده، چشمه بسیار پرآبی مقابل «تبصره» به نام «کُب» قرار داشته و از آن رودخانه ای جاری می‌شده به نام «کبرود» که پس از آمدن اعراب معرب گشته و «قمرود» نامیده شد و سرزمینی را که این رود در آن جاری بود «قم» نامیدند. احمد بن‌محمد بن‌اسحاق همدانی در کتاب «البلدان» خود یادآور شده است؛ از آنجایی که شهر قم را قمساره بن لهراسب بنا کرده، بدین نام خوانده شده است. در بعضی از نقل‌‌های تاریخی نیز بنای شهر قم را به بهرام گور نسبت داده‌‌اند و می‌گویند، هنگامی که قباد ساسانی پیش هیاطله می‌رفت، چون به شهر قم رسید، آنجا را بسیار خراب دید. علت را پرسید، گفتند: بر اثر حمله اسکندر خراب شده است. پس از بازگشت، قباد دستور آبادانی آنجا را داده و به نام «ویران آبادان کرد کواد»، یعنی خراب و ویران بود و قباد آن را آباد گردانید، نامیده شد.
یکی از اولین مواجهه‌‌های مردم قم، در دوران پس از ظهور اسلام با مامون، یکی از خلفای عباسی است. مردم قم در سال ۲۱۰ ق از پرداخت خراج به خلیفه عباسی سر باز زدند و علیه او شورش کردند. همچنین در سال ۲۱۵ ق مردم قم دست به شورش زدند و حاکم عباسی را از شهر بیرون کردند، مأمون سپاهی فرستاد و شورش را سرکوب کرد. در اوایل خلافت معتصم نیز مردم قم دست به شورش زده و حاکم شهر را بیرون کردند. معتصم لشکری روانه قم کرد. لشکر او خساراتی به این شهر وارد کرد. معتضد در دوران خلافتش، حکمرانان غیرشیعی را به قم فرستاد. قمی‌ها حکمرانان وی را از شهر بیرون کردند، وی ابراهیم بن کلیخ را برای دفع شورش به قم فرستاد، ابراهیم نتوانست شورش را مهار کند، خلیفه از امیر اسماعیل سامانی برای دفع شورش قم کمک خواست، امیر اسماعیل شورش را سرکوب کرد و یحیی بن اسحاق شیعی را به حکومت گماشت. آل‌صفی، خاندانی محلی و شیعی در قرن هشتم قمری بودند که بر قم حکومت می‌کردند. در دوران حکومت آنان بناهایی بر مرقد برخی امامزادگان ساخته شده است. از جمله سید سربخش، مقبره شاه احمد قاسم، بقعه خدیجه خاتون، امامزاده ابراهیم و ابواحمد محمد بن‌حنفیه است. یاقوت حموی، مروج تشیع در قم را عبدالله بن‌سعد و مذهب او را امامی دانسته است. برخی نیز شرکت سائب بن مالک اشعری در قیام مختار و مخالفت فرزندش محمد بن سائب با حجاج بن یوسف ثقفی را از نشانه‌های گرایش آنان به اهل‌بیت دانسته‌اند. یاقوت حموی خبر داده است همه اهل قم شیعه بودند. یکی از مهم‌‌‌‌‌ترین دلایل گسترش مذهب تشیع در قم، ورود حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها، دختر حضرت موسی بن‌جعفر و خواهر امام رضا علیهم‌السلام به این شهر است. حضرت معصومه(س) در سال ۲۰۱ق از مدینه به سوی مرو حرکت کرد ولی کاروانش در ساوه متوقف شد. آن حضرت به قم تغییر مسیر داد و پس از ۱۷ روز اقامت در قم، رحلت کرد و در آنجا دفن شد. آرامگاه ایشان قم را به دومین شهر مذهبی ایران و اولین پایگاه شیعی در این کشور تبدیل کرد. پس از وی سادات و امامزادگان زیادی به قم و اطراف آن چون آوه و کاشان آمدند. اهالی قم از راه‌های مختلفی با امامان شیعه در ارتباط بوده‌اند. از طرفی مردم قم نیز که مُصِر بودند وجوهات شخصی‌شان را به امامان معصوم برسانند، از واسطه‌‌‌هایی برای این کار استفاده می‌کردند و همین موضوع باعث جدی‌تر شدن ارتباط میان آنها و اهل‌بیت می‌شد.  هنگامی که علی بن مهزیار در نامه‌ای خبر اوضاع نابسامان قم را به امام جواد(ع) رساند، آن حضرت از خداوند برای اهالی قم نجات و رهایی را درخواست کرد. همچنین مردم قم با امام هادی(ع) هنگامی که در سامرا بود ارتباط برقرار می‌کرده‌اند. متوکل تصور می‌کرد آنان سلاح به سامرا می‌برند. از این‌ رو مأمورانی را در کمین این کاروان‌ها می‌نهاد تا اموال‌شان را مصادره کنند. تعدادی از شاگردان امام هادی(ع) نیز از مردم قم بودند. امام هادی(ع) مردم قم را به جهت آنکه از همان زمان به زیارت امام رضا(ع) می‌رفته‌اند، آمرزیده دانسته است.
حضور برخی اصحاب ائمه و عالمان شیعی در قم را از عوامل گسترش تشیع در این شهر دانسته‎اند. ابواسحاق قمی، زکریا بن آدم و احمد بن اسحاق از آن جمله‌اند. ابواسحاق قمی، اولین کسی است که احادیث کوفیان را در قم نشر داده است. احمد بن اسحاق را قافله‌سالار و شیخ قمیین نامیده‌اند. شیخ صدوق از جمله عالمان شیعی بود که در قم ساکن شد. کتاب تذکره مشایخ قم از ۱۱۲ راوی و دانشمند قمی نام برده که نام آنان در یکی از کتاب‌های رجال کشی، رجال نجاشی، رجال طوسی، فهرست طوسی، خلاصه الاقوال و فهرست شیخ منتجب‌الدین آمده است. همچنین تاریخ قم از ۲۶۶ و ریاض‌المحدثین از حدود ۶۶۰ عالم و بزرگ قمی نام برده‎اند. حوزه علمیه قم از بزرگ‌ترین حوزه‌‌های علمیه جهان اسلام برای تعلیم و تربیت طلاب علوم دینی، متاثر از همین فضا در قم شکل گرفت. بر اساس گزارش‌های تاریخی پیشینه آن به قرن دوم هجری قمری برمی‌گردد. از قرن دوم هجری قمری، جلسات درس و بحث محدثان در قم برگزار می‌شده است. محدثانی همچون زکریا بن آدم، اسحاق بن‌عبدالله اشعری و سهل بن یسع اشعری در این شهر پرورش یافتند. حسین بن‌روح (درگذشته ۳۲۶ق) کتابی در فقه تألیف کرد و آن را برای ارزیابی به حوزه حدیثی قم فرستاد. همچنین در این دوره عالمان قمی آثاری مانند من لا یحضره الفقیه نوشتند. از این دوره تا زمان شیخ مفید به مکتب حدیثی قم یاد می‌شود. از زمان شیخ مفید حوزه علمیه قم رونق خود را از دست داد تا اینکه در سال ۱۳۰۱ش شیخ عبدالکریم حائری در قم مستقر شد و حوزه علمیه قم در دوره جدید را بنا نهاد. در اوایل دهه 20 شمسی با مستقر شدن آیت‌الله بروجردی در قم حوزه این شهر رونق یافت. پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 باعث تحولی بزرگ در سراسر ایران و بویژه قم شد. انقلاب کمک کرد ساختارهای حوزوی دیگری نیز در کنار حوزه علمیه برای تربیت طلاب در این شهر به‌وجود بیاید.
 

از قم «قدرت» منتشر شد
«من از عواطف هموطنی‌هاى خودم، قمی‌ها [تشکر مى‏کنم‏] من قبلًا گفته بودم که از قم «عِلم» منتشر مى‏شود، از قم «قدرت» منتشر شد. قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم. من پانزده سال- یا قدرى بیشتر- از شما دور بودم لکن دلم اینجا بود.» (صحیفه امام، ج6، ص277). در سال‌هایی که در پی سکوت بسیاری از مجامع علمی و دینی، می‌رفت که ایران، به کلی اسلام مکتبی و عقیدتی را به فراموشی بسپارد، قم، تاثیری عجیب در تاریخ گذاشت. در سال ۱۳۴۱ که شاه ایران با سفر به آمریکا دستورهای لازم را برای اجرای انقلاب سفید خویش گرفت، در ۱۹ دی از مردم خواست تا در انتخابات نمایشی شرکت کرده و برای اجرای اهداف آمریکایی شاه به لوایح پیشنهادی رأی بدهند که در اینجا نیز شهر مقدس قم با هدایت و رهبری امام خمینی(ره) این رأی‌‌‌گیری را تحریم کرد و به مخالفت با آن پرداخت. محمدرضاشاه پهلوی در سال ۱۳۴۱ به منظور جلب اعتماد علمای حوزه و فریب مردم به قم سفر کرد و پس از آنکه در ۴ بهمن سال ۴۱ در میدان آستانه از اتومبیل خود پیاده شد در حالی که از میان مردم و علما استقبال کننده‌ای نداشت از همانجا بازگشت.
در دوم فروردین سال ۱۳۴۲، شاه به خاطر بی‌اعتنایی مردم، حوزه علمیه را به خاک و خون کشید.  15 خرداد سال 42 و در حالی که بیش از 2 روز از عاشورا نگذشته بود رژیم، امام خمینی را شبانه دستگیر می‌کند. مردم قم همین که از موضوع اطلاع پیدا می‌کنند به اطراف منزل امام هجوم آورده و با سردادن شعار «یا مرگ یا خمینی» خشم و نفرت خود را علیه رژیم ابراز می‌کنند که به راهپیمایی عمومی مبدل شده و مردم در حرم حضرت معصومه- سلام‌الله‌علیها- تجمع می‌کنند و خواستار آزادی امام می‌شوند که با گلوله‌‌های عوامل شاه مواجه می‌شوند. اقدامات انقلابی مردم قم دیگر بار پس از شهادت فرزند امام خمینی حاج آقا مصطفی در سال ۱۳۵۶ و پخش مقاله توهین‌آمیز در تاریخ ۷/۱۰/۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات نمود یافت که در پی این عمل، مردم و طلاب قم خشمگین شده و در ۱۹ دی تظاهرات شدیدی را ضد رژیم پهلوی به راه انداختند. این حرکت نیز با اقدام مسلحانه رژیم شاه همراه شد. در نگاه بسیاری از تحلیلگران، این تظاهرات‌ها و راهپیمایی‌ها که سلسله‌وار پس از قم در سراسر ایران بر پا شد، مقدمه انقلاب اسلامی شد.
 

قم در حدیث اهل بیت
علامه بزرگوار شهید قاضی نورالله شوشتری درباره جایگاه قم در روایات اهل بیت‌(ع) می‌گوید: «اخباری که در فضیلت قم و اهل قم از رسول خدا(ص) و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) روایت شده، فراوان است.» که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم. در حدیثی که از امیرالمومنین به نقل از پیامبر(ص) روایت شده، ایشان فرمودند: «هنگامی که به آسمان چهارم برده شدم، به گنبدی از لؤلؤ که 4 رکن و 4 در داشت و گویا از حریر سبز بود نگریستم، گفتم: جبرئیل این گنبدی که بهتر از آن را در آسمان چهارم ندیده‌ام چیست؟ جبرئیل گفت: این صورت شهری است که بدان قم گویند».
سرزمین نجیبان؛ شخصی به نام حماد گفته است؛ «به همراه جماعتی در حضور امام صادق(ع) بودیم که عمران بن عبدالله قمی وارد شد. امام از او احوالپرسی کرد و خوشحالش کرد. وقتی او برخاست و رفت، به ابی عبدالله عرض کردم: این چه کسی بود که با او اینگونه خوش‌رفتاری کردید؟ امام فرمودند: او از جمله خاندان نجیبان، یعنی اهل قم است. هیچ‌گاه گردنکشی از طاغیان نسبت به آنان سوءقصد نمی‌کند، مگر اینکه خداوند او را در هم می‌شکند».
حجت بلاد؛ امام صادق(ع) فرموده‌اند: خداوند به شهر کوفه بر دیگر شهرها و به مردمان آن سامان بر غیر آنان از ساکنان شهرها احتجاج کرده است. خداوند به شهر قم به سایر شهرها به واسطه اهالی آن بر تمام ساکنان شرق و غرب از جن و انس احتجاج کرده است. خداوند اهل آن را مستضعف نمی‌گذارد، بلکه توفیق‌شان می‌دهد و تأییدشان می‌کند. زمانی می‌آید که شهر و اهل قم به دیگر مردم حجتند و آن در زمان غیبت قائم ما است تا ظهور او».
 معدن علم و فضل، قائم مقام حجت؛ زمانی امام صادق(ع) شهر کوفه را یاد کرد و فرمود: «در آینده کوفه از مؤمنان خالی می‌شود و علم و دانش بدان پشت می‌کند، همچنانکه مار در لانه خود پشت می‌کند. آنگاه علم در شهری به نام قم ظاهر و آنجا معدن علم و فضیلت می‌شود؛ به طوری که دیگر به روی زمین کسی که به امور دینی آگاه نباشد، پیدا نمی شود. در آن زمان، حتی زنان پرده‌نشین هم از مسائل دینی آگاهی دارند. این هنگام نزدیک شدن ظهور قائم ما است.
استراحتگاه مؤمنان، مأوای فاطمیان؛ امام صادق(ع) فرموده است؛ «هرگاه بلا و ذلتی به شما رسید، به قم بروید؛ چون آنجا پناهگاه فرزندان فاطمه(ع) و استراحتگاه مؤمنان است؛ کسی نسبت به قم و ساکنان آن سوءقصد نمی‌کند، مگر اینکه خداوند او را خوار کرده و از رحمت خویش دور کند».
محل باز شدن در بهشت؛ صفوان ابن یحیی، فروشنده پارچه‌های شاپوری، گوید: «روزی نزد امام رضا(ع) بودم که نام قم و ساکنانش و تمایل آنان به حضرت مهدی(ع) به میان آمد. در پی آن، امام به ایشان رحمت فرستاد و فرمود: خداوند از آنان خشنود باشد. سپس فرمود: بهشت دارای 8 در است و یکی از آنها از آن مردم قم است. اهل قم بهترین شیعیان ما از میان دیگر شهرها هستند. خداوند دوستی ما را در سرشت آنها آمیخته است».
سرزمین مقدس؛ درباره تقدس این سرزمین، امام صادق(ع) فرموده‌اند: «خاک قم مقدس است و ساکنانش از ما هستند و ما از آنان. هیچ گاه گردنکشی نسبت به آنان سوء‌قصد نمی‌کند، مگر اینکه به کیفر خود شتاب ورزد و البته تا زمانی که احوال خویش را تغییر دهند. در آن صورت، خداوند سرکشان را بر آنان مسلط می‌کند. هان! اهل قم یاری‌دهندگان قائم ما هستند و به حق ما دعوت می‌کنند».
زهرا، بهترین شهرها، سالم‌ترین مواضع؛ از امیرمؤمنان، علی بن‌ابی‌طالب (ع) درباره سالم‌ترین و بهترین شهرها و موضع‌ها، به هنگام ظاهر شدن شمشیرها و نازل شدن فتنه‌ها سوال شد. حضرت فرمودند: «سالم‌ترین نقاط در آن روز شهر قم است. زمانی که در خراسان اغتشاش روی دهد و میان مردم گرگان و طبرستان جنگ درگیرد و سیستان خراب شود. در آن زمان، سالم‌ترین مواضع، شهر قم است. قم شهری است که از آنجا یاران بهترین مردم از جهت پدر و مادر، جد و جده و عمو و عمه بر می‌خیزند. آن شهر، زهرا نامیده شده است».
 شهر انصار، حرم اهل بیت، شهر پر برکت، قطعه‌ای از بیت‌المقدس، بحر، معدن شیعیان، بلد امین و... از دیگر نام‌ها و اوصافی  است که برای قم عنوان شده است.

قم شروع کرد
من درباره جوان‌های قم، هم خاطرات دارم، هم اطلاعات متعدد و فراوانی دارم... قبل از آنکه مبارزات در سال ۴۱ و ۴۲ اوج بگیرد، اینجا ما نشانه زیرکی جوانان قم و هوشمندی آنها را مشاهده کردیم. من فراموش نمی‌کنم در همین جلوی کوچه حرم یا آن طرف خیابان، کوچه‌ ارگ، کیوسک روزنامه‌فروشی بود؛ خبرهای روزنامه‌ها را در آنجا می‌زدند. ماها از درس که برمی‌گشتیم، می‌ایستادیم تیتر این روزنامه‌ها را نگاه می‌کردیم. وقتی در مساله‌ انجمن‌های ایالتی و ولایتی، دولت طاغوت مجبور به عقب‌نشینی شد و آن تصویب‌نامه را باطل کرد، من دیدم این جوان‌هایی که حول و حوش همین کوچه حرم و توی خیابان ارم بودند - که این جوان‌ها را غالباً می‌دیدیم و هیچ تصور نمی‌کردیم که اینها با اندیشه سیاسی و مسائل سیاسی سر و کاری داشته باشند - آمدند به ما گفتند ما موفقیت روحانیت را در مقابل دولت طاغوت به شما تبریک عرض می‌کنیم. جوانان قمی که به حسب ظاهر برکنار بودند، به ما طلبه‌ها که هیچ آشنایی هم با هم نداشتیم، می‌آمدند تبریک می‌گفتند.
من از همان وقت به ذهنم رسید که این چه روحیه‌ای در جوان قمی است - دانشجو که آن وقت در قم نبود؛ جوان دانش‌آموز یا حتی غیر دانش‌آموز؛ جوان بیکار - که نسبت به مساله مبارزه و نهضت و پنجه درافکندن روحانیت با دولت طاغوت، اینجور حساس است.  بعد که مسائل سال ۵۶ پیش آمد، قم خودش را نشان داد؛ حقیقتاً به معنای واقعی کلمه، رهبری حرکت مردم در خیابان‌ها و حضور در میدان‌ها و ایستادگی در مقابل پنجه‌های چدنی و خشن دستگاه را قم شروع کرد. همین جوان‌های قمی آمدند توی خیابان‌ها، خون‌هاشان بر زمین ریخته شد؛ البته مأمورین نظام طاغوت را حسابی هم اذیت کردند! آن زیرکی جوان‌های قم و شیطنت آنها، مأمورین را حسابی سردرگم هم می‌کرد.
بعد مساله انقلاب پیش آمد. همه جا قم در صفوف مقدم بود. این لشکر علی‌بن‌ابی‌طالب جزو لشکرهای موفق در دفاع‌مقدس و در خطوط مقدم بود. در همه امتحان‌های بزرگ، قمی‌ها از عهده امتحان خوب برآمدند؛ صف مقدم هم جوان‌ها بودند. من می‌خواهم شما جوان امروز که احساس دارید، اندیشه دارید و شور و شعور دارید، این شناسنامه پرافتخار نسل جوان قمی را از چند دهه پیش به این طرف در مقابل چشم داشته باشید.
قمی‌ها در انقلاب نقش‌آفرینی کردند. در دفاع‌مقدس نقش‌آفرینی کردند؛ بعد از تمام شدن جنگ- بویژه بعد از رحلت امام بزرگوار که سایه‌ ایشان از سر ما کوتاه شد- نقش‌آفرینی جوان‌های قمی بارزتر هم بوده است، این نکته مهمی است.
توجه بکنید، از سال‌های آخر دهه اول انقلاب به بعد دشمنان انقلاب و جبهه دشمن با استفاده از کارشناس‌های ایرانی سیاستی را طراحی کردند
- چون غیرکارشناس‌های ایرانی به این نکته توجه پیدا نمی‌کردند؛ کسانی که طرف مشورت‌شان قرار می‌گرفتند ایرانی بودند- و آن سیاست این بود که از قم آنتی‌تز انقلاب درست کنند، یعنی همان‌طور که انقلاب از قم جوشید، یک ضد انقلاب هم از قم به وجود بیاورند. قم حوزه روحانیت است. حوزه علمیه ظاهراً در قم است اما این جمع حوزوی در معنا در همه کشور منتشر است. این طلبه قمی که در قم ساکن است، در شهر خود، در روستای خود صاحب نفوذ است. از سرتاسر کشور در اینجا جمعند. آن روزی که افراد این حوزه برای تعطیلی یا برای کاری به منازل خود می‌روند، معنایش این است که حوزه در سرتاسر کشور منتشر می‌شود. پس هر فکری در اینجاست، هر ایده‌ای در اینجاست، هر عزم و اراده‌ای در اینجاست، هر حرکت و جهت‌گیری‌ای در اینجاست در واقع در سرتاسر کشور یک امتدادی دارد. این را بیگانه‌ها نمی‌فهمیدند؛ آمریکایی‌ها نمی‌توانستند این حقیقت را تحلیل کنند. این را یک خودی، یک ایرانی، یک آشنا به طبیعت روحانیت می‌توانست بفهمد. این را به آنها یاد دادند، لذا سعی کردند در قم زمینه فتنه را فراهم کنند. من چون نمی‌خواهم از کسی اسم بیاورم، اسم نمی‌آورم و عبور می‌کنم. در همان سال ۵۸ و ۵۹، هم مردم قم، هم مردم تبریز حماسه آفریدند؛ نه فقط حماسه آمدن توی میدان و مشت گره ‌کردن، بلکه حماسه معنوی، حماسه شعور، حماسه تحلیل درست. بعد از رحلت امام هم به شکل دیگری همین اتفاق در قم افتاد. اینجا هم مخالفین و دشمنان- عمدتاً دشمنان بیرون مرز؛ اصل آنهایند- طراحی کرده بودند که بتوانند این آنتی‌تز را در اینجا به وجود بیاورند. اگر قمی‌ها غافل بودند، اگر جوان‌های قم از تحلیل عاجز بودند، اگر آن هوشمندی لازم را نمی‌داشتند، مشکلات بیش از اینها می‌شد؛ این حقیقت امر است، این بیان واقع نسبت به مجموعه جوان در قم است.04/۰۸/1389 (بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم‌)


Page Generated in 0/0107 sec