printlogo


کد خبر: 211206تاریخ: 1398/4/16 00:00
نقدی بر مجموعه شعر «چشمان بی‌شکیب» سروده عبدالرحیم سعیدی‌راد
نوازش روحی زخمی

حمیدرضا شکارسری: زبان خود به خود ماهیتی محدودیت‌ساز دارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؛ محدودیتی که حاصل لزوم ارتباط معنایی و حتی موسیقایی بین کلمات است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. می‌توان به جای «به سینما رفتم» بگوییم به سینما شدم اما نمی‌توانیم بگوییم به سینما ترسیدم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ترکیبات و عبارات جدید صرفا با رعایت مختصات ترکیبات و عبارات قبلی قابل انتخاب و جایگزینی است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. حالا اگر به این مورد محدودیت‌زا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، عنصر موضوع سخن را هم اضافه کنیم، کاملا متوجه دشواری مشکل محدودیت زبان می‌شویم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. موضوع و درونمایه کلام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، چارچوبی می‌سازد که به هر کلمه و ترکیبی مجوز عبور و حضور در متن را نمی‌دهد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. شعر هم چون از جنس زبان است، با همین محدودیت‌ها روبه‌رو است‌‌‌‌‌‌‌‌‌. با این حال ذات هنری شعر همواره تلاش دارد از این محدودیت‌ها بگریزد و به آزادی در جهانی خیالی دست یابد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. پس فرضا می‌توان به جای جمله نخستین این نوشتار گفت: به سینما پرواز کردم! «چشمان بی‌شکیب» مجموعه شعری است از شاعر و نویسنده نام‌آشنا «عبدالرحیم سعیدی‌راد» که به تمامی درباره دزفول و مردم آن در مواجهه با دفاع‌مقدس سروده شده است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. محدودیت موضوع طبعا سعیدی‌راد را در حوزه تخیل شاعرانه محدود و مقید کرده است اما باید پذیرفت که هر موضوعی همین شرایط را برای زبان ایجاد می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. در واقع می‌توان گفت هیچ متنی رها از این محدودیت قابل تصور نیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. اما متن‌‌های دیگر صرفا محدود به معنا و موسیقی کلمات‌‌اند اما شعرهای این مجموعه محدودیت موضوعی را هم به محدودیت کلامی افزوده است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. گفتنی است این اشعار در یک بازه زمانی طولانی سروده و اینک گزینه و گردآوری شده است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. شعر دفاع‌مقدس از همان ابتدا به دلیل اتصالی تاریخی و شاعرانه با حادثه عاشورا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، به‌رغم روساختی حماسی، همواره ژرف‌ساختی سوگمندانه داشته است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. پس از پایان جنگ نیز به دلیل ختم عملیات رزمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، وجه سوگ و نوستالژی سال‌‌های شهادت و شهامت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، برجسته‌‌‌‌‌‌تر هم شد. شعرهای مجموعه مورد بحث در همین راستا قابل تحلیل است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. مجاورت حماسه و سوگ با برجستگی و استیلای سوگ:
«سلام ‌ای جنگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، این میدان تقدیر
سلام ‌ای موشک، ‌ای خمپاره، ‌ای تیر
سلام ‌ای شیرمردان بلانوش
دلاور پیشگان زخم بر دوش»
و تنها در چند بیت بعد:
«الهی سینه‌ای دارم بر آتش
دلی مظلوم مانند سیاوش
دلی هم‌صحبت گل‌‌های پرپر
دلی هم ناله با زخم ابوذر»
شاید بتوان این همنوایی سوگ و حماسه را از ویژگی‌‌های سبکی شعر دفاع‌مقدس دانست که به وفور در اشعار این مجموعه به چشم می‌‌‌‌‌‌‌‌آید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. هر چقدر وحدت موضوعی در این مجموعه بارز است، تنوع قالب هم جلب توجه می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. مثنوی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، غزل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، دوبیتی و رباعی هم زمان حضور دارد اما در همگی دزفول و شهدای آن در مرکز توجه است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. این مرکزیت گاه و چه بسیار گاه متن را به نظم تنزل می‌دهد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. طبیعی است که وقتی کلام شعر بر همخوانی متن و واقعیت صحه بگذارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، تخیل مجال چندانی برای پرواز نمی‌یابد و در حوزه محدود خیال‌آفرینی نظم آرام و قرار می‌گیرد یا از آن گروه از صورت‌‌های خویش بهره می‌برد که گره‌گشایی از آن چندان دشوار نیست:
شهر «دانش»‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، مهد «سوداگر» تویی
«حاج عظیم» و «سیف» و «عنبر سر» تویی
همره «مومن» چو بر بام آمدی
چون «کمیلی‌فر»‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، «دل آرام» آمدی
شور «سبحانی‌تباران» زنده‌باد
«کابلی» و «قانع» و «صالح نژاد»
در واقع در این فرازها شور تعهدی فرامتنی شاعر را فرا می‌گیرد و بیان صریح محتوا بر بیان پیچیده آن برتری می‌یابد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. حال آنکه از سعیدی‌راد حتی در همین مجموعه اشعاری می‌یابیم که سعی در برقراری نوعی تعادل میان بیان ملتزم و ایدئولوژیک و بیان شاعرانه دارد:
«یک تکه از روح صدایم را زمین خورده است
آن تکه دیگر کنار سنگرم... آنجاست
پاهای توفانی من دور از هم افتادند‌‌‌‌‌‌‌‌
یک پای من اینجا و پای دیگرم آنجاست»
با گذشت 30 سال از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، هنوز هم شاهد سرایش و انتشار مجموعه شعرهایی چون «چشمان بی‌شکیب» با همین موضوع هستیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. این شعرها امروز چه کاربردی دارند و به کجای جان مخاطبان خود چنگ می‌اندازند؟ گفتیم که شعر دفاع‌مقدس از همان ابتدا هم به طور کامل حماسی نبود که با پایان جنگ خاتمه بپذیرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. با پایان جنگ این شعر به وجه نوستالژیک و سوگمند خود رغبت بیشتری نشان داده و عمیق‌‌‌‌‌‌تر از پیش به تحلیل شاعرانه جنگ و پیامدهای آن می‌پردازد و روح زخمی رزمندگان و جانبازان و آزادگان و جمیع یادآوران و یادکنندگان جنگ را می‌نوازد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.  بادا که دیگر شعله جنگی فروزان نگردد و شعر دفاع‌مقدس تا آن وقت که باید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، تنها بر تندیس ماندگار 8 سال دفاع‌مقدس ملت بزرگ ایران سروده شود!


Page Generated in 0/0058 sec