سیدمحمد حسینی: یک سال از بازداشت غیرقانونی اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی در آلمان میگذرد. یک سال بازداشت ظالمانه و توهینآمیز که هم تمام حقوق و عرف بینالملل درباره مصونیت دیپلماتها را زیر سوال برد و هم به آزمونی برای دستگاه دیپلماسی کشورمان بدل شد؛ آزمون عزت و غیرت که متاسفانه وزارت امور خارجه در این آزمون سربلند نبوده است.
تیرماه گذشته دادستانی فدرال آلمان مدعی شد این دیپلمات ایرانی مستقر در وین، مشکوک به همکاری با زوجی است که قصد حمله به تجمع گروهک تروریستی منافقین در پاریس را داشتهاند. «توماس اشنول» سخنگوی وزارت خارجه اتریش نیز همان زمان در یک کنفرانس خبری اعلام کرد: «از ایران خواستهایم مصونیت این دیپلمات را لغو کند». دستگاه قضایی بلژیک هم حکم به بازداشت این دیپلمات ایرانی داد و به این ترتیب اسدالله اسدی در ۴۸ ساعت موقعیت دیپلماتیک خود را از دست میدهد. بازداشت و همچنین تصمیم دولت اتریش برای سلب مصونیت دیپلماتیک از یک دیپلمات ایرانی، گذشته از آنکه اتفاقی نادر و استثنایی در دنیای دیپلماسی به حساب میآید، برخلاف نص صریح حقوق دیپلماتیک نیز بود، چرا که طبق این حقوق نمیتوان یک دیپلمات را به هیچ عنوان توقیف یا بازداشت کرد. حتی بر اساس این حقوق، دیپلماتها را نمیتوان تحت تعقیب قانونی قرار داد. در پیمان وین یا کنوانسیون وین درباره روابط دیپلماتیک بهعنوان مهمترین معاهده مربوط به حقوق دیپلماتیک آمده است: مصونیت دیپلماتیک اساساً قابل نقض نیست.
مهرماه سال گذشته دادستانی آلمان اسدالله اسدی را که در این کشور تحت بازداشت قرار داشت به بلژیک تحویل داد. طبق این گزارش، اسدی در زندانهای بلژیک نیز مورد بازجویی قرار گرفته و آنگونه که «وطنامروز» مطلع شده این دیپلمات ایرانی تا ماهها از حق بدیهی ملاقات با دیگران در مدت بازداشت نیز محروم بوده است!
در تازهترین اخبار پیرامون اسدی، سخنگوی وزارت امور خارجه هفتم خردادماه در نشست هفتگی با خبرنگاران در پاسخ به پرسش خبرنگاری در این زمینه عنوان کرد این موضوع در دستور کار دستگاه دیپلماسی و سایر نهادهای داخلی قرار دارد و اقدامات و رایزنیهای دیپلماتیک در جریان است. وی افزود: گشایشهای خوبی در این زمینه حاصل شده است. وکیل ایشان در حال اثبات بیگناهی ایشان است و رایزنیهای ما با کشورهای اروپایی ادامه دارد و اقدامات حقوقی و دیپلماتیک نیز در جریان است.
چرا دیپلماسی پای کار نیامد؟
بازداشت و زندانی کردن اسدالله اسدی بهعنوان یک دیپلمات برخوردار از مصونیت دیپلماتیک امری بیسابقه در دنیای دیپلماسی است، چرا که دیپلماتها به فرض انجام اقدامات غیرقانونی حداکثر توسط کشور میزبان بهعنوان عنصری نامطلوب معرفی شده و اخراج میشوند. چنانکه معاهده وین صراحت دارد بر اینکه نمیتوان یک دیپلمات را به هیچ عنوان توقیف یا بازداشت کرد و اینکه مأموران دیپلماتیک علاوه بر مصونیت دیپلماتیک دارای مصونیت محل اقامت، مصونیت اموال و مصونیت اسناد و مکاتبات نیز هستند. کنوانسیون وین در موضوع مصونیت قضایی نیز اشاره دارد بر اینکه این مصونیت شامل مصونیت کیفری، مصونیت مدنی و اداری، مصونیت از ادای شهادت و بالاخره مصونیت از اقدامات اجرایی است. طبق این کنوانسیون، مصونیت قضایی شامل دیپلماتها، کارمندان اداری و فنی و خانواده آنان نیز میشود. از این بالاتر قرارداد وین در بخش مصونیت کیفری، انجام یا عدم انجام اعمالی را که در کشور پذیرنده جرم تلقی میشود اساسا برای دیپلماتها جرم نمیداند.
بر همین اساس در موارد مشابه در کشورهای دیگر و از جمله در کشورمان که کم هم نبوده هیچ خبری دال بر بازداشت یک دیپلمات منتشر نشده است. شاهد مثال این رویه عدم رسیدگی قضایی به یک دیپلمات مجرم سعودی در تهران در اواخر سال 91 یا صرفا اخراج دیپلماتهای روس از آلمان و نه بازداشت آنها در فروردینماه سال گذشته است؛ دیپلماتهایی که متهم به قتل یک جاسوس دوجانبه در لندن بودهاند.
با همه اینها و در نتیجه مماشات وزارت امور خارجه ایران در یک سال گذشته، بازداشت اسدالله اسدی، دیپلمات مظلوم ایرانی در کشورهای اروپایی یکسال به طول انجامیده است. درباره چرایی عدم پیگیری جدی حقوق این دیپلمات از سوی دستگاه دیپلماسی فرضیههای متعددی مطرح شده است که مهمترین آنها گره خوردن پیگیری این پرونده به روند مذاکرات برجامی ایران و 3 کشور اروپایی بوده است. بازداشت اسدی تقریبا 2 ماه پس از خروج آمریکا از برجام و شروع مذاکرات موسوم به برجام اروپایی میان ایران با 3 کشور آلمان، فرانسه و انگلیس انجام شده است. از همان زمان بسیاری از کارشناسان معتقد بودند وزارت امور خارجه به این علت سرنوشت اسدی را به صورت جدی پیگیری نمیکند که اولویت این دستگاه، خروجی مذاکرات اروپایی است نه چیر دیگری. نکته جالب توجه این ماجرا آنجاست که این مذاکرات البته به جایی نرسید و در شرایطی که تروئیکای اروپایی ابتدای مذاکرات به ایران وعدههای متعددی چون تضمین خرید نفت یا برقراری مبادلات مالی و بانکی داده بود، در نهایت و پس از چند بار خلف وعده از یک شرکت ذیحسابی مشترک موسوم به اینستکس رونمایی کرد که به تصریح خود اروپاییها سامانهای برای مبادله نفت در برابر غذا و دارو بود! بر همین مبنا روزنامه «وطنامروز» 15 اسفند سال گذشته در گزارشی نوشته بود: « اکنون که برجام و SPV به ماجرای توهینآمیز INSTEX تبدیل شده، آقای ظریف دیگر چه چشمداشتی از اروپاییها و فرانسویها دارد که حاضر نیست اسناد حمایت فرانسه از منافقین و ضد انقلاب را در دست بگیرد و با استفاده از آنها برای آزادی اسدالله اسدی، دیپلمات مظلوم کشورمان اقدام کند؟»
خنجر از پشت
با این حال این انتظار وجود داشت که با مشخص شدن خروجی مذاکرات با 3 کشور اروپایی و در حالی که حسن روحانی سامانه اینستکس را توخالی و به دردنخور نامیده بود، وزارت امور خارجه بیش از پیش و پیگیرتر از قبل آزادی اسدالله اسدی را پیگیری کند. اما اظهارات چندماه قبل یک دیپلمات نزدیک به ظریف که در مصاحبه با یک خبرگزاری دولتی نیز بیان شده بود نشان داد امید بستن به اروپاییها در قضیه اینستکس تنها دلیل عدم پیگیری آزادی اسدی نبوده و به اصطلاح عمق فاجعه بیش از اینهاست. علی ماجدی، سفیر پیشین ایران در آلمان بهمنماه گذشته در گفتوگو با خبرگزاری دولتی ایسنا طی اظهاراتی شگفتانگیز عملا اتهامات اروپاییها به دیپلماتهای ایرانی را تایید کرد و گفت: «ما نتوانستیم طی این مدت اعتماد اروپاییها را جلب کنیم. اروپاییها با ما کار میکنند ولی به ما اعتمادی ندارند. میبینیم که در این چند وقت چه مسائلی بین ایران و اتحادیه اروپایی رخ داده است. من نمیخواهم مسائل را بازگو کنم ولی این اتفاقات باعث شده اعتماد اروپاییها به ایران از بین برود. با دو، سه عمل اشتباه، اعتمادی که در حال ایجاد شدن بود از بین رفت. باید به کسانی که معتقدند با انجام برخی عملیاتها یا خودسریها میتوان منافع ملی کشور را تامین کرد، به صراحت گفت تصور آنها اشتباه است و اقدامات آنها نه در راستای افزایش قدرت ایران، بلکه ضد قدرت است... اروپاییها درباره ادعاهایی که مطرح کردهاند اسنادی آوردهاند که ما نمیتوانیم آن را به راحتی رد کنیم. اگرچه آنها نیز نمیتوانند این اسناد را براحتی اثبات کنند. ما میبینیم هنگامی که آقای روحانی به اتریش سفر میکند مسائل آلمان رخ میدهد. قبل از آن نیز مسائل دیگری وجود داشت. آنها با یک دوگانگی در سیاست ایران مواجه شدهاند، آنها شواهدی برای ادعاهای خود دارند که میتوانند روی آن دست بگذارند و اینجاست که من میگویم این اقدامات این احساس اعتماد و امنیت را بین ما و اروپا دچار مشکل میکند. روابط بینالملل مبتنی بر احساسات نیست، بلکه مبتنی بر واقعیت است و یک حرکت اشتباه هر چند کوچک میتواند این احساس امنیت را از بین ببرد. ما در داخل کشور با موضوعی همچون «عملیات خودسرانه» مواجه هستیم، آیا میتوانیم منکر شویم که در خارج از کشور نیز نمونهای از این اتفاقات رخ نمیدهد؟ عملیاتهایی که اعتماد را دچار خدشه میکند».
بیان این اظهارات از سوی یک دیپلمات نزدیک به ظریف گذشته از آنکه در برخی رسانهها به زدن خنجر از پشت به اسدالله اسدی و سایر دیپلماتهای ایرانی در اروپا تعبیر شد، نشان داد بخشهای مهمی از دستگاه دیپلماسی عملا اتهامات غربیها به دیپلماتهای ایرانی را پذیرفتهاند و چهبسا عدم پیگیری جدی آزادی اسدی در همین نگاه غلط نهفته باشد.
ابوالفضل ظهرهوند، سفیر سابق ایران در ایتالیا در گفتوگو با «وطنامروز» درباره رفتار غیرقانونی اروپاییها با اسدی:
باید دیپلمات آنها را بازداشت کنیم
با گذشت یک سال از بازداشت اسدی، دیپلمات مظلوم ایرانی در اروپا انتقادها از وزارت امور خارجه درباره عدم آزادی او افزایش یافته است. ابوالفضل ظهرهوند که سابقه سفارت در یک کشور اروپایی (ایتالیا) را هم دارد، معتقد است دستگاه دیپلماسی در این ماجرا باید اقدام متقابل انجام میداد. او در گفتوگو با «وطنامروز» همچنین تاکید کرد وزارت امور خارجه در ماجرای اسدی هزینه - فایده کرده است.
***
یک سال از بازداشت غیرقانونی آقای اسدی دیپلمات ما در اروپا میگذرد؛ شما به عنوان کسی که سابقه کار دیپلماتیک در اروپا داشتهاید، با توجه به این نکته که این رفتار قبلاً هم توسط غربیها در برخورد با دیپلماتهای ما تکرار شده، این موضوع و همچنین نوع حمایت وزارت امور خارجه از کارمند خود را چطور ارزیابی میکنید؟
من از اقدامات وزارت امور خارجه اطلاعی ندارم ولی اینکه توانستهاند آقای اسدی را در بازداشت نگه دارند جای تعجب دارد، چون ایشان به عنوان یک دیپلمات از مصونیت سیاسی برخوردار است و درنهایت میتوانند وی را به عنوان عنصر نامطلوب از آن حوزه ماموریت اخراج کنند اما به هیچ عنوان قابل توجیه نیست با بهانههایی مثل ارتباط و تماس با فردی که بعدا در جای دیگری به آن شخص اتهام وارد کردند قصد اقدامی را داشته، آقای اسدی را متهم کنند.
حضور آقای اسدی در حوزه ماموریت خاص خود طبق یک توافقنامه است و پروتکلهای خاص خود را دارد و طرف مقابل هم در تهران فردی را دارد که او هم مشغول یکسری فعالیتها و تماسهاست. اگر ایشان با فردی که در حوزه ماموریت خود تماس گرفته شخصی بوده که حضورش در آن کشور غیرقانونی بوده و شرایط کنسولی آن کشور را نقض کرده بحثی جداگانه است اما شخص مورد تماس به اذعان خودشان تبعه آن کشور و شهروند اروپا بوده است و بر این اساس شاید بتوانند به آن فرد اشکال بگیرند ولی به فرد تماسگیرنده با آن شهروند نمیتوانند ایرادی وارد کنند. الان سفارتخانههای فعال در تهران مشغول چه کاری هستند؟ مشغول جمعآوری اطلاعات هستند و با برخی تماس میگیرند و اگر در کار یک سفارتخانه خارجی در کشور ایرادی وارد شود در حالت اول میتوانیم با شهروند ایرانی برخورد کنیم که چرا با یک فرد خارجی در تماس بوده است و در حالت دوم میتوانیم به آن کارمند سفارت عنوان کنیم شما قواعد مربوط طبق کنوانسیون وین را زیر پا گذاشتی و اقدام شما خلاف پروتکل است، از نظر ما ادامه کار شما غیرقانونی است و به عنوان عنصر نامطلوب باید خاک ایران را ترک کنید.
در شرایطی که آنها غیرمنطقی و غیرقانونی عمل میکنند حق اقدام متقابل داریم، یعنی اگر دیپلمات ما را بازداشت میکنند ما نیز باید دیپلمات آنها را در تهران بازداشت کنیم. اینکه بگویند شما با فردی تماس داشتی و آن فرد متهم شده قصد و نیتی برای اقدامی خاص داشته این مسأله اتهامی را متوجه طرف ایرانی نمیکند. دیپلماتهای ما در خارج کشور با هرکسی که بخواهند میتوانند تماس برقرار کنند که در نهایت آن کشور مورد نظر میتواند از برقراری تماس ممانعت به عمل آورد. این یک قاعده رایج برای ماموریتهای مربوط به دیپلماتها، وابستههای نظامی و... است و حیطه کار آنها مشخص است. اینکه بگویند چرا تماس گرفتی به هیچوجه جرم نیست و آن شخص مورد تماس که متهم واقع شده، هر اقدامی هم میخواسته انجام دهد با قوانین آن کشور طرف است.
به اقدام متقابل اشاره کردید؛ چرا وزارت امور خارجه دست به این کار نزده است؟
اگر من وزیر امور خارجه یا رئیسجمهور بودم اینگونه برخورد میکردم که اگر دیپلمات من را بازداشت میکردند من هم دیپلمات آنها را بازداشت میکردم، اگر اخراج میکردند من هم اخراج میکردم؛ این اقدام متقابل در همه جای دنیا مرسوم است. ببینید! درباره آقای اسدی مدرکی بهدست نیاوردهاند و فقط میگویند شما با کسی تماس گرفتی که از نظر ما آن فرد قصد انجام اقدامی را داشته! خب! این به ایران ربطی ندارد. ما باید بدانیم که چه اتفاقات و روندی در جریان است. فردی که کشورها در این چارچوب میپذیرند و شامل موارد ماموریت میشود کارش جمعآوری اطلاعات است و باید اطلاع پیدا کند علیه ما چه وضعیتی در جریان است.
دانمارک اتهاماتی به ما وارد کرد در حالی که رهبر گروهکی که اقدامکننده عملیات تروریستی در اهواز بود در دانمارک حضور داشت. ما باید این کشور را متهم میکردیم ولی سکوت کردیم و چیزی نگفتیم. این نوع رفتار طرف مقابل را تشجیع میکند و موجب خواهد شد به خود حق بدهند هر اقدام نامطبوع و نامناسبی را که دوست دارند انجام دهند. ما باید برخورد متقابل و متوازن داشته باشیم.
سال گذشته گفتوگویی با آقای قاسمی، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه داشتیم که گفتند دیپلماتهای ما در منطقه ماموریت خود مصونیت دارند و از آنجا که ایشان (آقای اسدی) در اتریش بوده، دیگر در آلمان مصونیت نداشته که بازداشت شده؛ از جهت حقوقی این مسأله چطور قابل بررسی است؟
نه! وقتی صحبت از دیپلمات میکنیم یعنی آن فرد دارای مصونیت سیاسی است و به همین خاطر است که وقتی از کشوری به کشور دیگری میرود ویزای سیاسی و شینگن دارد. امروز با یک اتحادیه اروپایی مواجه هستیم که از یک نقطه وارد آن و از نقطهای دیگر خارج میشوید. اگر این طور باشد چطور اتحادیه اروپایی به فکر تاسیس دفتر در تهران است؟ ضمن اینکه همانطور که عرض کردم اساسا یک دیپلمات را به صرف اینکه با کسی تماس گرفته نمیتوانند بازداشت کنند و درنهایت میتوانند وی را به عنوان عنصر نامطلوب اخراج کنند. حتی مواردی وجود داشته است که دیپلمات در کشوری تصادف کرده و موجب کشته شدن تبعه آن کشور شده که آن فرد را از آن کشور اخراج کردهاند. نوع برخورد ما است که به آنها اجازه گستاخی میدهد، بنابراین همهچیز به نوع برخورد ما بستگی دارد.
برخی معتقدند اینکه وزارت امور خارجه و دولت درباره آقای اسدی و همچنین در قبال اقدامات انجامشده علیه سفارت ایران در کپنهاگ و لندن اقدام متقابلی انجام نمیدهند، معطل برجام هستند؛ تحلیل شما در اینباره چیست؟
این به نوع نگاهی که این مدیریت به روابط با اتحادیه اروپایی و انتظاراتی که از این اتحادیه دارد و هزینه- فایدهای که میکند بستگی دارد؛ اینگونه که در این مقطع که میخواهم اینستکس را راهاندازی کنم و دستاورد جدیدی به دست بیاورم، آیا بهصرفه است به خاطر یک کارمند یا مامور، مناسبات موجود را بر هم بزنم. طرف مقابل ما را در موضع ضعف میبیند، چراکه ما خود را نیازمند اینستکس نشان دادیم و به این دلیل نمیخواهیم رابطهمان خراب شود، آنها این نیاز ما را بخوبی فهمیدند، لذا نوع واکنش آنها تند است ولی اگر به امامزادهای مثل اینستکس یا برجام دخیل نبندیم آنها به ما نیاز پیدا خواهند کرد؛ قضیه روشن است.
نیازی به اروپا نداریم، چراکه اروپا برای ما کاری نمیتواند انجام دهد و انجام هم نخواهد داد. اروپا همانطور که در این 6 سال کاری انجام نداد، بعد از این هم انجام نخواهد داد. آنها برای حضور و تداوم حضورشان در منطقه و بردن منابع و کسب بازار منطقه به کشورهای منطقه نیاز دارند. امروز با یک اروپای ضعیف، پیر و گرفتار مواجهیم و نقش ایران به عنوان یک مولفه تعادلبخش و امنیتساز برای همه دنیا بویژه اروپاییها آشکار است، همانطور که در سوریه، عراق و خلیجفارس نشان دادیم و آنها نیز این نکته را بخوبی میدانند. به هر ترتیب ما باید از بیتحرکی مدیریتی سوال کنیم. در عین حال باید توجه داشته باشیم این مسأله ممکن است به یک رویه تبدیل شود، یعنی وقتی در موضوع آقای اسدی به هر دلیل تحفظ میکنیم و چرتکه میاندازیم و هزینه- فایده میکنیم بیتوجه به اینکه این روند ممکن است به یک رویه تبدیل شود، در مقاطع آتی هم دچار مشکل خواهیم شد.
به بحث اینستکس اشاره کردید؛ نظرتان راجع به اینکه اروپا اعلام کرد اینستکس عملیاتی شده چیست؟
اینستکس یک وعده مینیاتوری است و در تراز ما نیست. اینستکس چه کاری میتواند بکند؟ این ساز وکار درنهایت میتواند بگوید ما به شما دارو میدهیم. الان هم که از تراکنش چند میلیون دلاری صحبت میکنند. با این شرایط مگر گره ما باز میشود؟ اگر به GDP کشور نگاه کنیم ما جزو 20 قدرت اقتصادی جهان هستیم. خب! چنین کشوری با این عظمت که یک چنین ترازی دارد خودش را باید معطل چند میلیون دلار کند؟ آن هم تازه فعلا وعدهاش را میدهند. در واقع اروپایی ها به این وسیله در حال خریدن زمان هستند تا ببینند نتیجه اتفاقاتی که انتظار دارند در محیط پیرامونی و داخلی ما و درباره روابط با آمریکا یا خروج انگلستان از اتحادیه اروپایی رخ دهد، چه خواهد شد. زمان مهمترین فاکتور برای غرب است و میتواند ایران را در برجام منفعل نگه دارد. همانطور که امید ایران به برجام 6 سال برای غرب فرصت فراهم کرد و ما خیلی از موقعیتها و ظرفیتها را از دست دادیم.
موضوع اینستکس در واقع نوعی بیاحترامی به خودمان است. این ادبیات زشت تاثیرات بلندمدت دارد و یک تصویر ذهنی غلط از اقتدار و دیپلماسی ایران به افکار عمومی منعکس میکند. ما برجام را پذیرفتیم که گشایشی در تراز ملی اتفاق بیفتد و رفع کامل تحریمها بالمره رخ دهد اما امروز کارمان به جایی رسیده که باید صدقه اینستکس را قبول کنیم؟ ضمن اینکه این نحوه برخورد بر روابط ما در منطقه و کشورهایی مثل چین و روسیه تاثیر منفی میگذارد و چهرهای ضعیف از ایران نشان میدهد.