گروه سیاسی: سال 2001 میلادی «جک استراو» تبدیل به نخستین وزیر خارجه انگلیس شد که بعد از انقلاب سال 57، به ایران سفر میکرد. او بعد از این در طول دوره 5 ساله بعدی که وزیر خارجه این کشور بود بهصورت متناوب به ایران آمد. توافق 3+E3 در سال 2003 برای تعلیق تمام فعالیتهای هستهای ایران که در زمان دولت محمد خاتمی و با مذاکرهکنندگانی چون حسن روحانی و محمدجواد ظریف صورت گرفت، در کارنامه کاری جک استراو جا دارد. حالا او بعد از گذشت 18 سال از نخستین زمانی که به ایران سفر کرد، کتابی را منتشر کرده و به بدبینی و بیاعتمادی تاریخی ایرانیان نسبت به انگلستان پرداخته است. از این کتاب هفته گذشته رونمایی شد و با وجود اینکه هنوز در کتابفروشیهای بریتانیا برای فروش وجود ندارد، از طرف بسیاری از سایتهای فروش کتاب و منتقدان بررسی شده است.
به گزارش «وطنامروز»، کتاب استراو با نام «کار، کار انگلیس است؛ درک کردن ایران» به بازار عرضه میشود و اشارهای دارد به تکیهکلام قدیمی مصطلح بین ایرانیان در زمانهای قدیم تا به امروز که هر اتفاق سیاسی بدی در کشور میافتاد را به دخالت انگلیسیها در امور داخلی ایران نسبت میدادند. استراو خود به این مساله معترف است که ایرانیان خاطره خوبی از انگلیس در مسائل داخلی خود ندارند. او که به مناسبت انتشار کتابش با شبکه 4 تلویزیون انگلیس مصاحبه میکرد، در پاسخ به این سؤال که آیا کشورهای غربی ایران را میشناسند و درک میکنند، گفت: «اصولاً به دلیل عدم درک ایران و نوع تفکر سیاسی و منطقی که منجر به ایجاد انقلاب در ایران شد، بریتانیا و ایالاتمتحده در قبال ایران و در درون ایران بسیار بدتر از کشورهایی عمل کردند که زمانی در استعمار آنها بوده است. ما تاریخچهای از روابط با ایران داریم که به مردم ایران نشان داده است کودتای سال 1953 علیه دولت مصدق توسط بریتانیا و آمریکا انجام شده و در همین حال تاریخ دخالتهای این 2 کشور در مسائل داخلی ایران که به مدتها قبل از این برمیگردد. این تاریخچه بسیار مهم است. اینکه ایرانیان برای مدتهای زیادی از دولت دموکراتیک برخوردار نبودهاند، به دلیل همین حوادثی است که در گذشته اتفاق افتاده و باید زمانی که به فکر مذاکره با ایران هستیم، این بکگراند تاریخی را نیز در نظر داشته باشیم».
وی در ادامه این مصاحبه افزود: «البته ایران سابقه تاریخی برخورد ما با کشورهای همسایهاش را نیز میبیند. نوع جنگ در عراق و درگیر شدن انگلستان در این جنگ که هنوز هم هزینهها و تبعات منفی خودش را دارد، باعث شده است ایران در زمان معاصر نیز اعتمادی به بریتانیاییها نداشته باشد».
از سوی دیگر در یکی از نقدها به کتاب به مساله جالبی که در کتاب استراو نیز به آن اشاره شده، پرداخته شده و آمده است: «در بین دیپلماتهای انگلیسی لطیفه و شوخیای تلخ وجود دارد که بیان میکند «ایران تنها کشور در جهان است که هنوز انگلستان را جزو یکی از ابرقدرتهای جهان حساب میکند». با این حال برای بسیاری از ایرانیان این مساله جوک و لطیفه نیست و با انبوهی از خاطرات تلخ همراه است. در طول 2 قرن گذشته، انگلستان در داخل ایران همیشه در حال ترتیب دادن حوادث و اتفاقاتی بوده است که در نهایت بتواند هدف این کشور را در منطقه خاورمیانه تأمین کند. این اقدامات از زیر سیطره داشتن منابع نفتی ایران، تنباکو و سیستم بانکی شروع شده و به برکنار کردن دولت مصدق در کودتای آمریکایی - انگلیسی سال 1953 رسیده است. همه این اتفاقات و در عین حال جنگ خونین 8 ساله ایران و عراق که ایران را بهتنهایی در برابر عراق به نمایندگی از بسیاری از کشورهای دنیا قرار داد، باعث شد اعتماد بسیاری از ایرانیان به غرب و علیالخصوص انگلستان بشدت کاهش یابد. در شرایطی که ایران در حال دستوپنجه نرم کردن با تحریمهای غربی و بهخصوص تحریمهای آمریکایی است و کشورهای اروپایی مانند انگلستان نیز در این زمینه کمکی به دولت ایران نمیکنند، جک استراو، وزیر پیشین خارجه بریتانیا در کتاب خود به روابط پیچیده 2 کشور و همچنین به تاریخچه فرهنگی، روانشناسی و تاریخی کشوری پرداخته است که در کل دنیا آنطور که باید شناخته نشده و همیشه شناخت غلطی نسبت به آن در غرب وجود داشته است».
اگرچه منتقدان مانند نقدنویسان نشریه ساندیتایمز، بر این عقیدهاند که کتاب جدید جک استراو میتواند تصویر روشنی از تاریخچه روابط 2 کشور ارائه کند اما ادعاهای استراو در این کتاب درباره اینکه نظام جمهوری اسلامی حکومتی دموکراتیک نیست و آزادی در ایران وجود ندارد و ادعاهای نخنما و قدیمی در این باره، همه نشان میدهد با وجود اینکه وزیر پیشین خارجه انگلستان، درباره دلایل تاریخی تیرگی روابط بین ایران و انگلستان تحقیقات زیادی کرده و تلاش کرده است انباشتهای تاریخی ذهن غربی را به سمت تغییر در نگرش خود بهپیش ببرد اما باز هم درک درستی از جامعه ایران ندارد.
کتاب او با این خاطره از سفر او به ایران در سال 2015 آغاز میشود که به همراه همسرش برای سفری ماجراجویانه و فرهنگی به ایران میآید اما در ادامه راه زمانی که به دیدن اماکن تاریخی ایران میرود، مردم با روی باز از او استقبال نمیکنند و در یکی از بازدیدهای خود، با نامهای 2 صفحهای روبهرو میشود که در آن با جزئیات شرح داده شده است که چرا مردم ایران از او خوششان نمیآید. استراو البته نوع نگرش ایران نسبت به سفرش را حاصل نگرش مردم به عملکرد او در دوران وزارتش نمیداند و معتقد است گروهی از بسیجیان و وابستگان به سپاه پاسداران سفر او را از سفری فرهنگی به سفری وحشتناک تبدیل کردند و به همین دلیل است که نشان میدهد «نفهمیدن ایران و مردم ایران به همان صورتی که هستند و وجود دارند» نهتنها در گذشته باعث ایجاد اشکال در سیاستگذاریهای انگلستان شده، بلکه در زمان حاضر نیز همین مقاومت در برابر درک ایران و فرهنگ و سیاست و مردمش است که باز هم مثل معروف «کار، کار انگلیسیهاست» را بر سر زبانها آورده است.
جک استراو با نگاه به تاریخ روابط ایران و انگلستان، از ماجرای رویترز و گرفتن انحصاری حق ساخت راهآهن، کانال، معادن و همه صنایع ایران در 70 سال آینده که با رشوهای 200 هزار پوندی معادل 23 میلیون پوند امروز انجام شده بود، صحبت کرده و کمکم به کمکهای انگلستان به عراق در زمان جنگ با ایران رسیده است. او بعد از صحبت درباره مذاکرات ایران با اروپاییها در سال 2003، درنهایت به ماجرای عقبنشینی ترامپ از توافق هستهای پرداخته و جنگطلبان مستقر در کاخ سفید مانند جان بولتون را علت اصلی این اقدام دانسته است. او با اشاره به پولهایی که جان بولتون از سازمان منافقین برای سخنرانیاش در مراسم سالانه آنها میگرفته، بیان کرده است تنها نگاه او به ایران، نگاه تغییر رژیم است و سیاستهای او در قبال ایران رساندن دولت ترامپ به جایی است که جز جنگ راه چاره دیگری نباشد.