مصطفی محدثیخراسانی: سال 1380 بلافاصله پس از کوچ به تهران به لطف و عنایت استاد علی معلم دامغانی به جمع اعضای شورایعالی شعر در مرکز موسیقی سازمان صداوسیما پیوستم و توفیق همجواری با بزرگانی چون استاد مشفق کاشانی، حمید سبزواری، حسین اسرافیلی، نصرالله مردانی، پرویز بیگی حبیب آبادی و ناصر فیض که از قبل با آنها مراودت و آشنایی کامل داشتم را یافتم و در کنار این ارجمندان 2 شاعر پیشکسوت دیگر بودند که حوزه تخصص و زبان شعری آنها یکی آذری و دیگری کُردی بود و تازه با آنها آشنا میشدم؛ استاد محمود دستپیش و استاد ستوده. مدت 10 سال عضویت در این شورا و دیدار در جلسات چندساعته هر هفتهای، مودت و محبتی عمیق بین اعضای شورا ایجاد کرده بود و من که تربیتشده خراسان بودم و سایه بزرگانی چون ذبیحالله صاحبکار، غلامرضا قدسی، احمد کمالپور، محمد قهرمان، علی باقرزاده و مرحوم پدرم را در این تربیت بر سر داشتم، قدردان شأن و مقام و منزلت پیشکسوتان بودم و آدابدان احترام گذاشتن و پاسداشت آنان، چنین بود که عنایت پیران این جمع را نسبت به خودم به شکل متفاوتی حس میکردم، خصوصا از جانب استاد مشفق کاشانی، استاد حمید سبزواری و استاد محمود دستپیش. محمود دستپیش که زندگی پر فراز و نشیبی را پشت سر گذرانده بود، اصالتا اردبیلی بود اما در شهر باکو به دنیا آمده بود. سال 1317 در 4 سالگی مجدد به ایران مهاجرت میکنند. سالهایی که من توفیق همجواری با ایشان در شورای شعر را داشتم مصادف شد با درگذشت همسر ارجمند استاد که بسیار فراق ایشان بر استاد گران آمد، با اینحال کماکان استاد دستپیش با انرژی و دقت و ظرافت تمام به کارهای تحقیقی و پژوهشی در حوزه ادبیات آذری اهتمام داشت و در همین جلسات شورایعالی از نخستین اعضایی بود که در تمام این سالها زودتر از بقیه در جلسه حضور پیدا میکرد. خاطرهای فراموشنشدنی از ایشان دارم که برمیگردد به سالهای حدود 1383 که به اتفاق تعدادی از دوستان شاعر و به همت انجمن شاعران ایران به کشور آذربایجان سفر کرده بودیم. در آن سفر استاد دستپیش در آرامگاه مفاخر شهر باکو توانست بعد از دهها سال آرامگاه مرحوم پدرشان را پیدا کند و حالی عجیب برایشان وارد شد که جمع همسفران را بشدت متاثر کرد.
-----------------------------
* اشاره به کتابی با همین عنوان از استاد دستپیش که با همکاری استاد حسین اسرافیلی منتشر کرده است.