گزارش «وطنامروز»؛ وقتی ساخت دنباله «برکینگ بد» بهانهای برای آموزش احترام به سلیقه مخاطب میشود
احسان سالمی: برای ما که یکی از فیلمسازهای شاخص بینالمللی سینمایمان در سالهای اخیر، اساسا متخصص ناتمام گذاشتن قصهها با پایانهایی باز است، تصور اینکه دغدغه سرنوشت نامعلوم کاراکتر اصلی یک سریال محبوب بتواند بهانهای برای ساخت دنباله آن بعد از چند سال شود، کمی سخت است! اما این اتفاق به نظر سخت با ساخت فیلم سینمایی «الکامینو» به عنوان دنبالهای بر سریال پرطرفدار «برکینگ بد» محقق شد تا هم بعد از چند سال دوستداران یکی از پرمخاطبترین سریالهای تاریخ از سرنوشت نامعلوم کاراکتر «جسی پینکمن» باخبر شوند و هم هالیوود یک بار دیگر نشان دهد چگونه احترام به سلیقه مخاطب، میتواند تبدیل به یک بازی برد - برد شود!
هر عملی عکسالعملی دارد
«اگر قرار باشه من هر کاری که دوست داشتم انجام بدم و بعدش برام هیچ عواقبی نداشته باشه، دیگه زندگی چه معنایی داره؟»؛ این یکی از معروفترین دیالوگهای سریال «برکینگ بد» بود؛ دیالوگی که والتر وایت، کاراکتر اصلی این سریال خطاب به جسی پینکمن، شاگردش که بعدها همکارش شد، گفت. این جمله به تعبیری، عصارهای از همه آن چیزی است که «برکینگ بد» میخواهد به مخاطبش بگوید؛ اینکه هر عملی عکسالعملی دارد و وقتی مسیر زندگیتان را به سمت راهی پرخطر همچون مسیر والتر وایت و جسی پینکمن میبرید، باید آماده عواقب آن هم باشید. قصه «برکینگ بد» که بعدها توسط یکی از سریالسازان داخلی نیز کپی شد، قصه معلمی شیمی است که پس از آنکه متوجه بیماری سرطان خود میشود تصمیم میگیرد برای نجات وضعیت مالی خانواده خود پس از مرگش، وارد مسیر تولید مواد مخدر صنعتی شود؛ مسیری که او را از انسانی منزوی تبدیل به یک هیولای تمامعیار میکند. نکته مهم در ارتباط با «برکینگبد» این بود که برخلاف بسیاری از سریالهای معروف این سالها همچون «بازی تاج و تخت»، با یک پایان راضیکننده و قابل قبول به کار خود پایان داد؛ با این همه مسأله نامعلوم ماندن سرنوشت کاراکتر جسی پینکمن به عنوان یکی از 2 شخصیت اصلی سریال گلایه همیشگی طرفداران سریال بود، گلایهای که نتفلیکس را به این فکر انداخت تا این بار با ساخت یک اثر سینمایی، کار ناتمام نسخه سریالی «برکینگ بد» را تمام کند.
«ال کامینو» جانشین خلف «برکینگ بد»!
«ال کامینو» عنوانی بود که نتفلیکس تصمیم گرفت بر دنباله «برکینگ بد» بگذارد. آرون پال در این فیلم همانند سریال، نقش جسی پینکمن را ایفا میکند. داستان فیلم ادامهدهنده ماجرای قسمت پایانی نسخه سریالی «برکینگ بد» است و به این موضوع میپردازد که سرنوشت کاراکتر جسی پینکمن در نهایت چه میشود. «ال کامینو» با وجود اینکه ارتباط بسیار زیادی با نسخه سریالی دارد و اساسا اگر مخاطبی سریال «برکینگ بد» را ندیده باشد، نمیتواند ارتباط چندانی با نسخه سینمایی برقرار کند اما از جانب منتقدان مورد توجه قرار گرفت. واکنش منتقدان به فیلم «ال کامینو» در مجموع مثبت بوده است. برای نمونه در وبسایتهای تخصصی همچون «راتن تومیتوز» از مجموع بیش از 50 نقدی که درباره فیلم نوشته شده بیش از 90 درصد آنها مثبت است! یا در نمونهای دیگر از مجموع حدود 30 نقدی که در وبسایت تخصصی متاکریتیک درباره این اثر به ثبت رسیده، بیش از 20 مورد آنها نقدهایی مثبت است که نشاندهنده آن است که اغلب منتقدان همچون نسخه سریالی «برکینگ بد»، با دنباله سینمایی آن نیز ارتباط برقرار کردهاند. نکته مهم آن است که اغلب حامیان نسخه سینمایی «برکینگبد»، بر این مسأله تاکید داشتند که فیلم ساخته شده به عنوان دنباله این مجموعه، بخوبی توانسته قابلیتهای قصهگویی و روایتگری آن را زنده و البته برخی حفرههای داستانی سریال را نیز پر کند که از این نظر به قول «هنک استوور» منتقد روزنامه واشنگتن پست: «دیدن این فیلم و ساخت آن لزوما از ندیدن و نبودنش بهتر است».
وقتی تلویزیون کمکحال سینما میشود
آنچه در ارتباط با ساخت دنباله سینمایی سریال «برکینگ بد» اتفاق افتاد، ابتکاری جالب توجه است که میتواند الگویی برای فیلمسازان و سریالسازان ایرانی هم باشد. مسأله پاسخگویی به خواست و نظر مخاطبان در ارتباط با محصولات نمایشی پرمخاطب درسی است که هالیوود در این ماجرا به همه سینماگران میدهد. این در شرایطی است که اتفاقا ما در فضای تولید محصولات نمایشی در داخل کشور خودمان محصولاتی را داریم که با وجود استقبال مخاطبان در نهایت حتی در همان مرحله اولیه پخش سریال نیز ناقص ماندهاند و این توهینی آشکار به خواست، نظر و البته شعور مخاطبان بود! اما کمپانیهای بزرگ تولیدکننده محصولات نمایشی در جهان با در نظر گرفتن سلیقه مخاطبان، دست بر موضوعاتی میگذارند که میدانند تولید آن دامنه مخاطبانشان را گستردهتر خواهد کرد. حالا چه این دنبالهسازی از طریق ساخت دنبالههایی متعدد برای آثار سینمایی مهم از قبیل «جنگ ستارگان» و «انتقامجویان» و... باشد و چه این دنبالهسازی، حاصل همکاری و همیاری سینما با تلویزیون باشد که نتیجهاش بشود تولید «الکامینو». نکته دیگر در این ماجرا شیوه استفاده درست سینما از سوژههایی است که میتوان از طریق محصولات تولید شده برای مدیوم تلویزیون به آنها رسید. چه ایدهای بهتر از اینکه برای مشخص شدن وضعیت مبهم یکی از کاراکترهای سریالی پرمخاطب همچون «برکینگ بد» با استفاده از ظرفیت سینما، اثری را تولید کرد تا هم مخاطبان آن مجموعه تلویزیونی را جذب کرد و هم از ظرفیت تلویزیون برای جذب مخاطب به سینما استفاده کرد؟
***
خاطرهبازی یا دنبالهسازی مسأله این است
نسبت عکس این ماجرا یعنی تبدیل فیلم سینمایی به سریال نیز صادق است و میتوان از ظرفیت فیلمهای محبوب سینما برای خلق مجموعههای نمایشی برای تلویزیون استفاده کرد؛ ایدهای که استفاده از آن میتواند در سینما و تلویزیون ما نیز مورد توجه قرار بگیرد.
الکامینو البته در کنار حامیان جدی، مخالفان جدی نیز داشت. بخش عمدهای از انتقادات به این نکته برمیگشت که این فیلم سینمایی بیشتر حکم نوعی خاطرهبازی برای طرفداران «برکینگ بد» را دارد و شاید به همین خاطر هم بود که سازندگان آن حتی در حد 2 سکانس کوتاه هم که شده بود از حضور کاراکتر «والتر وایت» در قصه این فیلم سینمایی استفاده کردند.
به عبارتی کسانی که نسخه سریالی «برکینگ بد» را ندیده بودند، پتانسیل کمی برای برقراری ارتباطی جدی و عاطفی با قصه «جسی پینکمن» و اتفاقات رخ داده برای او داشتند.
به تعبیر یکی از منتقدان جدی این اثر سینمایی «واقعیت این است که El Camino نمیداند قرار است پایان داستان جسی پینکمن را روایت کند یا ادای دینی سینمایی به Breaking Bad باشد.» و این نکته را باید جدیترین نقد به این فیلم دانست.
اتفاقی که به شکل طبیعی بخشی از جذابیت نسخه سینمایی را نسبت به سریال کم میکند. بویژه آنکه نسخه سینمایی بر استفاده از فلشبک و روایت غیرخطی داستان اصرار دارد و همین شیوه روایت است که باعث میشود فیلم برای طرفداران «برکینگ بد» تبدیل به قصهای دیدنی با همان کیفیت سریال باشد که قرار است حفرهها و نواقص روایی سریال را پر کند و برای آنها که سریال را ندیدهاند، تبدیل به اثری پر از نماهای طولانی با روایتی خستهکننده شود.