رضا عدالتیپور: اعلام موضع امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در رابطه با وضعیت ناتو منجر به واکنشهای متفاوتی از سوی مقامات عالیرتبه کشورهای اروپایی عضو و غیرعضو اتحادیه اروپایی شد. به همان میزان که آنگلا مرکل واکنش منفی نسبت به این موضع داشت، مقامات روسیه از صحبتهای مکرون حمایت کردند. در همین رابطه در گفتوگو با دکتر «حسن بهشتیپور»، کارشناس مسائل روسیه و ناتو به بررسی دلایل اظهارات مکرون و راهبرد روسیه درباره ناتو و تقابل با آمریکا پرداختیم.
***
* برخی رسانهها و کارشناسان صحبتهای مکرون را با برچسب «اغراقآمیز» پوشش دادند و عنوان کردند این اظهارنظر چندان جدی نیست.
در واقع صحبتهای آقای مکرون جنبه هشدار و تهدید داشت. به نظر من این صحبتها بسیار جدی و مهم است. مکرون با این صحبتها قصد داشت نشان دهد ناتو در موقعیت باثباتی نیست و اختلافهای جدی در رابطه با آینده آن وجود دارد. یکی از مهمترین دلایل این اختلافات هم بدون شک گسست مواضع کشورهای عضو نسبت به تحولات بینالملل و رفتارهای غیرقابل پیشبینی آمریکای دوران ترامپ است.
ناتو همیشه در بین اعضای خود شاهد بروز اختلافاتی بوده اما اینبار یک تضاد جدی بین بدنه ناتو (فرانسه) و رهبری آن (آمریکا) پیش آمده است. رویکرد متفاوت ترامپ نسبت به روسای جمهور قبلی سبب شده نظم حاکم میان متحدان این کشور دستخوش تغییر شود. درخواست ترامپ از کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی مبنی بر افزایش سهم خود برای تامین هزینههای ناتو تا حدود 2 درصد تولید ناخالص داخلی نشان داد مانند دیگر پیمانها و معاهدات قبلی، آمریکا خواستار کاهش هزینهکرد خود و مشارکت عملی بیشتر اعضاست.
* به نظر میرسد این درخواست آمریکا نارضایتی همه کشورهای عضو را به همراه داشته اما دلیل اینکه امانوئل مکرون به صراحت نسبت به این موضوع واکنش نشان داده چیست؟
مسأله این است که فرانسه، ایالات متحده را یکی از عوامل برگزیت و تضعیف اتحادیه اروپایی میداند، از این رو است که در یک سال اخیر تلاشهایی در تقابل و ابراز تضاد منافع با آن داشته است. اما اینکه تا چه میزان توانایی موازنه و رقابت با آمریکا را داشته باشد، موضوعی است که منوط به همکاری و اتحاد بیشتر کشورهای اروپایی است. چه اینکه رئیس آینده کمیسیون اروپا نیز طی روزهای گذشته در اظهاراتی کنایهآمیز خواستار بهرهگیری اروپا از زبان قدرت شد اما اینکه اروپاییها بتوانند به رویای ارتش واحد اروپایی جامه عمل بپوشانند، در مقطع زمانی فعلی چندان متصور نیست.
* نکته قابل تأمل در این بین موضعگیری مقامات روسیه در حمایت از صحبتهای مکرون بود؛ آیا روسها به دنبال ایجاد یک پیمان نظامی جدید در برابر ناتو هستند؟
روسیه همواره گسترش و قدرت ناتو را در تضاد با امنیت ملی خود قلمداد میکند اما این به معنای آن نیست که به دنبال برپایی یک پیمان نظامی در برابر ناتو باشد. دلیل این امر هم جدای از هزینه بالا، رویکرد فعلی روسها در تعاملات بینالمللی است.
در حال حاضر روسها در حوزه سیاستخارجی به دنبال گسترش تبادلات اقتصادی هستند و نسبت به ایالات متحده نیز موضع شفافی دارند و آن مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا است. روسها سالهاست سیاست چندجانبهگرایی در سیاستخارجی را در دستور کار دارند و همین امر سبب شده که همزمان در پیمانها و معاهدات تجاری مختلفی در اقصی نقاط دنیا عضو شوند.
* آیا مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا میتواند در قالب ایجاد یک پیمان نظامی جدید تبلور پیدا کند؟
مقابله با یکجانبهگرایی به عنوان یک راهبرد در سیاست خارجی روسیه ابزارهایی دارد که موضوع انعقاد یک پیمان نظامی قوی در حد پیمان ورشو که در دوره شوروی سابق منعقد شده بود یکی از آنهاست اما واقعیت امر این است که استراتژیستهای روسیه و تصمیمگیران این کشور تا چندین دهه با توجه به توانایی، منابع و رویکرد، این گزینه را به هیچ عنوان مدنظر نخواهند داشت. آنها درصدد هستند یکجانبهگرایی آمریکا را با شبکهسازی و همکاری با کشورهایی مثل چین، هند، اتحادیه اروپایی و حتی ایران محدود و کنترل کنند.
نظام بینالملل پس از جنگ دوم جهانی تا دهههای متمادی شاهد نظام دوقطبی بود و کشورها یا عضو بلوک غرب بودند یا شرق. کشورها بر اساس بلوکبندی موجود در پیمانهای تعریف شده از جانب قطبهای سیاسی عضو میشدند اما در سیستم چندجانبهگرایی، کشورها براساس منافع در پیمانهای مختلفی عضو میشوند.
* با این حساب روسیه گسترش ناتو را تا کجا تحمل خواهدکرد؟ ضمن اینکه ما شاهد جنگ سایبری روسیه و آمریکا در دوره حاضر هستیم.
روسیه مجموعهای از کشورها را در گفتمان امنیت ملی خود مورد نظر قرار داده که در صورت پیوستن آنها به ناتو یا دخالت آمریکا در آنها به جدیت با آن برخورد خواهد کرد. به عنوان مثال، اگر کشورهای اوکراین، مولداوی و گرجستان اقدامی در جهت عضویت در ناتو انجام دهند چنانکه قبلا شاهد آن بودیم، روسیه از مشت آهنین در برابر آنها استفاده خواهدکرد اما این حساسیت در رابطه با کشورهای حوزه بالتیک یا لهستان کمتر است.
باید توجه داشت که شکل تخاصمات تا حد زیادی تغییر کرده و از فضای جنگ گرم به جنگهای سایبری و اقتصادی متحول شده است. البته در مواردی مثل سوریه و اوکراین شاهد تحرکات نظامی هستیم که این امر هم جنبه بازدارندگی و کنترل آمریکا از سوی روسیه را دارد.
باید در نظر داشت که نظام بینالملل در شرایط فعلی به دنبال موازنه در مقابل یکجانبهگرایی آمریکاست و ایالات متحده هم با استفاده از نهادهایی که پس از جنگ دوم جهانی تاسیس کرده در پی آن است که این موازنه را به نفع خود حفظ کند.