printlogo


کد خبر: 212634تاریخ: 1398/8/23 00:00
گفت‌وگوی «وطن امروز» با علی‌اکبر فرازی، سفیر اسبق ایران در مجارستان و رومانی
نقش ترکیه در ناامیدی مکرون از ناتو
تفاوت در اولویت‌های امنیت ملی، محل اختلاف اروپا و آمریکاست

رضا عدالتی‌پور*: به کار بردن واژه «مرگ مغزی» برای وضعیت فعلی ناتو  از سوی امانوئل مکرون در هفته گذشته سبب شد بحث واگرایی بین آمریکا و اروپا بار دیگر از سوی کارشناسان و برخی مقامات سیاسی مطرح شود. هرچند پس از گذشت چند روز، مکرون تحت تاثیر اظهارات صدراعظم آلمان به صورت تلویحی از موضع خود کوتاه آمد اما از نظر کارشناسان حوزه مطالعات اروپا و ناتو، این عقب‌نشینی به معنای پایان اختلاف‌ها نبود. چه اینکه آنگرت کرامپ کارن باوئر، وزیر دفاع آلمان در حمایت از موضع مکرون درباره مسأله رهبری ناتو گفت: «اگر من کسی بودم که در کاخ الیزه نشسته، نگران آن دسته از شرکای ناتو بودم که اقدامات‌شان را با دیگران هماهنگ نمی‌کنند». همین اظهارنظرها نشان از این واقعیت دارد که اجلاس آتی ناتو در لندن که دسامبر 2019  برگزار خواهد شد، محلی برای نمایش بیشتر این اختلافات خواهد شد. با توجه به اهمیت این موضوع با دکتر علی‌اکبر فرازی، سفیر اسبق ایران در مجارستان و رومانی و از کارشناسان خبره حوزه ناتو به‌ گفت‌وگو نشستیم. دکتر فرازی در این گفت‌وگو به واکاوی اظهارنظر مکرون و مخاطب هدف وی پرداخت و دلیل نیاز آلمان به ناتو را ناشی از یک نگرانی تاریخی عنوان کرد. 
* * *
* اختلاف‌ها در ناتو بر سر چیست و آیا این سازمان نسبت به ماموریت اولیه خود دچار تغییر ماهوی شده است؟
سازمان ناتو از زمان تشکیل تا امروز چندین بار دچار تغییر در اهداف و ماموریت‌هایش شده است. سازمانی که سال 1945 با هدف حمایت از اروپا و آمریکای شمالی در برابر اقدامات نظامی بلوک شرق و به فرماندهی ایالات‌متحده تاسیس شده ‌بود، پس از فروپاشی شوروی درصدد جذب کشورهای تازه تاسیس‌شده در آسیای میانه و حوزه بالتیک برآمد و توانست علاوه بر اینکه برخی از این کشورها را به عضویت سازمان دربیاورد، تا حدی وارد حوزه امنیتی شوروی سابق شود. این اقدام ناتو را می‌توان اولین تغییر آشکار این سازمان در ماموریت خود دانست.  
جدیدترین موضوعی که منجر به تغییر رویکرد ناتو شد بحث تغییر نگاه آمریکا به شرق بود. این رویکرد در اواخر دوره اوباما علنی شد. با توجه به رشد چشمگیر اقتصاد چین و قدرت‌یابی آن در عرصه‌های‌نظامی و اقتصادی، ایالات‌متحده در دهه گذشته در پی محدود کردن چین برآمد و به دنبال این بود که اقدامات این کشور را در شرق آسیا و دریای جنوبی چین کنترل کند. 
اختلافی که در سال‌های پایانی دولت اوباما بین اعضای ناتو تبلور پیدا کرد ناشی از موضوع بودجه‌بندی و اولویت‌های متفاوت بدنه ناتو با فرماندهی بود. در مبحث بودجه، ایالات متحده به تنهایی نزدیک به 70 درصد از بودجه ناتو را تامین می‌کند و 30 درصد دیگر از سوی 28 کشور دیگر عضو تامین خواهد شد. 
آمریکایی‌ها در حال حاضر بیش از 3 درصد تولید ناخالص داخلی‌شان را به بخش نظامی اختصاص داده‌اند ولی این عدد در کشورهای دیگر عضو ناتو کمتر است. ضمن اینکه آنها در پی کوچک‌سازی ناتو در اروپا از طریق کاهش نیرو و مدرن‌سازی ارتش برخی کشورها مثل رومانی هستند که این موضوع برای اروپا هزینه‌بر خواهد بود.  اینجاست که موضوع اولویت‌بندی در امنیت ملی مطرح می‌شود. کشورهای اروپایی و در رأس آنها آلمان و فرانسه دلیل این افزایش بودجه را در سیاست مهار چین توسط آمریکا می‌دانند، درحالی که آنها تضاد جدی منافعی با چینی‌ها ندارند. همین امر سبب شده در رابطه با نحوه تصمیم‌گیری‌های یکجانبه ایالات‌متحده و استفاده آن از ظرفیت‌های ناتو دچار اختلاف شوند.
 
* دلیل افزایش اختلاف‌نظر اروپا با آمریکا درباره مدیریت ناتو در دوره ترامپ چیست؟
این اختلاف‌نظرها شاید برای افکار عمومی موضوعی متفاوت و غیرقابل پیش‌بینی بوده است اما متخصصان و کارشناسان حوزه ناتو از اوایل قرن 21 و پس از انتشار اسناد امنیت ملی آمریکا در سال‌های پایانی دهه 90، امکان بروز اختلاف بین اعضای ناتو در تصمیم‌گیری و اتخاذ رویکرد را پیش‌بینی می‌کردند. 
انتخاب فردی مثل ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا باعث شد موضوع هزینه و فایده در تصمیم‌گیری‌های ایالات‌متحده درباره رویکرد آمریکا به ناتو علنی شود. ضمن اینکه ترامپ توانست از بحران اوکراین به‌عنوان حربه‌ای برای اعمال فشار بر اتحادیه اروپایی استفاده کند. بیشترین تاکید ترامپ هم در موضوع افزایش بودجه نظامی ناتو معطوف به کشورهای قدرتمند اروپایی مثل آلمان، فرانسه و ایتالیاست. 
2 موضوع مهم دیگر در رابطه با اختلاف‌نظر اروپا با آمریکا در مدیریت ناتو بحث اولویت‌های امنیت ملی و هماهنگی در ناتو است. برخلاف آمریکا که در پی مهار چین است، اروپا و در خط مقدم آن آلمان‌ها دچار یک روسیه‌هراسی تاریخی هستند که از جنگ دوم جهانی تا همین دهه اخیر نیز ادامه داشته است. با وجود سیاست‌های تنش‌زدای مسکو و تمرکز بر چندجانبه‌گرایی، آلمان‌ها و اعضای اتحادیه اولویت اول امنیت ملی خود را موازنه در برابر روسیه قرار داده‌اند. همین امر هم باعث شده مقامات آلمان به‌رغم میل باطنی و برخلاف برنامه‌های راهبردی‌شان، افزایش سهم تولید ناخالص داخلی در بودجه دفاعی را به تضعیف ناتو و استفاده روسیه از این وضعیت ترجیح دهند.  موضوع بعدی که در اظهارنظرهای مکرون مشخص شد، کنایه رئیس‌جمهور فرانسه به آمریکایی‌ها و ترکیه بود؛ اینکه ترکیه صرفا با هماهنگی با آمریکا به سوریه حمله نظامی کرده است و توجهی به مواضع دیگر کشورهای عضو ناتو نداشته، از منظر فرانسوی‌ها به معنای گسست اتحاد بین اعضای ناتو است. به هرحال ترکیه عضو پیمان ناتو است و مطابق ماده 5 ناتو چنانچه این درگیری به خاک ترکیه کشیده شود دیگر کشورهای عضو مسؤولیت مداخله و حمایت از ترکیه را خواهند داشت. اینجاست که وقتی خبرنگار از مکرون می‌پرسد آیا فرانسه در صورت حمله سوریه به ترکیه وارد جنگ خواهد شد؟ مکرون پاسخ می‌دهد نمی‌دانم.
 
* با این حساب در صورت افزایش این عدم هماهنگی‌ها و بیشتر شدن فشارهای آمریکا می‌توان شاهد تشکیل ارتش واحد اروپایی بود؟ 
واقعیت این است که مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه متاثر از رویکرد گلیسم (ژنرال دوگل) به دنبال این است تا اتحادیه اروپایی و در رأس آن فرانسه را به‌عنوان یک قدرت تاثیرگذار معرفی کند، صرف‌نظر از اینکه تا چه حد توان اجرای این راهبرد را دارد، این تفکر که اروپا باید مستقل از ایالات‌متحده امنیت خود را تامین کند، موضوعی است که علاوه بر فرانسوی‌ها به دغدغه مقامات دیگر کشورهای اروپایی نیز تبدیل شده است. نمونه آخر این مورد هم اظهارنظر رئیس آینده کمیسیون مشترک اروپایی است که قبلاً وزیر دفاع آلمان بود و تاکید داشت که اروپا باید زبان قدرت را نیز بیاموزد.  ضمن اینکه خانم مرکل در آیین سی‌امین سالگرد فروپاشی دیوار برلین بر لزوم تجهیز آلمان به تسلیحات نوین و راهبردی تاکید کرد که اینها نشان از یک نگاه ویژه دارد اما اینکه این اتفاق در کوتاه‌مدت یا حتی دهه آتی رخ دهد موضوعی است که چندان قابل تصور نیست. البته درخواستی که ترامپ داشته این است که افزایش بودجه نظامی این کشورها تا سال  2024 انجام شود و این بتدریج خواهد بود.
روزنامه‌نگار*

Page Generated in 0/0063 sec