شعیب بهمن*: پس از اینکه نیروهای آمریکایی از برخی پایگاههای خود در شمال شرق سوریه موسوم به «شرق فرات» خارج شدند، ارتش سوریه و نیروهای روسیه مشترکاً اقدام به گشتزنی و استقرار در برخی پایگاههای نظامی این منطقه کردند. حضور نیروهای روس در شمال سوریه بار دیگر این سوال را به ذهن افکار عمومی متبادر کرد که روسها در پی تصرف کشورهای منطقه هستند، حال آنکه حضور روسیه در سوریه را میتوان از 2 بعد خرد و کلان مدنظر قرار داد. درباره حضور روسیه در شمال سوریه از منظر تاکتیک سیاست خارجی (خُرد) توجه به این نکته ضروری است که بعد از حمله ترکیه به مناطق شمالی سوریه، وضعیت پیچیدهای در پرونده سوریه رخ داد و بهرغم اینکه معاون ترامپ در سفر به ترکیه خبر از آتشبس داد اما در عمل این اتفاق نیفتاد و در نهایت طی توافق پوتین با اردوغان قرار بر این شد که به منظور حفظ امنیت مرزهای شمالی سوریه و رفع دغدغههای ترکیه، حضور نظامیان روس و ارتش سوریه به این شکل باشد. براساس توافق انجام شده میان رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه و ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در بندر سوچی، شبهنظامیان کرد سوریه از ۳۰ کیلومتری مرزهای ترکیه دور میشوند و نیروهای پلیس نظامی روسیه و گارد مرزی سوریه در طول نوار موسوم به امنیتی مستقر خواهند شد. سیاست اصلی روسیه در قبال سوریه مبتنی بر حفظ تمامیت ارضی این کشور است و از این رو با ایده اجرای منطقه پرواز ممنوع مخالف است، بنابراین از هر تلاشی برای کاهش بحران در منطقه، تثبیت قدرت ارتش سوریه و احترام به حاکمیت ملی آن دریغ نکرده است. این رویکرد روسیه سبب شده آنها در صحنه نبرد نظامی در بحران سوریه فعال باشند و از این جهت با حضور در مناطق حساس و هزینهکرد نظامی مثل استقرار نیرو و تجهیزات برای مقابله با ناامنی و تروریسم، تاثیر قابل توجهی در روندهای مذاکراتی و تصمیمات سیاسی پیرامون بحران دارند. از این رو است که شاهد این هستیم پس از دیدار اردوغان و پوتین سطح تنش بین ترکیه و کردهای سوریه تا حد چشمگیری کاهش یافت. نکته بعدی اینکه روسیه همیشه از سران کشورهای ترکیه و سوریه خواسته که توافق آدنا را مدنظر قرار دهند. براساس این توافق، ارتش ترکیه میتواند تا 5 کیلومتر در داخل مرز سوریه به تعقیب تروریستها بپردازد. از منظر استراتژی (کلان) این رویکرد در سیاست خارجی روسیه نشان میدهد که این کشور نه به عنوان مداخلهگر که بهعنوان یک قدرت موازنهگر درصدد است از ضعف عملکرد ایالات متحده در کشورهایی که قبلا متحد آن بودند بهره حداکثری ببرد. پس از فروپاشی شوروی، روسیه بهعنوان نماینده اصلی آن بسیاری از متحدان سنتی خود مثل عراق و یوگسلاوی را تحت حمله نظامی آمریکا در تغییر دولت از دست داد. اما در چند سال گذشته روسها در یک رویکرد منسجم به دنبال این هستند تا با تقویت همکاری و روابط نظامی با کشورهای غرب آسیا، شمال آفریقا و حتی شبهقاره، نسبت به مدیریت بحرانهای جهانی تاثیرگذاری بیشتری داشته باشند و از این طریق توسعه اقتصادی خود را نیز به حداکثر برسانند. این رویکرد حتی در رابطه با متحدان قدیمی آمریکا در این مناطق هم مشاهده میشود، نمونه بارز آن گسترش روابط نظامی با ترکیه، مصر و حتی هندوستان در قالب تجارت تسلیحات و سیستمهای ضدموشک تا برگزاری مانورهای مشترک است. بدون شک تعاملات نظامی یکی از مهمترین سطوح روابط بین کشورهاست که میتواند نگاه مشترک در موضوعات امنیتی به دو طرف ارائه کند. همین موضوع هم سبب شد تاثیر روسیه در بحران سوریه و مدیریت ترکیه بیشتر از آمریکاییها باشد. آنچه مسلم است روسیه فعلی، روسیه چند دهه قبل نیست، این کشور تحت هدایت استراتژیستها و مدیرانی که ولادیمیر پوتین یکی از آنهاست به دنبال مدیریت بحران، مقابله با یکجانبهگرایی و بهرهگیری از ظرفیتهای قدرت نرم برای توسعه و افزایش قدرت اقتصادی خود است. از این جهت ضروری است در بررسی عملکرد روسیه در منطقه، نگاه تاریخی معطوف به روسیه تزاری و کمونیستهای شوروی را کنار بگذاریم.
کارشناس مسائل روسیه*