کنفدراسیون فوتبال آسیا هم در سالهای اخیر انتخابهای عجیب و غریب زیادی داشته که بسیاری از آنها فوتبالی به نظر نمیرسد و خبر از لابیهای پشت پرده میدهد؛ موضوعی که فوتبال ما همواره در آن ضعیف عمل کرده و قافیه را به رقبا باخته است. ضعف دیپلماسی ورزش که وزارت ورزش مسؤول آن است در این بین نقش بسزایی دارد. دستگاه ورزش متاسفانه منفعل عمل کرده و تنها هنرش این است که یک روز زودتر خبر باختن را به بیرانوند بدهد.
***
جایزه بهترین بازیکن آسیا در سال ۲۰۱۹ به «اکرم عفیف» قطری رسید تا فوتبال ایران یک بار دیگر در کسب این عنوان ناکام بماند؛ ایران از سال ۲۰۰۴ که علی کریمی برنده جایزه مرد سال فوتبال آسیا شد، هرگز نتوانسته به این عنوان برسد و حالا با ناکامی بیرانوند ما ۱۵ سال است که در کسب عنوان بهترین بازیکن آسیا ناکام ماندهایم که این طولانیترین ناکامی فوتبال کشورمان در کسب این جایزه است؛ فوتبالی که روزگاری با نفراتی چون علی دایی، خداداد عزیزی، مهدی مهدویکیا و علی کریمی از مدعیان همیشگی مرد سال آسیا بود حالا ۱۵ سال است که در حسرت این عنوان مانده است. دلیل اصلی این موضوع را باید در ناکامی تیمهای ملی و باشگاهی کشورمان در رقابتهای مختلف جستوجو کنیم؛ تیم ملی ایران سالهاست قهرمان آسیا نشده و تیمهای باشگاهی ما در لیگ قهرمانان آسیا اغلب ناکام بوده و در بهترین حالت دوم شدهاند. در چنین شرایطی و با توجه به اینکه AFC این جایزه را فقط به بازیکنان شاغل در آسیا میدهد و لژیونرهای حاضر در فوتبال اروپا جایزه جداگانهای دارند و معیار امتیازدهی هم بر اساس بازیهای ملی و باشگاهی بینالمللی است، بازیکنان ما کار سختی در رقابت با نفرات دیگر کشورها دارند و فوتبال ما که مانند گذشته ستارهساز نیست و در سطح تیمی هم موفقیتی نداشته، در این سالها یک ناکام مطلق در کسب عنوان بهترین بازیکن سال آسیا بوده است. کشور ما در سالهای اخیر چند باری تا مرز کسب این عنوان رفته ولی همواره قافیه را به دیگر کشورها باختهایم و امسال هم اکرم عفیف که با قطر به مقام قهرمانی جام ملتها رسید، این جایزه را به خانه برد. در سالهای گذشته هم نفراتی چون هادی عقیلی، فرشید طالبی، فرهاد مجیدی، علی کریمی و جواد نکونام که با تیمهای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا عملکرد خوبی داشتند، کاندیدا شدهاند و چه بسا اگر یک تیم باشگاهی ما در این سالها در آسیا قهرمان میشد، ما هم برنده این جایزه بودیم و 15 سال در حسرت آن نمیماندیم. علاوه بر ناکامی کشورمان در سالهای اخیر که شانس ما را کاهش داده، کنفدراسیون فوتبال آسیا هم در سالهای اخیر انتخابهای عجیب و غریب زیادی داشته که بسیاری از آنها فوتبالی به نظر نمیرسد و خبر از لابیهای پشت پرده میدهد؛ موضوعی که فوتبال ما همواره در آن ضعیف عمل کرده و قافیه را به رقبا باخته است. ضعف دیپلماسی ورزش که وزارت ورزش مسؤول آن است در این بین نقش بسزایی دارد. دستگاه ورزش متاسفانه منفعل عمل کرده و تنها هنرش این است که یک روز زودتر خبر باختن را به بیرانوند بدهد. یکی از این انتخابهای عجیب، انتخاب «عبدالکریم حسن» در سال ۲۰۱۸ بود؛ مدافع چپ تیم ملی قطر و باشگاه السد در حالی جلوتر از نفراتی چون سوزوکی و بیرانوند مرد سال فوتبال آسیا شد که حتی در کشور خود هم زیر سایه اکرم عفیف و «موئز علی» قرار داشت، آن هم در شرایطی که سوزوکی با کاشیما قهرمان آسیا شده بود و بیرانوند هم در جامجهانی درخشیده و با پرسپولیس تا فینال لیگ قهرمانان بالا رفته بود.
در چنین شرایطی و با توجه به اینکه تیم ملی تورنمنت مهمی در پیش ندارد، باید منتظر باشیم و ببینیم تیمهای باشگاهی و بازیکنان ما در این فصل از لیگ قهرمانان چه عملکردی خواهند داشت و آیا در سال ۲۰۲۰ ناکامی ما در کسب عنوان مرد سال آسیا پایان مییابد یا همچنان ادامه دار خواهد بود.
* عذرخواهی ناظمی از بیرانوند
مازیار ناظمی، مدیرکل روابط عمومی وزارت ورزش یک روز پیش از برگزاری مراسم برترینهای آسیا در توئیتی اعلام کرد علیرضا بیرانوند بهعنوان بازیکن سال قاره انتخاب نشده است؛ خبری که انتشارش پیش از برگزاری مراسم با گلایه دروازهبان تیم ملی روبهرو شد. حال او در توئیتی جدید از بیرانوند عذرخواهی کرده و نوشته: «از علیرضا بیرانوند عزیز برای اینکه نتونستم منظورم را در جهت حمایت از او بهعنوان نماینده ایران بدرستی بیان کنم و موجب ناراحتی او شدم صمیمانه عذرخواهی میکنم و قطعا جبران خواهم کرد. به دوستان فدراسیون هم عرض میکنم لشکرکشی هر ساله به مراسم این کنفدراسیون سعودیزه ارزشی ندارد».
* برای وزارت فقط بیرو مهم بود؟
در حالی که فوتبال ایران در مراسم انتخاب بهترینهای سال ۲۰۱۹ آسیا در 4 بخش نامزد بود اما از سوی وزارت ورزش و جوانان صرفا نام و عنوان علیرضا بیرانوند به چشم آمد. مراسم انتخاب بهترینهای فوتبال آسیا در سال ۲۰۱۹ میلادی در کشور هنگکنگ برگزار شد تا برترینهای قاره در این سال مشخص شوند، مراسمی که در آن علیرضا بیرانوند از ایران نامزد جایزه اصلی این مراسم بود و سردار آزمون، کتایون خسرویار، فدراسیون فوتبال ایران و مهدی جاوید دیگر نامزدهای ایرانی در بخشهای مختلف این مراسم بودند اما در هیچ بخشی، دست نمایندگان ایرانی به جایزه نرسید. مجموعه وزارت ورزش و جوانان، وزیر و برخی معاونان و مدیران این وزارتخانه روز گذشته درباره علیرضا بیرانوند و عدم موفقیت او در کسب عنوان مرد سال فوتبال آسیا پیام دادند و اظهارنظر کردند. حتی مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش در پیامی خطاب به دروازهبان تیم ملی نوشت: «شایستگی بیرانوند و فوتبال ایران بر بلندای آسیا قرار دارد. شایستگی ستارههای فوتبال ایران از جمله علیرضا بیرانوند عزیز را مایه مسرت و عزت و سربلندی جوانان فوتبال کشورمان میدانم... ستارهای چون بیرانوند بهعنوان فرزند رشید ایران با آن درخشش چشمگیر در جامجهانی بر بلندای این انتخابات است و انتخابهای امروز قطعا نمیتواند نفیکننده شایستگیهای فرزندان ایران باشد».
حال پرسش این است که چرا در پیامها و اظهارنظرهای مسؤولان وزارت ورزش صرفا نام علیرضا بیرانوند دیده میشود و از مهدی جاوید بهعنوان یکی از بهترینهای فوتسال آسیا و جهان، سردار آزمون بهعنوان یکی از بهترین لژیونرهای فوتبال در روسیه و نیز کتایون خسرویار که بهطور حتم نام او در جمع برترین مربیان قاره آسیا بهعنوان یک بانوی ایرانی افتخاری ارزشمند برای فوتبال ایران است، اسمی نیامده است؟ قطعا به همان میزان که حضور علیرضا بیرانوند بهعنوان یک دروازهبان در جمع 3 نامزد بازیکن سال فوتبال آسیا بسیار باارزش و تاریخی است و به واسطه همین حضور میتوان او را بهترین دروازهبان سال فوتبال قاره کهن نامید و باید از سوی مسؤولان ذیربط به این افتخار ارج نهاده شود، در عین حال وجود نامهایی همچون کتایون خسرویار، سردار آزمون و مهدی جاوید در جمع بهترینهای سال فوتبال آسیا بسیار ارزشمند است و براحتی به دست نیامده است.
به کار بردن اصطلاح پدر برای وزارت ورزش و جوانان از سوی اهالی ورزش بهطور حتم وظایف معنوی صاحب منصبان ورزش ایران را نیز چندین برابر میکند؛ جایی که نباید فرقی بین افراد و رشتههای مختلف ورزشی و ورزشکاران و مربیان زن و مرد از نگاه مدیران عالی ورزش وجود داشته باشد. وزارت ورزش و جوانان موظف است بهعنوان مرجع اصلی ورزش ایران فضایی را ایجاد کند که حمایتهایش چه در بعد مالی و چه از نظر معنوی به نسبت درستی بین رشتههای ورزشی و ورزشکاران ایرانی تقسیم شود، چرا که در غیر این صورت فضایی رقم خواهد خورد که یک نفر خود را فرزند اصلی و دیگری خود را در حکم فرزندخوانده ورزش میبیند و ممکن است برای یک ورزشکار و یک رشته ورزشی دلگرمکننده باشد و در سوی مقابل یأس و ناامیدی ناشی از تبعیض را برای دیگری به ارمغان آورد. بنابراین از مسؤولان این وزارتخانه انتظار میرود در بخشهای مختلف با نگرشی وسیع و جامعنگر، حمایت همهجانبه از تمام رشتههای ورزشی و ورزشکاران را مدنظر قرار دهند.