چندی پیش مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی تحت عنوان «اصلاح قوانین نظام بانکی، بررسی ابعاد و نحوه مواجهه با طرحها و لوایح پولی و بانکی» ضمن تشریح برخی ابعاد طرح جدید بانکداری در پایان تاکید کرده بود: این مرکز با کلیات این طرح و چارچوبهای اصلاحی در پیش گرفته شده در این طرح موافق و معتقد است تصویب آن میتواند کشور را در حوزه قوانین نظام پولی و بانکی چندین گام جلو ببرد. مرکز پژوهشها، کمیسیون اقتصادی مجلس را به عنوان یک ناظر بیرونی میداند که ذینفع مستقیم در قواعد و رویههای بانکداری مرکزی و بانکداری نیست و دلیل اصلی ارائه طرح بانکداری از سوی این کمیسیون را اعمال اصلاحاتی میداند که نمیتوان از دولت انتظار داشت. این اصلاحات عبارتند از:
* استقلال بانک مرکزی از دولت
بهرغم برخی تغییرات قوانین ناظر بر ساختار بانک مرکزی، در حال حاضر سهم حداکثری در ترکیب مجمع عمومی و شورای پول و اعتبار با اشخاص دولتی است. تنها مصوبه قانونی که در سالهای اخیر مرتبط با این حوزه تغییر کرد، مصوبه «نحوه اداره بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران» درباره شرایط عزل و نصب رئیسکل بانک مرکزی بود که در پی حکم پیشنهادی در الحاقیه برنامه پنجم توسعه، بعد از اختلاف میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، به نوعی چند گام عقبتر از قانون پولی و بانکی شد، زیرا براساس این مصوبه، رئیسکل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران به پیشنهاد وزیر امور اقتصادی و دارایی و بعد از تصویب هیأت دولت، با تأیید و حکم رئیسجمهور نصب میشود. عزل آن هم به اینصورت خواهد بود که رئیسکل بانک مرکزی به پیشنهاد رئیسجمهور و بعد از تصویب دوسوم اعضای هیأت دولت با حکم رئیسجمهور عزل میشود». بر اساس این رویه، روشن است که رئیسکل بانک مرکزی تحت نفوذ دولت قرار خواهد گرفت. لذا در حال حاضر بانک مرکزی از نظر فرآیند عزل و نصب رئیسکل کاملا وابسته به دولت و غیرمستقل تعریف شده و ابزاری است در دست دولت برای دستیابی به اهداف خود.
* شفافیت و پاسخگویی بانک مرکزی
اگر چه قانون پولی و بانکی مصوب 1351، الزامی جدی درباره شفافیت و پاسخگویی بانک مرکزی نداشته است و عملکرد بانک مرکزی در شفافیت، حتی در همان حدودی که قانون پولی و بانکی آن را بدان ملزم کرده نیز قابل دفاع نیست ولی به نظر نمیرسد هیچ دولتی انگیزهای برای پیگیری این موضوع داشته باشد. موضوع دیگر، اختلافهای بین ارکان دولت در این رابطه است؛ برای مثال وزارت امور اقتصادی و دارایی پیگیر این موضوع است که حسابرسی بانک مرکزی به سازمان حسابرسی (که ذیل وزارت امور اقتصادی و دارایی است) واگذار شود ولی بانک مرکزی استمرار وضع موجود و حسابرسی توسط هیأت نظارت را ترجیح میدهد.
* قوانین و مقررات مربوط به بانکهای دولتی
8 بانک کشور در حال حاضر بهصورت دولتی اداره میشود و مجمع عمومی آنها متشکل از وزرای دولتی است و ریاست مجمع نیز عموما وزیر امور اقتصادی و دارایی است. لذا از این جهت رابطه بانک مرکزی و وزارتخانهها بویژه وزارت امور اقتصادی و دارایی رابطه نهاد ناظر و شخص تحت نظارت است ولی بانک مرکزی اختیار کافی برای نظارت بر این بانکها را ندارد و درحال حاضر اختلاف جدی در حوزههای مختلف اعم از حاکمیت شرکتی، انتصاب هیأتمدیره و هیأت عامل و احراز صلاحیت آنها، رعایت شاخصهای نظارتی، مقررات انضباطی و انتظامی و ساختار ورشکستگی متناسب با آنها، فیمابین بانک مرکزی و وزارتخانههای دولتی بویژه وزارت امور اقتصادی و دارایی وجود دارد و به نظر نمیرسد از مسیر دولت این اختلافات مرتفع شود.
* نظارت بر بانکها
یکی از موارد اختلافی دیگر، موضوع نظارت بر بانکها و مؤسسات اعتباری است. اگر چه تاکنون این وظیفه به بانک مرکزی محول شده است ولی وزارت امور اقتصادی و دارایی به دلیل نظارت بر بازار سرمایه و بازار بیمه به دنبال ایجاد تمرکز در حوزه نظارت بر بازارهای مالی بوده و مدعی نظارت بر بانکها و مؤسسات اعتباری است. موضوع دیگر در این حوزه نظارت یکپارچه بانک مرکزی بر گروه مؤسسات اعتباری است که شامل نهادهای مالی بازارهای بیمه و سرمایه نیز میشود و مورد اعتراض وزارت امور اقتصادی و دارایی است. نمونه بسیار مهم در این باره صندوقهای سرمایهگذاری در اوراق بهادار با درآمد ثابت است که اگر چه تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار فعالیت میکنند ولی بانک مرکزی نیز مدعی ضرورت تنظیمگری آنها از حیث ورود به بازار پولی و بانکی است. موضوع سومی که در حوزه نظارت مورد اختلاف وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی است، تدوین استانداردهای تهیه صورتهای مالی بانکها و حسابرسی آنهاست که از سال 1395 تاکنون فیمابین بانک مرکزی و سازمان حسابرسی در جریان است و به نتیجه مطلوبی نرسیده و منجر به تأخیر در ارائه صورتهای مالی بانکها شده است.
***