ناهید تقوی: قهرمانان فیلم «در جبهه غرب خبری نیست»، نوجوانان آلمانی هستند که با تشویق معلمشان وارد جنگ اول جهانی میشوند. این قهرمانان ابتدا با ذوق و شوق وارد عرصه نبرد علیه دشمن میشوند اما در میانه راه هدف را گم میکنند و در انتها به پوچی میرسند. این فیلم اقتباسی از کتابی با همین عنوان اثر «اریش ماریا رمارک» است. هنگامی که قهرمان داستان در میانه جنگ با خودش میاندیشد، نمیداند برای چه میجنگد. علت جنگیدن خود را نمیداند. کتاب و به تبع آن فیلم نیز فیلم ضد جنگ و تلخی است که پوچی جنگ اول جهانی را نشان میدهد؛ جنگی که برخاسته از شهوات نفسانی بشر مدرن است. این جنگ شروع شد تا بشر نشان دهد با تکیه بر علم نوینی که بهدست آورده، چگونه میتواند زمین را نابود کند. مواجهه بشر مدرن با جنگ اول جهانی به قدری هولناک است که بعدا برخی متفکران به این فکر میافتند شاید حقیقتی وجود نداشته و همه چیز نسبی است. در ایران نیز جنگی 8ساله بین ایران و عراق رخ میدهد؛ جنگی که پیر و جوان در آن شرکت میکنند. اما این جنگ با جنگهای گذشته خود تفاوت جدی دارد؛ دیگر برای ایرانیان جنگی پوچ برای نشان دادن شهوت نفسانی انسان نیست، این جنگ مقاومتی مقدس علیه تجاوز دشمنانی است که نمایندهشان دولت بعث عراق است. انگیزه دینی رزمندگان ایران اسلامی، جنگ خشنی را که «رمارک» برای ما توصیف کرده است تبدیل به دانشگاه انسانسازی میکند. دیگر این اتفاق صرفا یک جنگ دهشتناک نیست، بلکه جهاد است، جهاد هم یعنی حراست و حفاظت از حدود انسانی. تمام جهادگران با رضایت تمام وارد عرصه جهاد میشوند تا در رشد معنوی به سوی کمال خویش حرکت کنند اما مسیر تمام رزمندهها برای رسیدن به کمال یکسان نیست و این مسیر برای عدهای از رزمندهها، در مسیر اسارت و در اردوگاههای عراق میگذرد. برخلاف سینما، کتابهای زیادی درباره نحوه زندگی اسرا در عراق نوشته شده است. اسارت یکی از سختترین مراحل زندگی یک فرد است که ممکن است آن را تجربه کند. به قول یکی از نوجوانان فیلم «23 نفر»: «فکر همه چیز را میکردند جز اسارت». معمولا در همه جنگها اسرا دچار رنجهای بسیاری میشوند و آنقدر رقتانگیز زندگی میکنند که برخی کشورها هنگام جنگ، اسرا را در اردوگاههایی به حال خودشان رها میکنند و سازمانهایی مانند هلالاحمر یا صلیب سرخ متولی امور اسرای جنگی میشوند. اما در کتابهایی که درباره دوره اسارت رزمندگان ایران اسلامی در اردوگاههای عراقی نوشته شده، ماجرا حکایت از روحیه و حال و هوای دیگری دارد. روحیه اسلامی اسرای ایرانی باعث شد آنها دوران اسارت خویش را با سلامتی روحی و جسمی سپری کنند. طبیعتا این روحیه را باید در فیلمهایی که درباره اسرا و آزادگان ساخته میشود، دید. فیلم «23 نفر» برگرفته از کتابی با همین عنوان درباره 23 نوجوانی است که زمان جنگ به اسارت نیروهای عراقی درمیآیند. فیلم بهخوبی رشد این نوجوانان را نشان داده است؛ فیلمی که آرمانخواهی را امری مذموم نمیداند. خیلی صریح عنوان میکند این نوجوانان آرمانخواه بودند، پای آرمانهای خویش ایستادگی کردند و از آن شرمنده نشدند. فیلم میتوانست به گونهای دیگر به این موضوع، یعنی حضور نوجوانان در جنگ نگاه کند، نگاهی که در آن نوجوانان بدون هیچ هدفی وارد عرصه جنگ شوند و از اینکه به اسارت درآمدهاند ناراحت هستند. فیلم اما خودش را از حقیقت جنگ دور نمیکند؛ به واقعیت پایبند میماند، بنابراین نگاه عزتمندانهای به نوجوانان آن دوره دارد. مردان کوچکی را نشان میدهد که سنشان کم است اما از نظر رشد کمالات انسانی هیچکدام کودک نیستند. ابتدا صدام به این 23 نفر وعده آزادی میدهد و آنها بسیار خوشحال میشوند. در ادامه این افراد متوجه میشوند نیروهای بعثی از وجودشان سوءاستفاده کردهاند، بنابراین با یکدیگر پیمان میبندند بهخاطر آرمانهایی که دارند آزادی از سوی بعثیها را قبول نکنند و به اردوگاه اسرا بازگردند. فیلم با ورود این نوجوانان به اردوگاه اسرا پایان مییابد و آنها ثابت کردند که حاضرند اسارت را تحمل کنند، اما ذلت را نپذیرند.