به تازگی مذاکرات بین این 2 گروه فلسطینی فتح و حماس دوباره از سر گرفته شده است و امید آن میرود که انتخابات سراسری در فلسطین برگزار شود. همین موضوع باعث شد تا با خالد قدومی، نماینده حماس در تهران به گفتوگو بنشینیم. در خلال بحث، قدومی با اشاره به بنبست سیاسی انتخاب نخستوزیر و تشکیل کابینه در رژیم صهیونیستی در سال 2019، که به یکی از جدیترین بحرانهای سیاسی این رژیم از زمان تاسیس مبدل شده است، دلایل بروز این بنبست را تشریح کرد. نماینده حماس در تهران همچنین در رابطه با معامله قرن با اشاره به روندهایی که از مدتها قبل شروع شده، اعلام کرد این طرح از مدتها قبل در مرحله اجراست اما اسمی از آن برده نمیشود. قدومی همچنین درباره رشد قدرت احزاب عرب در ساختار انتخابات رژیم صهیونیستی و اینکه آیا میتوان به اثرگذاری و مقابله با این رژیم از طریق فعالیتهای سیاسی امیدوار بود، صحبت کرد.
***
* رژیم صهیونیستی از نظر ساختار سیاسی در یکی از بحرانیترین شرایط خود طی چند دهه اخیر به سر میبرد؛ تحلیل شما به عنوان نماینده حماس درباره روند انتخابات در این رژیم و آینده تشکیل دولت چیست؟
این رژیم از بدو تاسیس بهرغم تفاوتهای درونی که در مکاتب فکری و طیفهای سیاسی خود داشت، در طول 70 سال گذشته در قبال اختلافات ریشهای بینگروهی انعطاف بالایی از خود نشان داده است. این رویکرد ارتباط مستقیمی با امنیت این رژیم غاصب دارد. گروههای سیاسی صرفنظر از راستگرا یا چپگرا بودن و حتی گروههای مذهبی با هدف حفظ امنیت، از خواستههایشان کوتاه میآیند. این حقیقتی است که باید درباره دشمنانمان به آن اشاره و اذعان کنیم.
اما انعطافپذیری بین گروههای سیاسی در این رژیم با روی کار آمدن دولتهای فاسد و مستبد متزلزل شده است. آنها در داخل خود دچار فساد هستند و ماهیت قوهقضائیه نیز در این رژیم خدشهدار شده است. نتانیاهو به عنوان یک شخصیت راستگرای افراطی منافع خود را ارجح از منافع کل رژیم میداند. همین امر هم سبب شد او با تعلیق تشکیل دولت، نقش خود را در بین لابیهای صهیونیستی حاضر در آمریکا بیشتر کند.
در حال حاضر وضعیت سیاسی رژیم صهیونیستی سست و ناپایدار و سیاستهایش در برخورد با مقاومت محکوم به شکست است. مقاومت در طول یک دهه گذشته بارها دست بالای خود را در عملیاتها و واکنش به اقدامات این رژیم نشان داده است.
* موضع حماس در قبال دولتهای این رژیم چیست؟ آیا میتوان تفاوتی بین بنیگانتس و بنیامین نتانیاهو قائل شد؟
حماس هیچ تفاوتی بین اعضا و ارکان این رژیم قائل نیست. ما معتقدیم حکام این رژیم اعم از شخصیتهای راستگرا و چپگرا یا شخصیتهای دینی آن تفاوتی با هم ندارند. در این باره باید هشیار بود. اگر راستگراها جنگافروزی کردند، چپها به شکنجه کودکان و نوجوانان فلسطینی شهرهاند؛ ما هیچ فرقی بین آنها نمیبینیم. حماس معتقد است کل این رژیم در صدد آسیب رساندن به مردم فلسطین است و ما باید با این اقدامات مقابله کنیم.
* نظر شما در رابطه با معامله قرن چیست؟ آیا امکان دارد این معامله با توجه به ماهیت کشورهای عربی منطقه عملی شود؟
میزان سادهلوحی سیاسی در بین نخبگان منطقه بسیار تاسفآور است، چرا که اقدامات آمریکا و رژیم صهیونیستی را نمیبینند. ایالات متحده و رژیم صهیونیستی سالهاست این معامله پلید را اجرا کردهاند. این نخستینبار نیست که اینها حقوق حقه فلسطینیان را ضایع میکنند. واقعیت این است که سم از مدتها قبل به کالبد این امت تزریق شده و برخی نخبگان به جای زدودن این سم، با سازشکاری، به تشدید اثر این سم کمک میکنند. برقراری روابط پنهان برخی کشورهای عربی و عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در این راستاست. چشمپوشی از قدس و مسجدالاقصی، چند پاره کردن کرانه باختری، سکوت در برابر اعلام بیتالمقدس به عنوان پایتخت این رژیم و انتقال برخی سفارتخانهها به قدس و محاصره غزه، شوراندن مردم علیه مقاومت و یهودیسازی مسجدالاقصی همگی از اجزای معامله قرن است. آیا باید منتظر ماند تا آنها به ما اعلام کنند معامله قرن همین است؟ آیا این نشانه سادهلوحی نخبگان ما نیست؟ آنها در حال حاضر هم مشغول اجرای این طرح هستند.
فشارهای مالی و سیاسی علیه گروههایی که در برابر این طرح ایستادگی میکنند وجود دارد ولی با تمام این احوال امید ما به ملتهای عربی و اسلامی که دلشان برای فلسطین و قدس میتپد بسیار است که همچنان مقاومت کنند، چرا که مقاومت رکن اصلی مقابله با این حرکت است. تمام همایشها، اجلاسها و تلاشها برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی باید متوقف شود و همه این اقدامات بخشی از معامله قرن است که 2 هدف را دنبال میکند؛ اول آنکه رژیم صهیونیستی دست برتر را در منطقه به دست آورد و دوم آرمان فلسطین بر اثر عادیسازی روابط جهان عرب با رژیم صهیونیستی کمرنگ و به فراموشی سپرده شود.
معامله قرن بدون شک به دلیل پایداری جریان مقاومت و هشیاری ملتهای منطقه به شکست خواهد انجامید. وحدت ما میتواند رژیم صهیونیستی را که عامل بیثباتی در منطقه است ریشه کن کند.
* مذاکرات بین حماس و فتح در چه مرحلهای است؟ چرا مصر به عنوان طرف سوم در این مذاکرات شرکت دارد؟
به عنوان یک فلسطینی از تفرقهای که باعث شده مشکلات ایجاد شود ناراحتم. در اینجا قصد ندارم طرف مقابل را ملامت کنم اما حمایت ما از حضور طرف سوم در فرآیند مذاکرات که همان برادران مصری هستند به چند دلیل بوده است؛ نخست آنکه مصر نقش مهمی در صحنه عربی و فلسطینی دارد و میتواند گفتوگوی ما و برادران فلسطینی را پیش ببرد. نکته بعدی اینکه مصریها اینگونه متوجه میشوند که کدام طرف باید ملامت شود، زیرا بخوبی میدانند هر آنچه از حماس خواسته شد انجام داد تا از این رهگذر گامی در جهت بهبود وضعیت مردم فلسطین بردارد. اسماعیل هنیه، نخستوزیر سابق فلسطین بدون شک محبوبترین شخصیت در جغرافیای سرزمینی فلسطین است. او سالها پیش داوطلبانه استعفایش را تقدیم کرد تا بهانهای برای اینکه حماس را مسبب مشکلات و دودستگی قلمداد کنند، نماند. تاکید ما این است که برادران ما در جنبش فتح باید هدفشان منافع ملی باشد. برای مثال وقتی ابومازن (محمود عباس) مسأله برگزاری انتخابات را در سازمان ملل مطرح کرد ما فورا آمادگی خود را نشان دادیم. اینطور نیست که ما سادهلوح باشیم، ما قصد داریم جدیتمان را در این کار نشان دهیم. پس از آن بود که آقای ناصر حنا، رئیس کمیته انتخابات به غزه آمد و مکاتباتی بین ما و آقای محمود عباس انجام شد تا انتخابات به شکل فراگیر برگزار شود. نیت حماس حمایت از مردم و صیانت از حقوق فلسطین و مقاومت است، چرا که معتقدیم دشمن به دنبال این است که مردم ما ضعیف و ناتوان باشند و از سلاح کارا و مهم مقاومت برخوردار نباشند.
* اتفاق متفاوتی که در انتخابات اخیر در سرزمینهای اشغالی رخ داد، کسب 15 کرسی از کنست توسط احزاب عربی بود. از نظر جایگاه آنها در رده سوم بیشترین کرسیها قرار میگیرند. نقش آنها در حال حاضر در حدی است که ائتلافشان با هرکدام از جریانها اگر چه حیاتی نیست اما موثر است. یکی از خواستههای همیشگی این احزاب تاسیس کشور فلسطین بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ است. احمد طیبی، رهبر حزب «حرکت عربی برای تغییر» هم اعلام کرده است در وهله اول به دنبال برکناری نتانیاهو هستند، هر چند علاقه زیادی به بنیگانتس ندارند. نظر حماس در رابطه با این احزاب چیست؟ آیا اقدامات سیاسی آنها برای آینده فلسطین مفید خواهد بود؟
درباره مشارکت این گروهها در انتخابات باید گفت که اینها فرزندان فلسطین هستند. فلسطینیان ساکن این مناطق ستون فقرات فلسطین و حامیان مسجدالاقصی هستند. مشارکت در انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی یک اقدام سیاسی است که بخشی از گروههای حاضر در سرزمینهای پس از 1948 و نه همه آنها این رویه را پی گرفتهاند. ما اگر چه آنها را درک میکنیم ولی برای ما قابل پذیرش نیست. حماس با هرگونه مشروعیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی مخالف است اما خب این تصمیمی است که آنها گرفتهاند.
این را هم باید گفت که این گروهها در فعالیتهای شکست محاصره غزه و کمک به مردم غزه هم نقش داشتهاند. فریادهای آنها باعث شد مظلومیت مردم غزه برای جهانیان هویدا شود. این احزاب هم در جامعه و هم در کنست تحت فشار هستند و مصونیت آنها نادیده گرفته میشود و احزابی که در پارلمان نیستند هم عموما فعالیتهایشان ممنوع و تعلیق میشود. اینها همه پیامهایی است به آن دسته از افراد و دولتهایی که معتقدند رژیم صهیونیستی یک حکومت دموکراتیک دارد. جالب آنکه اعراب متولد سرزمینهای اشغالی پس از مرزهای 1948 هم که به لحاظ حقوقی شهروند این رژیم محسوب میشوند شدیدا دچار این تبعیض هستند و از حیث داشتن گذرنامه و برخورداری از حقوق آموزشی مثل آموزش زبان عربی محرومند. درباره انتخابات اخیر هم دیدیم که جریان راستگرا با احزاب عرب همکاری نکرد و نمونه آن اظهارات لیبرمن درباره خروج حزبش از دولت در صورت حضور حتی یک عرب در فرآیند تشکیل دولت بود. این رفتارها نشان میدهد این دست از فعالیتهای سیاسی نمیتواند چندان موثر باشد، چرا که شاخصه این رژیم آپارتاید و تبعیض نژادی است. رژیم صهیونیستی فقط زبان اسلحه را میفهمد. با این رژیم به هیچ عنوان نمیشود با مبانی دموکراتیک تعامل کرد، چرا که حتی اگر فلسطینیها شناسنامه و گذرنامه صهیونیستی داشته باشند باز هم در ساختار سیاسی و حکومتی این رژیم جایی ندارند. صهیونیستها اعراب متولد سرزمینهای اشغالی را شهروند درجه 2 میدانند. ما بهرغم همه تلاشهای این احزاب و حمایتهای آنها از مردم غزه و راهپیماییهای بازگشت و دفاعشان از مسجدالاقصی، اقدامات سیاسی در چارچوب رژیم صهیونیستی را موثر نمیدانیم و این نه از سر ضعف این احزاب که ناشی از رفتار تبعیضآمیز و غیرمسؤولانه رژیم صهیونیستی است.