گروه بینالملل: صبح دیروز رسانههای خبری از خیز بلند عربستان سعودی برای تحقق رویای ایجاد مرکز فرماندهی واحد نظامی شورای همکاری خلیجفارس خبر دادند.
بر اساس گزارش روسیا الیوم به نقل از منابع آگاه، توافقنامهای توسط فیصل بن فرحان بنعبدالله، وزیر خارجه عربستان و عبداللطیف الزیانی دبیرکل شورای همکاری خلیجفارس برای ایجاد مرکز فرماندهی واحد نظامی این شورا امضا شده
است.
در همین ارتباط عید الشلوی، فرماندهی واحد نظامی شورای همکاری خلیجفارس گفته که آرزوی اعضای شورای همکاری خلیجفارس ایجاد نیروی نظامی مشترک هوایی، دریایی و زمینی و پدافند هوایی است و گام نخست ایجاد مرکز فرماندهی مشترک در ریاض بود. شورای همکاری خلیجفارس در سال ۱۹۸۲ نیز یک نیروی زمینی مشترک تأسیس کرد. در نشستی که این شورا در ماه دسامبر سال ۲۰۱۳ برگزار کرد، قرار شد ساختار فرماندهی مشترکی برای این نیروی زمینی مشترک در نظر گرفته شود.
تنها استفاده نیروهای مشترک نظامی عربی در سالهای گذشته سرکوب گسترده مردم بحرین در جریان اعتراضات مردمی سال 2011 میلادی و پس از آن بود. در جریان اشغال کویت توسط صدام هم اعضای این مجموعه عملا تماشاچی میدان بودند و رهبران عربی از ترس صدام حتی جرات انتقاد هم نداشتند و کویت با وجود دارا بودن تجهیزات گسترده نظامی و هواپیماهای پیشرفته نظامی در کمتر از چند ساعت تسلیم ارتش صدام شد و در نهایت بعد از ورود آمریکاییها به میدان عملیات، کویت آزاد شد اما آنچه باقی ماند بیتعهدی و ترس کشورهای عربی از اقدام در روز مبادا بود.
رویای تشکیل مرکز فرماندهی واحد نظامی شورای همکاری خلیجفارس پیش از آنکه آرزوی کشورهای حاشیه خلیج فارس باشد رویای سعودیهاست که تا قبل از روی کار آمدن سلمان افتان و خیزان پیگیری میشد اما حالا بنسلمان با آرزوی فرماندهی این مجموعه نظامی، با قدرت بیشتری آن را پیگیری میکند. وی در این مسیر از حمایت گسترده آمریکاییها هم برخوردار است. آنچه دقیقا در ذهن بنسلمان است ایفای نقشی مشابه آمریکا در ناتو است. نکته اما اینجاست که وی در تحقق این رویا مشکلات جدیتری هم دارد و برخی دیگر از کشورهای عربی که آنها نیز همچون عربستان، متحد آمریکا هستند، اساسا نیازی به این مجموعه نظامی آن هم با فرماندهی عربستان احساس نمیکنند. از سوی دیگر منافع ملی کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در بسیاری از حوزهها با هم متفاوت است و اساسا مشترک نیست. اگر ناتو روزگاری با هدف مقابله با کمونیسم شکل گرفت، همه کشورهای اروپایی از شوروی احساس خطر میکردند اما جز عربستان و بحرین، سایر کشورهای منطقه اساسا اعتقادی به خطر ایران ندارند و قائل به رقابتهای منطقهای با تهران هستند و نه بیشتر. عربستان سعودی در چند سال اخیر با ایرانهراسی گسترده تلاش کرده دلیل تاسیس این مجموعه نظامی مشترک عربی را توجیه کند اما واقعیت اینکه 2 کشور عمان و قطر به عنوان 2 عضو مهم شورای همکاری خلیجفارس برخلاف عربستان، اساسا تهدیدی از سوی ایران برای خود متصور نیستند و بزرگنمایی خطر ایران از سوی سعودیها را صرفا برای استیلای نظامی آنها در منطقه میدانند. درباره محل مقر فرماندهی نظامی از سالها پیش بحثهای جدی در سطح فرماندهان نظامی و سیاسی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در حال انجام بوده است. مقر نیروی دریایی این مجموعه را در بحرین قرار دادند تا به واسطه حضور ناوگان پنجم آمریکا در آنجا بتوانند از حمایتهای ویژه آنها هم برخوردار شوند. عربستان اما در نهایت از موضوع استقرار مرکز فرماندهی این نیرو در خاک خود کوتاه نیامد. به باور تحلیلگران در صورت تحقق این موضوع، نیروهای عربی عملا در خدمت عربستان و به عنوان بخشی از نیروهای نظامی این کشور عمل خواهند کرد. به عبارت دیگر این نیرو قرار نیست منافع کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس را در حوزه نظامی تامین کند بلکه برعکس قرار است هرجا سعودیها صلاح دیدند وارد عمل شوند. نکته مهم دیگر اینکه اعضای عضو این مجموعه نظامی باید هزینههای آن را هم متحمل شوند و به عبارت دیگر عضویت در این مجموعه نظامی رایگان نیست. طبیعی است کشورهای عربی که تمایل به شرکت در این جمع دارند هم هزینه عضویت را خواهند پرداخت و هم به احتمال فراوان از منافع آن برخوردار نخواهند شد.
دلیل سکوت آمریکاییها در این پروژه هم عملا چیزی نیست جز آنکه سعودیها اساسا استقلال رایی برای خود قائل نیستند و بدون چراغ سبز آمریکا حتی در حوزه سیاست خارجی خود هم اقدامی نخواهند کرد.
***
[چرا عربستان نمیتواند؟]
عربستان سعودی در سالهای گذشته میلیاردها دلار از آمریکا تسلیحات نظامی خریداری کرده است. تنها در سفر سال 1396 ترامپ به عربستان، قرارداد خرید 110 میلیارد دلار تسلیحات نظامی امضا شد که رقمی بیسابقه بود. هدف عربستان از این خریدها تبدیل ریاض به قدرت اول منطقه بوده است. بهطور خاص 2 اتفاق در سالهای گذشته عربستان را از تکاپو انداخته و سبب تمسخر حکام ریاض در دنیا شده است؛ اولین اتفاق جنگ یمن بود که بنسلمان با وجود وعده سرکوب مقاومت یمن ظرف یک هفته، سالهاست در باتلاق آن گرفتار شده است. عربستان در این جنگ میلیاردها دلار هزینه کرده و صدها هزار یمنی را به شهادت رسانده اما هنوز آن یک هفتهای که بنسلمان قولش را داده بود، تمام نشده است. دومین آزمونی که سعودیها قدرت خود را در آن آزمودند، ماجرای جنگ اقتصادی با قطر بود که با وجود تحریم گسترده قطر توسط اعراب حاشیه خلیجفارس، قطریها با 2 عامل کمک ایران و جنگ رسانهای خود توانستند از این مهلکه جان سالم به در برند. این ماجرا به کشورهای عربی نشان داد عربستان شریک قابل اعتمادی برای آنها نیست و در بزنگاهها هرچه بخواهد میکند.