printlogo


کد خبر: 214388تاریخ: 1398/10/4 00:00
بن‌بست‌های داخلی و سیاست «برون‌سپاری مقبولیت»
روحانی یا استراماچونی چه کسی با استقلال بازی کرد؟
از توافق هسته‌ای تا توافق فوتبالی

شروین طاهری: دیروز هواداران باشگاه استقلال بار دیگر مقابل ساختمان اداری باشگاه جمع شدند. تجمعی خلوت‌تر و البته بسیار آرام‌تر از آنچه 2هفته‌پیش شاهد بودیم و البته این‌بار مشحون از غم و نه خشم. آنها این‌بار به جای بازگشت فوری آندره‌آ استراماچونی به نیمکت تیم‌شان، صرفا خواهان تعیین تکلیف کادر فنی توسط مدیران شدند.
گویی تجمع استقلالی‌ها در نخستین روزهای پس از فرار شبانه سرمربی ایتالیایی، حالا در محله سعادت‌آباد تهران جای خود را به احساس عمیق‌تر شک و ظن به یار و دلدار به سیاق فیلم «سعادت‌آباد» داده است. اگر بخواهیم این تغییر فضا روی سکوها و داخل رختکن استقلال را براساس نمایشنامه‌های کلاسیک اروپایی بویژه شاهکارهای ویلیام شکسپیر، به گونه‌ای قابل فهم برای رسانه‌های آن طرف و شخص خود آندره‌آ استراماچونی و همسر هنرمندش تشریح کنیم، می‌توانیم بگوییم در این فاصله به تدریج که آسمان تهران را غباری تیره فرا می‌گرفت، آن رابطه عشقی آتشین «رومئو- ژولیتی» آبی‌ها با سرمربی‌شان در نخستین روزهای فراق رخت بر بسته و ظنی «اتللو»‌گونه نسبت به خود او در وجودشان رخنه کرده است،به طوری که متعاقب افشای شروط یازده‌گانه و زیاده‌خواهانه استراماچونی توسط علی فتح‌الله‌زاده، دیروز تازه‌ترین نظرسنجی‌های معتبر حکایت از آن داشت که دلواپسان استقلال به وضوح نسبت به مربی خارجی خود تغییر عقیده داده‌اند. در نظر سنجی خبرگزاری ایسنا (از حدود 3 هزار رای‌دهنده مجازی) بیش از 70 درصد و در نظرسنجی کانال تلگرامی برنامه فوتبال برتر (از حدود 7 هزار رای‌دهنده برخط) بیش از 60 درصد هواداران خواهان عدم بازگشت او شده بودند.
اگر دوآتشه‌های حامی آبی‌پوشان پایتخت، در طغیان نخستین فوران خشم سرخ‌شان نشان دادند از اینکه دولت روحانی- که متهم به پرسپولیسی بودن می‌شود- و همچنین وزارت ورزش و مدیریت انتصابی‌اش در باشگاه به «عشق ایتالیایی» آبی‌ها خیانت کرده‌اند و او را پر داده‌اند، اینک با گذشت زمان و کنار رفتن پرده‌ها از اصل ماجرا، فضایی خاکستری‌تر بر ذهنیت هواداران استقلال حاکم شده و کم‌کم معلوم می‌شود آنها با پدیده‌ای بسیار پیچیده‌تر مواجه هستند؛ اینک در قابی بزرگ‌تر از داستان، فن‌سالاری اروپایی را روی صحنه نمایش مشاهده می‌کنیم که همانقدر که در امر مربیگری فوتبال حرفه‌ای است، یک حقوقدان و یک بازیگر- کارگردان رسانه‌ای کار کشته  هم به شمار می‌آید. این اعجوبه اجنبی با به بازی گرفتن استقلال ـ یا آنطور که برخی پیشکسوتان باشگاه گفته‌اند با گروگان گرفتن احساسات و عواطف هواداران وطنی‌ـ در حال اجرای نقشه‌ای دقیق برای دریافت تمام رقم 600 هزار یورویی سال اول قراردادش آن هم در مقطعی نرسیده به نیم‌فصل است، بدون اینکه تضمینی جدی برای بازگشتش به ایران بدهد. 
این واقعیتی بود که 4 ماه پیش یکی از موثق‌ترین منابع اخبار فوتبال جهان آن را فاش کرد اما باور نمی‌کردیم. در نخستین هفته‌های لیگ برتر که استقلال هنوز در زمین و جدول سیمای یک تیم بحران‌زده را داشت و تصویری که از سرمربی جدید و جوان ایتالیایی‌اش در رسانه‌های بین‌المللی منعکس می‌شد، یک تکنیسین ناراضی و به ستوه آمده از شرایط کاری‌اش در ایران بود، جان لوکا دی‌مارتسیو، سوپرژورنالیست معروف ایتالیایی، به فوتبال ایران شوک داد. او که اعتبارش را از برملا کردن پشت پرده قراردادها و نقل‌وانتقالات بزرگ‌ترین ستاره‌های فوتبال اروپا به دست آورده است، فاش کرد استراماچونی از شرایط کاری خود در تهران راضی نیست- از جمله به‌خاطر منتفی شدن حق دلالی‌اش به‌خاطر عدم جذب بازیکنانی از کالچو که مدیر برنامه‌های او به استقلال معرفی کرده بود- و دیر یا زود جدا می‌شود.
البته استرا به عنوان یک فارغ‌التحصیل رشته حقوق بخوبی می‌دانست که طبق قوانین فیفا، اگر یک مربی رأساً اقدام به ترک پست خود کند، نمی‌تواند انتظار دستمزد یا غرامت از باشگاهش داشته باشد، پس از همان زمان صحنه‌آرایی هنرمندانه‌ای را برای مقصر جلوه دادن باشگاه آغاز کرد و در نهایت به لطف سوءمدیریت مدیران دولتی استقلال مبنی بر تاخیر در پرداخت بموقع قسط اول دستمزد مرد ایتالیایی، او در اوج نتایج خود، بهانه لازم برای ترک ایران را پیدا کرد. از آنجا که اخبار مندرج در رسانه‌های معتبر در دعاوی مطرح شده در دادگاه‌های فوتبال (فیفا چمبر) یا دادگاه عالی ورزش (CAS) به طور جدی مورد استناد قرار می‌گیرند، می‌توان متوجه شد که چرا استراماچونی تمام هم و غمش را بر رسانه‌ای کردن شرایط خود قبل و بعد از ترک تهران گذاشته بود.
در نهایت وقتی او موفق شد با قرار دادن افکار عمومی در مقابل دولت، موضوع دریافت مطالبه معوق 160 هزار یورویی خود را برای ما ایرانی‌ها تبدیل به مسأله‌ای حکومتی کند و باعث گشوده شدن پای وزارت امور خارجه و بانک مرکزی ایران برای حل اختلاف شود، اصرار او بر نیامدن و دریافت پول بیشتر نقشه وی را لو داد.  کار به جایی کشید که به قول سفیر ایران در رم، شخص او و کارمندان سفارتخانه به همراه حمید معصومی‌نژاد از رم، مجبور شده بودند طوری تن به التماس از یک مربی فوتبال برای بازگشت به نیمکت استقلال بدهند که تاکنون برای حل مشکلات کلان‌تر سیاسی و اقتصادی کشور اینچنین به وزیر خارجه ایتالیا یا موگرینی، رئیس ایتالیایی پیشین روابط خارجه اتحادیه اروپایی رو نزده بودند.
فقط همین امسال، پرونده‌های متعدد شکایت یا اختلافات مالی همتایان استراماچونی از کارلوس کی‌روش و وینفرد شفر گرفته تا برانکو ایوانکوویچ و مارک ویلموتس، فوتبال ما و به شکل گسترده‌تری افکار عمومی را به چالش کشیده است. 
مثل اغلب ازدواج‌های منجر به طلاق میان تیم‌های ایرانی و سوگلی‌های خارجی‌شان از صنف مربی یا بازیکن در سال‌های اخیر، اینجا هم پای یک قرارداد ترکمانچای یا به ‌اصطلاح «استراماچای» در میان است که می‌توانید گزارش کامل آن را در صفحه ورزشی امروز «وطن امروز» بخوانید. 
 
* از برجام هسته‌ای تا فوتبال بی‌جام
همه این مقدمه‌چینی‌ها برای این نبود که گناه سوءمدیریت دولت و باشگاه استقلال در این غائله را بشوییم، برعکس، این برای یادآوری رفتار مشابهی بود که یک مربی اجنبی و یک سیاستمدار داخلی برای بازی با استقلال ما داشتند.
البته حرجی به یک مربی جوان اروپایی نیست که تازه در مدت کوتاه حضورش در فوتبال کشورمان عملکرد فنی موفقی هم داشته است. 
با این حال مثل همیشه موفقیت موضوعی نسبی است و اگر از هواداران نرآتزوری ایتالیا درباره استراماچونی بپرسید، آنها برخلاف عبارات عاشقانه هفته‌های اخیر آبی‌های تیفوسی تهران  در وصف او، سرمربی بی‌تجربه‌ای را که اینترمیلان را تا پایین‌ترین رتبه نیم قرن اخیرش یعنی رده نهم جدول کالچو پایین کشید، لعن و نفرین می‌کنند.
دست‌کم ما به او چشم یاری و از او انتظار وفاداری نداشتیم اما همین مستشار فرنگی، معرف پدیده‌ای چه بسا مهم‌تر از نفس سوءمدیریت فوتبال بشدت دولت زده ما- به عنوان نمادی از سوءمدیریت کلان دولت حسن روحانی و تیم تکنوکرات‌های شبه‌اجنبی در این 6 سال- است؛ پدیده‌ای که می‌توان از آن به «برون‌سپاری مقبولیت اجتماعی» توسط دولت فعلی یاد کرد یا به بیان بهتر، گرو گذاشتن سرمایه اجتماعی کشور در بانک‌های رسانه‌ای دستگاه سلطه غرب. 
غائله استراماچونی یا همان مواجهه اکثریت هواداران با باشگاه خودشان بر سر ماندن یک مربی خارجی که هیچ تعهد حقیقی به باشگاه و هوادارانش ندارد، حکایتی شبیه همان توافق برجام دارد.
روز 18 آذرماه که هواداران استقلال به هواخواهی استرا علیه باشگاه شوریدند، کمتر از 5 ماه از شب کذایی 24 تیرماه می‌گذشت که تنها 4 سال پس از آن جشن فرمایشی برجام، مردم ایران به جای بزرگداشت دستاورد دولت بنفش، جملگی دشنام به جان برجام می‌کشیدند.
بیگانه‌پرستی شرم‌آور در متن پدیده استراماچونی  ما را به یاد روندی 7 ساله- از زمان آغاز کارزار تبلیغاتی انتخابات ریاست‌جمهوری 1392 ایران- می‌اندازد که در آن افکار عمومی در تب و تاب برون‌رفت از مشکلات داخلی و در غفلت شبکه رسانه‌ای ملی  و با آدرس غلط جریان کارگزار و اصلاح‌طلب، به پدرخواندگی هاشمی و سپس شیخ دیپلمات، به در باغ سبز اجانب حواله داده شد. 
و بر همین مبنا بود؛ فریب جامعه با توسل به فضاسازی‌های رسانه‌های آن طرف آبی، مبنی بر اینکه حل مشکلات داخلی تنها در گرو جلب نظر آمریکا و اروپاست، ضعیف‌نمایی موجودیت کشور و بزرگنمایی خصم خارجی، اظهار عجز از رویارویی با غرب توسط تیم دیپلماسی دولت و مقامات ارشد آن، اظهارنظر محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه مبنی بر اینکه تنها یک بمب آمریکا تمام توان دفاعی ما را نابود می‌کند، مویه‌های مکرر روحانی و معاونانش درباره خزانه خالی که البته به لطف برجام خالی‌تر شد، اینکه در محاصره تحریم‌های ظالمانه اسیر شده‌ایم و برای ادامه بقا، آخرین راه‌حل موجود مذاکره با کدخدای دنیاست، اینکه مشکلات معیشتی و حتی مسأله آب شرب و ازدواج نیز منوط به توافق برجام است و آن هم در گرو سیمان گرفتن صنعت هسته‌ای و اینکه پاسپورت ایرانی به لطف برجام دوباره اعتبار پیدا می‌کند. اما امروز حلقه تحریم‌ها تنگ‌تر از پیش از برجام شده است؛ برجامی که آمریکا بسادگی آن را پاره کرد و اروپا به ‌آسانی نادیده‌اش گرفت؛ خلاصه! به گروگان گرفتن همه ظرفیت‌های داخلی و تجمیع مطالبات مردمی در کانال التماس و لابه به اجانب.
غائله مربی حقوقدان ایتالیایی در ایران باعث شد بار دیگر به یاد لحظاتی بیفتیم که غرور ایران همراه با رئیس‌جمهور زیر سایه سنگین یک مجسمه ایتالیایی قرار گرفت؛ روزی که حسن روحانی در محل موزه کاپیتولین در ساختمان شهرداری رم کنار پای اسب مجسمه‌ای بزرگ به مذاکره پرداخت که متعلق به سرداری رومی، «مارکوس آئورلیوس» مشهور به تارومار‌کننده ایرانیان بود.

Page Generated in 0/0060 sec