printlogo


کد خبر: 214422تاریخ: 1398/10/5 00:00
نامه‌ای از چاکر به حاکمی که در مرخصی است

از چاکرتان
به حاکم بلاد
تصدق‌تان شوم، کجایید؟ از احوال بلاد اگر بپرسید چند روزی است قنوات و چاه‌های آب و فاضلاب جوش و خروشی راه انداخته و به جای اینکه پایین بروند بالا می‌آیند بی‌وجودها. نمی‌دانم این سیراب سلطون بازی‌ها چیست که این ابرها در می‌آورند. فی الحال مکتب‌خانه‌های‌مان نیز تعطیل شده است و دانش‌آموزان چند روزی است در خانه شلنگ تخته می‌اندازند. مجبور به تعطیلی شدیم زیرا باید به همه شنا و طریقه روی آب مکاتبت کردن را می‌آموختند که این امر بسی پرهزینه بود و از اندازه جیب ما خارج. ستاد بلایای یکهویی بلاد ما از این فاجعه، خودش دچار حادثه یکهویی شده است. چاکرتان به شخصه چند نفر مامور فرستاد تا به تعقیب قورباغه‌های بلاد بروند و نگذارند ابوعطا بخوانند و به جایش «دوست دارم زندگی رو» را بخوانند، اما میسر نشد و قورباغه‌های بلاد مع‌الاسف بسی چموش تشریف دارند. به خدا از دست این آب عاصی شده‌ایم و جان‌مان به لب رسیده. قربان‌تان گردم اگر میسر است سفرکوتاه کنید و زودتر بر دیده منت گذارید تا ببینیم چه باید کرد در این آشفته بازار. 

Page Generated in 0/0051 sec