ثمانه اکوان: امنیت جمعی یکی از مباحث دیرینه در روابط بینالملل و در عین حال از منظر اجرایی یکی از موضوعاتی است که همواره با چالشهای نوینی روبهرو بوده است. از زمان شکلگیری سازمان ملل این مبحث به شکل گستردهای در دستور کار کشورهای بزرگ جهان بوده است تا بلکه بتوانند در حد امکان بدون به کار بردن ابزار زور، امنیت جمعی خود را تأمین کنند. از این منظر در نظام امنیت جمعی، هیچ اتحاد بلندمدت یا کوتاهمدتی وجود ندارد و تجاوز به هر کشوری به وسیله اجرای دسته جمعی، مجازاتهای اقتصادی و در مراحل پایانی به صورت حمله نظامی به کشور متجاوز پاسخ داده میشود.
به کار گرفتن شیوههای برقراری امنیت جمعی اما خود مستلزم در نظر گرفتن فرضهایی ابتدایی در این نظریه است. اولین فرض این است که امنیت دستهجمعی نه به وسیله به کار بردن زور و تهدید، بلکه با روشهای مسالمتآمیز و روشهای گفتوگو و صلحمحور به وجود میآید. دومین فرض نیز این است که کشورهایی که به دنبال به دست آوردن امنیت دستهجمعی هستند، فرض اولیه خود را بر اعتماد بر یکدیگر میگذارند و این اعتماد در آنها وجود دارد که در صورت به وجود آمدن هر خطر امنیتی، دیگر کشورهای عضو این پیمان امنیتی، به تعهدات خود عمل میکنند.
بعد از به وجود آمدن یک سلسله برخوردها و حملات به کشتیها و نفتکشهای تجاری در تنگه هرمز و دریای عمان، ابتکار صلح هرمز یکی از آن ابتکاراتی بود که بر پایه نظریه امنیت جمعی شکل گرفت و توسط وزارت امور خارجه ایران به کشورهای همسایه پیشنهاد شد. با این حال این کشورها که از ابتداییترین مفاهیم مرتبط با امنیت جمعی خبری نداشته و اعتقاد داشتند امنیت جمعی به معنای حفظ امنیت خودشان و تعدادی دیگر از کشورهای عرب حوزه خلیجفارس است، در سادهترین و تاریخیترین راهحلی که سراغ داشتند، به سوی دولت آمریکا دست دراز کردند تا امنیت جمعی کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و دریای عمان را تأمین کند!
ایالات متحده اما با آمریکای زمان دموکراتها تفاوت فاحشی داشت. ترامپ که بارها در کمپینهای انتخاباتیاش هم بیان کرده بود اعراب خلیجفارس خودشان باید پول برقراری امنیت در این منطقه توسط آمریکا را بپردازند، این بار با صراحت بیشتری بیان کرد تنها در صورتی به تعداد نیروهای نظامی آمریکا در منطقه میافزاید که هزینههای آنها توسط کشورهای منطقه تأمین شود. سربازان و مستشاران آمریکایی به منطقه سرازیر شدند اما حملات به آرامکو و سایر کشتیهای تجاری نشان داد حضور نیروهای آمریکایی و سرکیسه کردن کشورهایی مانند سعودی و امارات برای فروختن سلاحهای آمریکایی، چندان هم پاسخگوی نیاز آنها به امنیت مورد نیازشان نیست.
امنیت جمعی که ایران با عنوان «ابتکار صلح هرمز» به کشورهای منطقه پیشنهاد داده بود، بالاترین میزان مطابقت با شرایط روز منطقه را داشت اما سیاسیکاریها و دشمنیها باعث شد کارشناسان بر این عقیده باشند، در نهایت نمیتواند راه به جایی ببرد. ایران با این حال نشان داده به تنهایی نیازی به این پیمان یا هرگونه ائتلاف نظامی برای محافظت از منافعش در منطقه ندارد. ایران همان کشوری است که با شجاعت، در مقابل توقیف شدن یکی از نفتکشهایش در جبلالطارق، یک کشتی انگلیسی را در دریای عمان توقیف کرد و در جریان توقیف، روبهروی ناوگان دریایی ارتش بریتانیا نیز ایستاد. ایران در عین حال پهپاد آمریکایی را درست در آسمان دریای عمان و مرزهای هوایی کشورمان هدف قرار داد و با افتخار اعلام کرد این کار را برای حفاظت از مرزهای خود انجام داده است. ایران همچنین در مرزهای آبی نیز بارها مانع ورود کشتیها و قایقهای بیگانه به داخل مرزها شده و بموقع و با تدبیر مناسب جلوی آنها را گرفته است. ایران اما باید پیام دیگری را نیز برای غرب، بویژه آمریکا و همچنین متحدان منطقهایاش که سعی داشتند منطقه را به جولانگاه نیروهای نظامی کشورهای مختلف دنیا تبدیل کنند منتقل میکرد. از همین رو بود که رزمایش مشترک ایران، روسیه و چین بعد از ماهها رایزنی و هماهنگی، از روز گذشته در دریای عمان و تنگه هرمز آغاز شد.
ایران با همراه کردن روسیه و چین با خود و به راه انداختن مانور نظامی مشترک در منطقه، پیامی صریح و واضح را برای کشورهای عرب منطقه و متحد اصلیشان یعنی آمریکا فرستاد: زمانی که شما قصد داشتید ائتلافی نظامی راه بیندازید که به قول خودتان از 30 کشور مختلف جهان نیروی نظامی به تنگه هرمز و دریای عمان سرازیر شود و تنها موفق شدید 3 دولت آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی را با خود همراه کنید، ایران با قدرتهای بزرگ شرقی رزمایش مشترک نظامی برگزار میکند و نشان میدهد با وجود فشارهای کمپین فشار حداکثری و تلاش برای منزوی کردن ایران، برخی اتحادهای نظامی و سیاسی آنقدرها هم که به نظر آمریکاییها ساده میآید، بسادگی قابل شکستن و از بین رفتن نیست. نکته مهم دیگر درباره این رزمایش نظامی این است که این مانور نشان داده سیاست خارجی ترامپ؛ ایران، روسیه و چین را بیشتر از پیش به هم نزدیک کرده است. اگر چه ترامپ فکر میکرد بعد از خروج از برجام، میتواند بلافاصله همراهی اروپا را نیز داشته و بعد از آن سراغ چین و روسیه برود تا دوباره پرونده ایران را به موضوع اصلی جلسات شورای امنیت سازمان ملل تبدیل کند اما عدم همراهی این کشورها بویژه چین و روسیه با دولت آمریکا نشان داد راه ترامپ برای رسیدن به این آرزو چندان هم هموار نیست. از سوی دیگر تحریمهای آمریکا علیه روسیه و همچنین جنگ تجاری شکلگرفته بین واشنگتن و پکن، هر روز بیشتر از قبل زمینه را برای نزدیکی سیاستهای تهران با مسکو و پکن هموار کرد. برگزاری مانور مشترک در دریای عمان، آن هم در شرایطی که آمریکا سعی دارد این منطقه را به منطقهای برای جولان نظامی خود و متحدانش تبدیل کند، ضربهای است که بومرنگ تحریمها و جنگ اقتصادی آمریکا بر پیکره سیاست خارجی این کشور پدید آورد. این رزمایش در عین حال اهمیت و جایگاه نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران را بعد از خروج آمریکا از برجام و عدم موفقیت اروپا در اجرایی کردن اینستکس نشان میدهد. بعد از اینکه غرب نشان داد حاضر به اجرایی کردن تعهداتش در برجام نیست و از توافق هستهای ایران چیزی جز یک پیکر بیجان و بیروح باقی نمانده است، ایران حالا نگاه خود را از غرب، کسانی که تا به حال آنها را متحدان اروپایی خود میدانست و همچنین از کدخدا گرفته و نگاهی به شرق انداخته و سعی دارد با پیشبرد سیاست نگاه به شرق، شرایط را برای احیای دوباره اقتصاد و دیپلماسی کشور بعد از شکست برجام فراهم کند.
نکته نهایی اینکه نباید از این مسأله نیز غافل شد که در هر صورت هر کدام از این کشورها اهداف و منافع ملی خاص خودشان را هم در پیگیری برگزاری رزمایش نظامی مشترک در منطقه دنبال میکنند. روسیه که حالا بعد از حضور پررنگ و تأثیرگذار در سوریه، به بازیگری فعال در تحولات منطقه تبدیل شده است، برای اولین بار حضور خود در دریای عمان و تنگه هرمز را که جولانگاه نیروهای آمریکایی بود به رخ واشنگتن میکشد و به موازات آن چین نیز که بیش از 50 درصد انرژی مورد نیاز خود را از غرب آسیا تأمین میکند، با برگزاری این مانور مشترک با ایران و روسیه رسما اعلام میکند برای تأمین امنیت کشتیها و نفتکشهای خود به چه کشوری در منطقه اعتماد دارد و در عین حال در مقابل حضور گسترده نیروهای آمریکایی در دریای چین جنوبی و مانورهایی که آنها با نیروهای ارتش ژاپن برگزار میکنند، این بار در خاورمیانه که آمریکاییها آن را حیاط خلوت خود میدانستند، به قدرتنمایی در مقابل ایالات متحده و متحدانش میپردازد.