سید داوود میرباقری با انتشار ویدئویی نسبت به شهادت سردار قاسم سلیمانی واکنش نشان داد. کارگردان سلمان فارسی گفت: در این 40 ساله دشمنی آمریکا با ما اینگونه بوده که آدمهای موثر در هر حوزهای را حذف کردهاند. این نخستینبار نیست و آخرینبار هم نخواهد بود. ذات دشمن استکباری این است. ما خیلی متاسفیم، آدم بزرگی را از دست دادیم. میرباقری افزود: بعضی آدمها زندگیشان اینگونه است همه چیزشان تک است. حتی با شهادتشان یک تاثیر عظیمی در فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگ کشور میگذارند. امیدوارم این شهادتها و این خونها ما را در ادامه راه مصممتر کند.
ای تیغ! سرسنگین مشو با ما سبکسرها
دست از دل ما برمدارید ای خنجرها!
رودیم و أشهد گفتن ما بر لب دریاست
ننگ است ما را مرگ در مرداب بسترها
پیشانی ما خط به خط، خط مقدم بود
ما را سری دادند سرگردان سنگرها
آهسته در گوشم کسی گفت: اسم شب صبح است!
ناگاه روشن شد دو عالم از منورها
روشن برآمد دستمان تا در گریبان رفت
از سینه سوزان برآوردیم اخگرها
مشت اسیران زمین را باز خواهد کرد
سنگی که میافتد به دنبال کبوترها
خواب غریبی دیدهام، خواب ستاره... ماه...
خوابی برایم دیدهاید آیا برادرها؟!
محمد خزاعی، تهیهکننده فیلم سینمایی «به وقت شام» برای نخستینبار ماجرای ابراز علاقه ابراهیم حاتمیکیا به ساخت فیلمی درباره حاج قاسم سلیمانی در محضر رهبر انقلاب را روایت کرد. به گزارش «وطن امروز»، محمد خزاعی، دبیر جشنواره فیلم «مقاومت» و تهیهکننده فیلم سینمایی «بهوقت شام»، با اشاره به دلایل ساخته نشدن فیلمی درباره حاج قاسم سلیمانی در سینمای ایران، به بیان یک خاطره پرداخت و گفت: در دیدار خصوصی که با ابراهیم حاتمیکیا خدمت مقام معظم رهبری رفته بودیم، آقا ابراهیم به حضرت آقا گفتند من خیلی دوست دارم فیلم زندگی حاج قاسم را بسازم اما ایشان به هیچ عنوان راضی نمیشود. حضرت آقا هم گفتند: «ایشان خیلی مشغله دارند و شاید دلیلش همین است؛ شما قدری صبر کن!» تصاویر زیادی از حاج قاسم ضبط شده ولی هیچ کدام هنوز بیرون نیامده است. امثال حاج قاسمها نمیخواستند درباره خودشان صحبت شود و منیتی هم نداشتند. او همچنین با ذکر خاطرهای درباره ساخت فیلم سینمایی «به وقت شام» که موضوعش در ارتباط با مدافعان حرم بود، اظهار کرد: زمانی که من این قصه را خواندم گفتم این پروژه، پروداکشن بسیار سنگینی دارد و تا زمانی که زیرساختهای آن را آماده کنیم و به ویژوالهای آن بپردازیم، در بهترین و خوشبینانهترین حالت از اردیبهشت سال بعد میتوانیم این کار را شروع کنیم اما او به من گفت من به حاج قاسم قول دادهام این را امسال تمام کنم. پرسیدم چرا؟ گفت حاج قاسم گفتهاند این کار امسال ساخته شود، موضوع داعش در سال آینده تغییر خواهد کرد. همین اتفاق هم افتاد.
شب شعر و رجزخوانی ضدآمریکایی با عنوان «انتقام سخت» در سالن شماره یک سینما فلسطین با حضور خانوادههای شهدا، هنرمندان و مردم انقلابی تهران برگزار شد. به گزارش «وطن امروز»، در پی شهادت سردار رشید اسلام سپهبد حاج قاسم سلیمانی، جشنواره سینمایی عمار، شامگاه جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ شب شعر و رجزخوانی ضدآمریکایی «انتقام سخت» را در سینما فلسطین برگزار کرد. در این مراسم احمد بابایی، علیمحمد مودب، نفیسه ساداتموسوی، محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور، رضا احسانپور، فرهاد موحدی، پیمان طالبی، محمدحسین نجفی، محمدرضا طهماسبی، فاطمه نانیزاد، حسین صیامی، محمدمهدی عبداللهی، مبین اردستانی و... شعرخوانی کردند. در ابتدای این مراسم، مادر شهیدان خالقیپور در سخنانی حماسهوار، شهادت سردار سلیمانی را تسلیت گفت و اظهار کرد: شهید سلیمانی فرزند وطن و انقلاب است و برای همه شما برادر بود. وی خطاب به حاضران و عزاداران گفت: اما میخواهم بگویم که دل قوی دارید. سردار سلیمانی هزاران سلیمانی را تربیت کرده و برای ما به ودیعه گذاشته است. سلیمانیهای ما امروز ایستادهاند تا جواب دندانشکن به آمریکا و اسرائیل بدهند.
پس از آن، فرهاد موحدی، شاعر آیینی اولین شاعری بود که پشت تریبون قرار گرفت و ابیاتی در توصیف شهادت و رشادت قرائت کرد:
نیست بر روی دلم داغی از این سنگینتر
کرده پیشانی ما را غم تو پرچینتر
مالک اشتر ما بودی و رفتی سردار
در غمت هست ز ما سیدعلی غمگینتر
ای به قربان تو و صاحب نامت، قاسم
بوده این مرگ برایت ز عسل شیرینتر
در بخش دیگری از این مراسم احمد بابایی، پشت تریبون قرار گرفت و در قصیدهای بلند، به پاسداشت مقام شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخت که مطلع این قصیده را میخوانیم:
در رگ حادثه خون موج زد آیینه شکست
شعلهور شد در و دیوار حرم، سینه شکست
خون مالک به زمین ریخت خبر سنگین است
بعد مالک به تن حوصله سر سنگین است
کدخدا را برسانید که حق تابنده است
مالک افتاد ولی خشم مقدس زنده است
زخم شمشیر اگر خورد به شیران... باشد
حاج قاسم یکی از مردم ایران باشد
چلهای هست که سردار... نه بیسر شدهاند
همه مردم ما مالک اشتر شدهاند
در ادامه این مراسم، میلاد عرفانپور پشت تریبون قرار گرفت و خواند:
جان خود را فدای جانان کرد، پهلوان مرد آسمانی ما
رستم دیگری به میدان زد، از دل شاهنامهخوانی ما
او که پا میگذاشت در میدان، جبهه آرام میشد از عطرش
رنگ و بوی نماز مولا داشت، گریههای شبانه و ترش
علیمحمد مودب شاعر دیگری بود که پشت تریبون قرار گرفت و در ابتدا غزلی را قرائت کرد که در بزرگداشت سلام سردار برای گرامیداشت شهید سردار سلیمانی سروده بود و پس از آن سروده جدید خود را قرائت کرد:
ای مرد، ای حماسه خداحافظ
از این نبرد خسته نباشی مرد
آه ای پناه و ماه خداحافظ
از ما تو دلشکسته نباشی مرد
زان دم که بر زمین شهادت ریخت
هر قطره خون پاک تو، دریایی است
شوری است در زمانه ز خون تو
این کربلای آخر تنهایی است
سجیلهای زلزله در راهند
ای پیلها و ابرههها هشدار
آتشفشان خشم خدا ماییم
در هر کجا به فرق شما اینبار
در ادامه این مراسم محمدرضا طهماسبی، شاعر آیینی در اشعاری به مدح و رثای شهید قاسم سلیمانی پرداخت:
نگشته ذرهای از اعتبار مالک کم
وگر به حکم معاویه دادگاهی شد
پس از شهادت سردار کاظمی میگفت
رفیق! نوبت من بود! اشتباهی شد!
کسی به گوش وی آهسته این بشارت داد
تو پیش از آنکه بمیری شهید خواهی شد
وی در ادامه سرودهای دیگر را قرائت کرد و خواند:
ما بادهایم باده صدسالهایم ما
ما داغ دیدهایم گل لالهایم ما
کوهیم، کوه منظرههای شنیدنی
رودیم، رود خاطرههای شنیدنی
با اقتدا به نام علی ایستادهایم
هرچند زخم خورده، ولی ایستادهایم