محمدمهدی سیار: درباره شهادت سپهبد سلیمانی باید گفت این نوع شهادت به نوعی به زندهتر شدن شخصیت حاج قاسم سلیمانی انجامید و تازه شروع سرریز شدن حیات این شهید بزرگوار در این عالم است و جلوه این شخصیت در همه عرصههای مختلف فرهنگی کشور دیدنی خواهد بود. حاج قاسم نماد کمالیافتگی انسان ایرانی است که این کمالیافتگی خود به خود در عرصههای مختلف هنری توسط هنرمندان نمایان خواهد شد و در نتیجه شهادت سپهبد سلیمانی کلیت حرکت عظیم فرهنگی ملت ایران را در عرصههای جهانی تقویت خواهد کرد. حاج قاسم سلیمانی بیشتر از آنکه یک شخصیت نظامی به شمار رود، یک شخصیت فرهنگی محسوب میشود زیرا ایشان طراوت و روحیات یک هنرمند را داشت که این شخصت فرهنگی ایشان بخوبی در مواجههاش با اهالی فرهنگ و هنر در سالهای گذشته نمایان شده بود. حاج قاسم سلیمانی با این شهادت که باید اتفاق میافتاد برای ملت ایران به عنوان ذخیره بزرگ فرهنگی ماندگار خواهد شد. نمیشود محبوبیت سپهبد سلیمانی را با معیارهای محبوبیت چهرههای مطرح دنیا قیاس کرد، زیرا سالهای سال است که صنعت ستارهسازی هنر و ورزش در دنیا، مشغول مشهورسازی چهرهها هستند که خروجی آن چیزی به عنوان سلبریتی میشود که محبوبیتهایی مبنی بر سیاستگذاریهای این صنعت برای چهرههای مشهور شکل میگیرد اما قضیه محبوبیت حاج قاسم با این دست محبوبیتها از زمین تا آسمان متفاوت است، زیرا این محبوبیت از اخلاص و توکل حاج قاسم نشأت میگیرد. شعری که در بزرگداشت شهید سلیمانی در جشنوار، فیلم عمار در وصف این شهید بزرگوار قرائت کردم، شعری است که قبل از شهادتشان سروده بودم، اگرچه همان وقت هم ایشان شهید محسوب میشد و حالا فقط زندهتر شده است، آنقدر زندهتر که حیاتش سرریز شده به این عالم و من و شما هم اگر این روزها دست روی قلبمان بگذاریم گرمای زندهتر شدنش را کم و بیش حس میکنیم.
ای تیغ! سرسنگین مشو با ما سبکسرها
دست از دل ما برمدارید ای خنجرها!
رودیم و أشهد گفتن ما بر لب دریاست
ننگ است ما را مرگ در مرداب بسترها
پیشانی ما خط به خط، خط مقدم بود
ما را سری دادند سرگردان سنگرها
آهسته در گوشم کسی گفت: اسم شب صبح است!
ناگاه روشن شد دو عالم از منورها
روشن برآمد دستمان تا در گریبان رفت
از سینه سوزان برآوردیم اخگرها
مشت اسیران زمین را باز خواهد کرد
سنگی که میافتد به دنبال کبوترها
خواب غریبی دیدهام، خواب ستاره... ماه...
خوابی برایم دیدهاید آیا برادرها؟!