گروه فرهنگ و هنر: احتمالا اغلب آنها که از دور شخصیت حاج قاسم سلیمانی را میشناختند، تصور میکردند این سردار رشید اسلام و انقلاب، صرفا یک چهره نظامی بود اما آسمانی شدن شهید حاج قاسم سلیمانی بهانهای شد تا یک بار دیگر چهره او به عنوان شخصیتی چندوجهی و ارزشمند مورد بررسی رسانهها قرار بگیرد؛ شخصیتی که بر خلاف تصور عدهای، صرفا یک فرمانده عالیرتبه نظامی نبود، بلکه شخصیتی چندوجهی بود که در حوزههای مختلف بویژه در زمینه فرهنگ و هنر نظرات جالب توجهی داشت؛ شهیدی که یک کتاب نوحه، بخشی از آخرین وسایل به جا مانده از او بود.
* خاطرات مبارزه با داعش در «به وقت شام»
«بادیگارد»، «به وقت شام»، «23 نفر» و انیمیشن «نبرد خلیجفارس» آثاری سینمایی هستند که به نوعی با نام سپهبد شهید قاسم سلیمانی گره خوردهاند. «بادیگارد» و «نبرد خلیجفارس» به واسطه به تصویر کشیدن غیرمستقیم حاج قاسم سلیمانی در قالب کاراکترهای خود و 2 فیلم «به وقت شام» و «23 نفر» به واسطه اظهارنظر حاج قاسم در ارتباط با آنها، به این شهید والامقام مرتبط شدهاند. بنا بر آنچه محمد خزاعی، تهیهکننده «به وقت شام» نقل کرده، شهید سلیمانی پس از تماشای این اثر در اکران خصوصی در ارتباط با آن گفته است: «من تمام این لحظاتی را که ترسیم کردید بدترشان را از نزدیک دیدهام و خاطرات سالهایی که در سوریه با داعش مبارزه میکردیم برایم زنده شد».
* ماجرای آن بیستوسه نفر دوستداشتنی
ماجرای آن 23 نفر از جمله معروفترین قصههای تاریخ دفاعمقدس است که مورد توجه حاج قاسم سلیمانی قرار گرفت؛ قصهای که اتفاقا این روزها نسخه سینمایی آن در حال پخش در سینماهای کشور است و حاج قاسم سلیمانی سال قبل در زمان آغاز فیلمبرداری این اثر در پشت صحنه آن حضور پیدا کرده بود. قصهای که سازمان هنری- رسانهای اوج به واسطه علاقه حاج قاسم سیلمانی به آن سراغ ساختش رفت؛ قصه 23 نوجوان دلاور که با وجود به اسارت درآمدن توسط نیروهای بعثی باز هم سعی میکنند فریب نقشههای دشمن را نخورند.
سال 94 شهید حاج قاسم سلیمانی در یادداشتی خطاب به احمد یوسفزاده، نویسنده کتاب «آن بیستوسه نفر» نوشت: «احمد عزیزم!تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس که در کارنامهام یک شب از آن شبها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیدهای هستید که به عرش رسیدید، ای کاش در همان بالا بمانید. چه افتخارآمیز است ربانیون بر منبر نشسته، تربیت یافتگان منابر خود را به تماشا بنشینند. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکانِ کمالیافته در قفس دشمن را ببینند. ای کاش سفیران در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند. احمد عزیز! وقتی کتابت را خواندم ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و به یاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت».
* کتابی که شهید سلیمانی 2 بار برای آن نوشت!
«من زندهام» هم از آثار حوزه ادبیات دفاعمقدس است که مورد توجه ویژه شهید قاسم سلیمانی قرار گرفت. اغلب کتابها درباره اسرا، توسط راویان مرد نوشته شده است اما «من زندهام» یک راوی خانم دارد. معصومه آباد راوی این کتاب، در دوره جنگ تحمیلی اسارت را تجربه کرده است. سردار شهید 2 نامه بر این کتاب نوشته؛ نامه اول در بغداد که بیانگر حس خود به این کتاب است و نامه دوم در نینوا. او در دومین نامه با اشاره به رشادتهای معصومه آباد هنگام اسارت نوشته است: «خواهر خوبم! در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتی. سعی کن در این آزادی اسیر نشوی. انشاءالله کتابت را به همه زبانها ترجمه میکنم تا همه بدانند زینب بنت رسولالله چگونه بوده است وقتی کنیز او معصومه اینگونه معصوم بوده است. به تو به عنوان خواهرم، به عنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار میکنم».
* توصیه توئیتری به خواندن یک کتاب
«الغارات» عنوان یکی از کتابهای تاریخی شیعه است که اکانت توئیتری منتسب به شهید سلیمانی پیش از این به 2 زبان فارسی و عربی به معرفی آن پرداخت؛ کتابی که شهید سلیمانی تعبیر جالب توجهی در ارتباط با دلایل اهمیت مطالعه این کتاب به کار برده است: «این کتاب الغارات را که قدیمیترین کتاب شیعه هست بخوانید! حتما بخوانید! مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت علی بن ابیطالب است، آگاهانهتر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه میکنیم، نظر میدهیم و دفاع میکنیم».
* نمکی بر زخمهای حاج قاسم!
کیست که از دلبستگی شهید سلیمانی به بچههای جبهه و جنگ بیخبر باشد. حاج قاسم که خود از گرانبهاترین یادگاران جنگ برای جامعه ایرانی بود، پس از انتشار تقریظ مقام معظم رهبری در سال 96 بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد»، دست به قلم شد و یادداشتی را خطاب به علی خوشلفظ، راوی و نویسنده این کتاب نوشت: «همه شهدا و حقایق آن دوران را در چهره تو دیدم؛ یک باره همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زدهای که صدها نفر از آنها را همین گونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع میکنم و رویم نمیشود در تشییع آنها شرکت کنم. 10 روز قبل بهترین آنها را- مراد و حیدر- را از دست دادم اما خودم نمیروم و نمیمیرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز، لهله میزنم و به درد «چه کنم» دچار شدهام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخمهایم پاشاندی. تنهای تنهایم. برادر جاماندهات، قاسم سلیمانی».
* برای «رادیو» که یادگاری دوران اسارت بود
«رادیو» هم از جمله کتابهای دفاع مقدسی بود که سردار رشید و شهید اسلام، یادداشتی در ارتباط با آن نوشت. داستانی درباره دوران اسارت محمدرضا حسنیسعدی که شهید سلیمانی در بخشی از یادداشت خود خطاب به نویسنده این کتاب مینویسد: «بحث رادیو زیباترین داستان خواندنی برای تمام نسلها میتواند باشد. در جایی که اسرا و زندانیان جنگها معمولاً به دنبال سیگار یا اشیای فراموشدهنده مخدرند، فرزندان روحالله در فکر فهم اندیشه او و تلاش برای ایستادگی در مسلک اویند. این اعجاب مذهب و انقلاب است، این تاثیر یک رهبر الهی بر جوانان و نوجوانان در شرایطی تکاندهنده و سخت است. مرحبا به این روح بلند و ارزشمند، زمین زیر پایاتان را باید سجده کرد».
* کتابی که سردار سلیمانی برای دخترش امضا کرد
حاج قاسم سلیمانی به نوعی پدر معنوی همه فرزندان شهدای مدافع حرم بود؛ پدری که شهادتش این بچهها را برای بار دوم یتیم کرد. شهید سلیمانی در یادداشتی بر کتاب «سربلند» که در ارتباط با شهید سرافراز مدافع حرم، شهید محسن حججی بود، خطاب به دخترش نوشت: «سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن. فدای آن گلویی که همچون گلوی امام حسین(ع) بریده شد و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد. دخترم آنها را الگو بگیر و مهمترین شادی آنها عفت و حجاب است».
* بچههای مدرسه عشق
کتاب «گردان 409» روایتی از حال و هوای رزمندگان قبل از شروع عملیات «والفجر 10» بود؛ کتابی که خوانندگان آن، شانس این را داشتند که مقدمه نوشته شده توسط حاج قاسم سلیمانی بر این کتاب را هم مطالعه کنند. در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم حاج قاسم سلیمانی میخوانیم: «سلام و برکات خداوند برخطه شهیدپرور مقاوم و پر از معنویت، ولایی و بسیار شجاع سیستان. بارها متحیرانه تماشاگر شجاعت و معنویت آنان بودم، گردان 409 و بنیانگذار بسیار پرافتخار و ارزشمند آن، شخصیتی دائم قابل افتخار همچون شهید مخلص میرحسینی عزیز که خود به تنهایی تداعیکننده یک لشکر بود. یل بزرگ سیستانی که همه جوانان کرمانی، سیستانوبلوچستانی و هرمزگانی را در مدرسه خود مشق عشق و ایثار داد و همه به او تأسی میکردند و در سختیها به او پناه میبردند. مرد زخمدار زخمی تمام نبردها، آخرین فردی که از صحنه آتش خارج میشد، آن هم با تن چند چاک جراحت».
* تقریظ حاج قاسم سلیمانی بر نقاشیهای روحالامین
کتاب نقاشیهای حسن روحالامین هم از جمله آثاری بود که شهید سلیمانی درباره آن نوشت: «دوست و برادر عزیز و هنرمند متعهدم، حسنآقای عزیز؛ آنچه از هنر خدادادی جنابعالی در ترسیم مصائب اهلبیت(ع)، مشاهده کردم، هر یک فراز از چند منبر عالم برجسته و بااخلاص بود. برادر بزرگوارم؛ این هدیه الهی را همانند خونها و دستها و سرها و پاهایی که در این راه قلم شد، وقف این راه کن؛ و خط و راهی را برای دیگر متعهدان و توانمندان ترسیم بفرما. از خداوند منان خواهانم، به این دستان با برکت توانمندی بیش از پیش؛ و قلب و دل شما را در این راه منورتر بگرداند».