امیر مرادی: کتاب «لحظههای بیملاحظه» اولین اثر شاعر جوان کشور، مبین اردستانی است که در 112 صفحه توسط نشر شهرستان ادب منتشر شده است. اشعار این کتاب در قالبهای گوناگون نیمایی، غزل، ترانه، رباعی، دوبیتی و مثنوی سروده شده که به لحاظ تعداد اثر، عمده کتاب به غزل و رباعی اختصاص یافته است. اردستانی در این کتاب که پس از سالها امتناع از چاپ، روانه بازار کرده است، عمدتاً به موضوعات عاشقانه با نیمنگاهی عرفانی پرداخته است و البته از موضوعات آیینی و مسائل مربوط به خودشناسی نیز غافل نبوده است. کتاب حاصل سالهای متمادی تلاش شاعرانه است و گزینشهای هر قالب نشان میدهد که شاعر وسواس زیادی برای انتخاب آنها به خرج داده است و این عامل سبب شده که سطح شعرها از استانداردهای مرسوم شعر معاصر بالاتر باشد.
«لحظههای بیملاحظه» از معدود آثار معاصری است که مخاطبان جدی شعر معاصر را دوباره سر ذوق میآورد و نوید شاعری کوشا و بااستعداد را میدهد. فاصله ذهن و زبان شاعر به حداقل مقدار ممکن رسیده و شاعر میتواند آنچه را اندیشیده، به سادگی به شعر و به طور کلی، کلمه، ترجمه کند. اما پایبندی شاعر به زبان فاخر و مستحکم، سبب نشده است که از محتوای جذاب و به قولی، آن شاعرانه برکنار باشد. اردستانی با رندی خاصی توانسته است ضمن ابراز ارادت به شعر کلاسیک، بارقههای معاصر را نیز به شعر خود بیفزاید و ملغمهای خواندنی بیافریند.
به لحاظ محتوایی ما در این اثر با شاعری روبهروییم که سیر فکری مشخص دارد و به نوعی جمعبندی از هستیشناسی و انسانشناسی رسیده و در تلاش است با زبان شعر، این جمعبندی را به مخاطبان خود نیز القا کند؛ این سیر فکری نهتنها در شعرهای آیینی، بلکه حتی در ترانهها- که انگار در این روزگار دیگر چنین رسالتی را به دوش نمیکشند!- هم متبلور است.
مبین اردستانی شاعر خوبی است و در این شکی نیست اما حیف است که مخاطبان با چنین شاعری در سال 97 آشنا شوند. شاید دقت بیش از حد در بهگزین کردن آثار و تلاش برای راضی نگه داشتن تمام سلیقههای خاص و عام، سبب این دیرکرد ادبی باشد اما به هر صورت، محروم ماندن شعر معاصر از جریانهای سالمی مثل لحظههای بیملاحظه- که بیهیچ ادعای لافگونه نوآورانهای، در مسیر نوآوری بر پایه سنت، قدم برمیدارد- سبب شده است که بازار شعرهای دستهچندم که از چیزی جز داعیهداری و اعتماد به نفس سود نمیبرند، داغ باشد و جریان اصیل در پرده بماند. شاید احساس دیده نشدن و عدم توجه کافی مسؤولان امر و جریان بزرگان ادبی کشور هم در رونق این بازار باری به هر جهت، بیتأثیر نباشد. یعنی شاعری که سالها زحمت کشیده و عرق روحی و جسمی ریخته، وقتی میبیند که هنر او و شگفتیهای فرمی و محتوایی او، نهتنها دیده نمیشود، بلکه انکار هم میشود، دیگر انگیزهای نخواهد داشت تا در نشان دادن خود به جامعه، تلاش کند.
به هر صورت، باید کتابهایی مثل لحظههای بیملاحظه را جدی گرفت و به آنها ضریب داد، چون مدتهاست ثابت شده مبارزه منفی با شعرهای سخیف فایدهای ندارد و تنها راه ریشهکن کردن جریانهای بیشکل و بیمحتوای موجود، تولید و تکثیر اثرهای درست و اصولی است تا این آثار به مرور جایگاه خود را بیابند و به جریان غالب شعر معاصر بدل شوند.