سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان عصر دیروز در مراسم بزرگداشت سپهبدشهید قاسم سلیمانی سخنرانی کرد. مهمترین بخش سخنان وی به شرح زیر است:
حاج قاسم صرفا نماینده خودش، خانوادهاش یا حتی جمهوری اسلامی نبود؛ او بهترین پرچمدار ما در منطقه بود.
حاج قاسم پیش از سفر به سمت عراق اینجا در لبنان نزد ما بود. حاج ابومهدی مهندس تماس گرفت و گفت حاجی به عراق نیایید، اینجا شرایط خوب نیست. حاج قاسم گفت میدانم خوب نیست اما میآیم. شهید مهندس نیز با وجود آنکه میدانست شرایط خوب نیست برای استقبال به فرودگاه رفت، در حالی که لزومی نداشت شخصا برود. این خواست خدا بود که این دو نفر با توجه به شباهتهایشان با هم به شهادت برسند. این موضوع اتفاقی نبود.
ما در لبنان شناختمان در حزبالله با حاج قاسم از سال ۱۹۹۹ شروع شد که ایشان فرمانده نیروی قدس شد.
با آنکه در ابتدا مانعی به نام زبان وجود داشت، این مشکل را از ابتدا حس نکردیم و وی خیلی سریع با یادگیری زبان عربی این مانع را برداشت.
او مثل همه مجاهدان عادی دیگر بود. حضور او میان ما همیشه و حتی در خاکریزها و خطوط مقدم پررنگ بود، شاید در عراق این حضور اکنون پررنگتر و بیشتر دیده شود.
او همیشه در کنار ما بود و نیازهای ما را دنبال و فراهم میکرد.
او شریک آزادسازی لبنان در سال ۲۰۰۰ بود. نه ما از این سخن گفته بودیم نه او چیزی گفته بود.
وی زمان جنگ ۲۰۰۶ (جنگ ۳۳ روزه) به بیروت آمد و گفتیم جنگ است، چطور به اینجا آمدید؟ به هر حال به ضاحیه آمد و ایام جنگ را نزد ما بود.
مقاومت اکنون میتواند توازن بازدارندگی ایجاد کند و این به برکت امام خامنهای رهبر معظم انقلاب و مسؤولیتپذیری و جانفشانی و فداکاری حاج قاسم سلیمانی حاصل شده است.
با همه این کمکها و تواضع و دوستی و برادری که بین ما بود، یک روز هم بر ما منتی نگذاشت. او میگفت من خادم شما هستم. در طول این سالها، بیش از 20 سال، حاج قاسم هیچ چیز از ما نخواست و دستوری به ما نداد و جمهوری اسلامی ایران هم از ما چیزی نخواست؛ تنها چیزی که از ما میخواستند این بود که دفاع کنیم و استقامت بورزیم اما هیچگاه از ما نخواستند تشکر کنیم. این جمهوری اسلامی است.
حاج قاسم فرماندهای اسلامی بود.
صفات شخصی ابومهدی خیلی شبیه حاج قاسم بود. روابطش با حاج قاسم روابط دوستانه بود و او خودش را سرباز حاج قاسم میدانست.
زمانی که حاج قاسم قرار بود به بغداد بیاید تماس گرفت و به استقبال او رفت با آنکه میدانست خطر وجود دارد.
حاج قاسم از ابتدا (ماجرای داعش) به عراق رفت و ابومهندس در کنار او بود.
ملت ایران نمونه و نظیری در تاریخ ندارند، من تعارفی ندارم و نمیخواهم دروغ بگویم.
[اشاره به ماجرای هواپیمای اوکراینی:] شما اصلا در جایی دیگر نمیبینی که کشوری که در سرنگون کردن هواپیمایی اشتباه کرده است، به این زودی صادقانه اعتراف کند.
من تشییع پیکر حاج قاسم در اهواز را دیدم و به عربستان سعودی و اربابانش میگویم که «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُ». این صحنهها آمریکا را دچار یأس کشندهای میکند. آنچه در عینالاسد رخ داد یک سیلی بود نه پاسخ به ترور حاج قاسم.
همه کارشناسان اذعان کردند هدف گرفتن پایگاه آمریکایی از جنگ دوم جهانی اتفاق نیفتاده است. بحث گروه نیست، بلکه صحبت از یک کشور است.
این سیلی از توان نظامی ایران پرده برداشت. موشکها صددرصد ساخت ایران است نه ساخت مشترک با آمریکا یا با پول دیگر کشورها.
موشکهای ایران در عینالاسد عراق فرود آمد اما مصیبت و عزا در اسرائیل بود که ایران چنین توان و قدرتی دارد. این ضربهای بزرگ و مهم بود.
ترامپ گفت میخواهد با داعش مبارزه کند. منافق تو میخواهی با داعش مبارزه کنی؟ تو 2 فرمانده بزرگی را که با داعش مبارزه کردند، ترور کردی.
چون عراق جایی است که این جنایت انجام شده است، بعد از ایران، اولیترین میدانی که شایسته پاسخ دادن است، عراق است، چرا که حاکمیت عراق نقض شده و در فرودگاه بغداد حمله انجام شده است.
مسعود بارزانی باید ممنون حاج قاسم باشد. زمانی که از دوستانت [آمریکاییها] کمک خواستی کمکت نکردند و حاج قاسم اولین کسی بود که به کمکت آمد و نشان به آن نشان که یکی از برادران حزبالله هم همراهش بود و گفتند وقتی نزد تو آمدند، مسعود بارزانی از ترس به خود میلرزید.
حاج قاسم و ابومهدی چنین آرزویی داشتند که عراق از اشغالگران و بالگردهایشان که سران داعش را از نقطهای به نقطهای دیگر میبردند، پاک شود.
آمریکاییها باید نیروها و پایگاههایشان را ببرند.
از عصر جدید در منطقه صحبت میکنیم و در روزهای آتی اخبار آن به گوش شما خواهد رسید.
تهدید اول برای امنیت ملی هر کشور و ملتی، آمریکاست؛ غارتگر اول منابع نفتی منطقه آمریکاست.
پیام این ضربه، پیامی قوی برای صهیونیستها بود.