سیدهادی سیدعسکری*: در پی ترور و شهادت مظلومانه سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، جهان در انتظار واکنش جمهوری اسلامی به این اقدام جنایتکارانه و احمقانه ترامپ بود.
1- فضای سیاسی آمریکا: در فضای سیاسی آمریکا شاهد 2 رویکرد به این جنایت بودیم. جمهوریخواهان و حامیان دونالد ترامپ به صورت قاطع از اقدام وی حمایت کردند و در مقابل، دموکراتها با این استدلال که «این اقدام منجر به افزایش تنشها شده و منافع آمریکا را بیش از پیش به خطر میاندازد»، نسبت به تبعات این اقدام و سیاست ترامپ در مقابله با ایران و میزان توفیق آن در تغییر رفتار تهران ابراز نگرانی کردند. مهم است که بدانیم هر 2 طیف سیاسی در اظهارات و مواضع خود یک اشتراک نظر داشتهاند؛ پذیرش تروریست بودن شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و لزوم برخورد و حذف ایشان و انتقادشان صرفا درباره چگونگی روش حذف آن شهید بزرگ بوده است.
2- فضای افکار عمومی آمریکا: در بخشی از فضای افکار عمومی آمریکا، این جنایت مانند اتفاقی نظیر عملیات ترور اشخاصی نظیر اسامه بنلادن و ابوبکر بغدادی فهم شده است، چرا که اساسا افکار عمومی کمسواد آمریکا، فهم و شناخت بالایی از محیط داخلی ایران، چیستی سپاه پاسداران و ژنرال قاسم سلیمانی ندارد و طبق روایتی که رسانههای آمریکایی برایش ساختهاند، از لحاظ شناختی در ذهنش تمایزی میان سپاه پاسداران، حشدالشعبی و گروههایی نظیر القاعده و داعش قائل نیست. لذا غیر از مواضع انتقادی نخبگان، عموم موضعگیریهای افکار عمومی در این باره از 2 حالت خارج نبوده؛ جمهوریخواهان و هواداران ترامپ که از این اقدام خوشحال شده و حمایت کردهاند و باقی با درونمایه طنز و سرگرمی و هشتگهایی نظیر ww3و DearIran نسبت به این اقدام واکنش نشان دادهاند.
3- ادراک ترامپ و چرایی این اقدام: شواهد و قرائن نشان میدهد شکست آمریکا در پروژه فشار حداکثری در عرصه تحریمهای اقتصادی، به پایان رسیدن ظرفیت فشار و تحریم اقتصادی و انتظار برآوردهنشده ترامپ برای تسلیم ایران ظرف مدت کوتاه، شکست پروژه فروپاشی و آشوب [آبان امسال] در ایران و البته ضربات پیدرپی و مؤثر ایران به منافع منطقهای آمریکا و متحدانش، ترامپ را به این جمعبندی رساند که دیوانهوار زیر میز بازی بزند و فاز جدید فشار حداکثری نظامی را با محوریت سرکوب و حمله مستقیم به نیروهای منطقهای ایران کلید بزند و البته شروع این فاز را با ترور رأس این نیروها آغاز کرد تا از همان ابتدا فورا نتایج انتهای مسیر را حاصل کند.
در ادراک ترامپ و مشاورانش این انگاره معتبر شده بود که در وضعیت فعلی بویژه بعد از درگیری ایران در آشوبهای داخلی، جمهوری اسلامی جرأت و توان پاسخگویی به آمریکا و ورود به فاز رویارویی مستقیم با این کشور را ندارد و در نتیجه این فاز ایران ناگزیر به تسلیم و مذاکره با آمریکاست. لذا بلافاصله بعد از این اقدام در توئیت خود صحبت از تهدید جنگ و راه مذاکره کرده و در پیام خود از طریق سوییس نیز با ادبیاتی دیگر همین تهدید را تکرار کرد. مهم است که فهم کنیم در ادراک ترامپ، واکنش نظامی قاطع از سوی ایران و جنگی قرار نیست دربگیرد و ایران عملا یا تسلیم قواعد جدید بازی آمریکا خواهد شد و به مذاکره تن میدهد یا با انفعال و سکوت، نظارهگر نابودی توان و نیروهای نیابتی خود در منطقه خواهد شد. این انگاره با هدف قرار دادن پایگاه عینالاسد کاملا فرو ریخت و ترامپ رسما عقب نشست.
4- تحولات عراق: طبق هدفگذاری انجامشده در سناریوی جدید آمریکا و ترامپ، ادامه حملات مستقیم نظامی آمریکا به رهبران و پایگاههای نیروهای جبهه مقاومت و ورود رسمی آمریکا به راهبری کودتای نظامی عراقی- آمریکایی در عراق، قرار بود رخ دهد و عراق در آستانه کودتای آمریکایی با هدف بیرون کردن ایران و حامیانش از عراق قرار داشت، البته این قمار خطرناک روی دیگری نیز دارد که در صورت عدم توفیق آمریکا، تاوانش اخراج ذلتبار آمریکا و نیروهایش از عراق است؛ عملا قانون اخراج آمریکاییان از عراق هم توسط پارلمان تصویب شد و ترامپ در موضع انفعال قرار گرفت.
5- انتخاب و واکنش ایران: بر اساس موارد بیانشده، آمریکا با این اقدام جنایتبار خود، عملا قواعد تعریفشده بازی را بر هم زد و قواعد جدیدی را در بازی خود با ایران تعریف کرد. این ایران بود که باید انتخاب میکرد آیا به قواعد بازی آمریکا تن دهد یا اساسا از شکلگیری چنین بازیای جلوگیری کند.
اگر تصمیم ایران در واکنش به این بازی جدید به هر شکل از سوی آمریکاییها و جهان به عنوان کرنش، انفعال، تسلیم و مذاکره تعبیر میشد، عملا به معنای پذیرش قواعد بازی جدید آمریکا بود و تبعات تن دادن به این بازی در مرحله اول شامل موارد زیر بود:
الف- پیروزی منطق ترامپ بر منطق مخالفانش در آمریکا در نوع مواجهه با ایران، تقویت ترامپ در آمریکا و شروع دور جدیدی از سیاستورزی ضدایرانی در آمریکا و جهان
ب- ادامه و توسعه روند ترورها و عملیاتهای نظامی آمریکا علیه ایران و منافع جمهوری اسلامی در منطقه و داخل خاک ایران تحت قواعد بازی جدید پذیرفتهشده از سوی ایران. طبق قواعد این بازی جدید، هر فرد ایرانی اعم از مسؤولان، نظامیان، تجار و دیپلماتهای ایران میتوانست در لیست تروریسم آمریکا قرار گرفته؛ در هر جای جهان مورد عملیاتهای تروریستی قرار گیرد.
پ- شکست ارادهها و انگیزههای گستره وسیعی از نیروها و هواداران ایران چه در منطقه و چه در داخل ایران و از بین رفتن سرمایه اجتماعی و قدرت نرم ایران و البته این ایران بود که توانست با دادن پاسخ و برهم زدن میز بازی جدید آمریکاییها، درسی به ترامپ داد که به حول و قوه الهی آغازی باشد بر شکست و مفتضح شدن وی در آمریکا که به عنوان مثالی در تاریخ آمریکا و مایه عبرتی برای همه بدخواهان ایران یاد شود.
«إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»
کارشناس ارشد ژئواستراتژیک*